ID : 3675646

نقش هاشمی و خاتمی در سیاست خارجه/ نتایج نامطلوب سیاست کارگزاران و اصلاحات


این روز ها شاهد آنیم که دو جریان با محوریت هاشمی با تاثیر گذاری در سیاست های کلان و خاتمی و هم صنف های او با برنامه ریزی و اثر گزاری در سیاست های پایین دست در حال ایجاد بستری برای احیای سیاست های خود هستند.

به گزارش یزدرسا  به نقل از خبر روز , با روی کار آمدن دولت یازدهم یکی از مهمترین سیاست ها و محور های دولت یازدهم، سیاست خارجه قرار گرفت و تقریبا می توان گفت روابط با کشور های بیگانه به عنوان مهمترین دغدغه دولت مطرح شد.

این رویکرد به دنبال تفکر خاص دولت در خصوص اینکه رفع مشکلات اقتصادی کشور در گروه ارتباط با غرب و رفع تحریم هاست، به وجود آمد.

در هر حال دولت یازدهم با پیگیری بهبود روابط خارجی کشور توانست با کشور های زیادی ارتباط برقرار کند و در صدر  این مسائل، توانست مذاکرات ژنو را به زعم خود به نتیجه برساند.

اما آنچه که در این میان توسط دولت یازدهم مغفول واقع شده، برقراری این ارتباط به هر نحو و با هر وسیله ای است؛ به طوری که نوعی وادادگی هدفمند و هدایت شده توسط جریاناتی خاص برای پیشبرد اهداف مدنظر خود دارد.

یکی از سیاست های دولت در خصوص ارتباط گیری با کشورهای غربی، ارتباط گیری با آمریکا بود که این کار دولت یازدهم عبور دولت از خط قرمز های نظام جمهوری اسلامی و همچنین شکستن قبح این ارتباط بود.

می توان در خصوص این موضوع به گفتگوی تلفنی اوباما و روحانی اشاره کرد که در اولین روزهای روی کار آمدن دولت یازدهم شکل گرفت.

یکی دیگر از عملکرد های دولت یازدهم در سیاست خارجه و ارتباط گیری با غرب، باز شدن پای بسیاری از هرئت های پارلمانی کشور های غربی به ایران بود که تبعات بسیار جبران ناپذیری را به همراه داشت.

این هیئت ها که در سفر به ایران خلاف عادت همیشگی روابط دیپلماتیک عمل می کردند، به خود اجازه می‌دادند تا به بهانه سفر به کشور ایران، با محکومان امنیتی در کشور و همچنین فتنه گران دیدار داشته باشند.

در سفر کاترین اشتون به ایران و پس از ملاقات با نرگس محمدی یکی از محکومان امنیتی در کشور، شاهد آن بودیم که بهانه حقوق بشر به عنوان دستاویز جدیدی موجب تصویب قطع‌نامه های جدید حقوق بشری علیه ایران شد.

متأسفانه این روند نزولی در سیاست خارجه در حال رشد است؛ اکنون با گذشت بیش از ۵ ماه از روزی که اعلام شد کشور در زمینه سیاست خارجی توانست موجبات لغو برخی از تحریم ها شود و در مذاکرات هسته ای به نتیجه رسیده است، می گذرد، اما هنوز ملت ایران طعم شیرین دستاورد های این بهبود روابط و همچنین نتیجه گرفتن مذاکرات را نچشیده اند.

مردم ایران به دنبال این موضوع هستند که تفاوت‌های عمده ورود هیئت های پارلمانی به کشور را با قبل از آن به چشم ببینند و بهتر است مسئولین مواردی از دستاوردهای سفرهای غربی ها به ایران را به اطلاع مردم برسانند.

همه این نرمش ها و کوتاه آمدن ها در مقابل غرب به جایی رسید که اکنون پس از برگزاری ۴ دور مذاکره و نزدیک شدن به فرصت ۶ ماهه برای رسیدن به توافق جامعه نهایی، معاون وزیر خارجه کشور، عراقچی اعلام می کند که هیچ پیشرفتی نداشته ایم و اختلافات ایران و غرب بسیار زیاد است.

از دیگر مسائل مسئله بر انگیز در سیاست خارجه کشور  می توان به وادادگی در اظهارنظرهای رسمی نظیر توانمندی های دفاعی، نظامی و موشکی، مطرح نمودن موضوعات مربوط به سران فتنه در سخنرانی ها و مذاکرات خارجی، وادادگی و ضعف دربرابر موضع گیری ها و مداخلات پی در پی اتحادیه اروپا و بی ادبی ها و جسارت های بی شرمانه آنان نظیر اتفاقات رخ داده در دیدار کاترین اشتون در زمان مدت اقامت خود در تهران، عادی سازی، ساختار شکنی و شبهه افکنی در اصول نظام در فضاهای مجازی مانند فضای فیسبوک اشاره کرد.

آنچه که در این میان اهمیت دارد این است که چرا سیاست اقتصادی کشور بر مبنای به نتیجه رسیدن سیاست خارجی بسته شده است؟

همچنین سوال مهم تر از وزارت خارجه و دولت این است که چرا تاکنون هیچ پاسخ  و موضع گیری قاطعنانه نداشته است؟

در حقیقت دولت با بستن فضای نقد و بررسی کلیه فعالیت های خود را به سمت مخفی سازی و زیرزمینی شدن سوق می دهد.

باید گفت تمامی این سیاست ها که به سمت بسط شایعات و ظن و گمان های بیشتر در حرکت است، با توجه به بکارگیری نرمش بیش از حد دستگاه دیپلماسی در قبال کشورهای غربی با محوریت آمریکا و کشورهای عربی با سردرمداری عربستان نتیجه ای به جز سوء استفاده و وقاحت بیشتر آنان را در پی نداشته و حتی منجر به دور شدن ایران از متحدان سیاسی خود شده است.

کشور ما پیش از این نیز تجربه تلخ ارتباط بیش از اندازه با غرب را در طرح گفتگوی تمدن ها داشته است که در همان زمان ایران محور شرارت از سوی آمریکا نامیده شد.

همچنین در آن زمان ایران در زمینه هسته ای نه تنها نتوانست به دستاورد جدیدی برسد؛ بلکه غرب در اقدامی جسورانه از ایران خواست تا حتی کلاس های درس فیزیک را در دانشگاه‌ها تعطیل کند.

این فرآیند را می توان در راستای سیاست های کلان نقش آفرینان کارگزاران و اصلاحات ارزیابی کرد؛ در عمل شاهد آنیم که دو جریان ذکر شده با محوریت هاشمی با تاثیر گذاری در سیاست های کلان و خاتمی و هم صنف های او با برنامه ریزی و اثر گزاری در سیاست های پایین دست در حال ایجاد بستری برای عبور از مرحله گذار و بازتولید جهت ادامه حیات، به منظور رسیدن به اهداف بلند مدت خودیعنی برنامه ریزی برای تسلط بر فضای دوران بعد از رهبری، و در کوتاه مدت، نزدیکی تا حد امکان به آمریکا است، و با بکارگیری راهبرد انشقاق و تضعیف در جبهه اصولگرایی برای از میدان خارج نمودن این جریان مانع (چیزی که در انتخابات اخیر منجر به شکستن اتحاد اصولگرایان شد) در پی رسیدن به اهداف مورد نظر خود هستند.
 




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.