نماینده اردکان و نعل وارونه! / منظورتان از مردم چه کسانی هستند؟!
یزدرسا؛ نهادهای مسئول استان پس از مدتها شرحصدر و مماشات، اخیرا جدیتر وارد میدان شدهاند و با احضار مدیران مسئول برخی رسانههای محلی و تشکیل جلسه با آنان کوشیدهاند تا از استمرار قانونشکنی درباره رئیس دولت اصلاحات جلوگیری کنند. البته برخوردهای نهادهای مربوطه در این راستا تحسینبرانگیز و محترمانه بوده، به گونهای که یکی از سایتهای مورد اشاره در خبر خود، از «روند دوستانه برگزاری جلسه مذکور» سخن به میان آورده است.
در این میان برخی سینهزنان زیر بیرق طیف اصلاحطلبی طبق روال مالوف خود، این اقدام را برنتابیدهاند؛ از جمله محمدرضا تابش، نماینده اردکان در مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه وضع هرگونه محدودیت حقوقی برای افراد، جز در چارچوب قوانین موضوعه و توسط محاکم قضائی فاقد اعتبار است، گفته است: «محدودکردن جناب آقای سید محمد خاتمی که دلبسته به نظام و انقلاب و محبوب مردم هستند و در دوران ریاست جمهوری بیشترین تلاش را برای قانونگرایی در کشور داشتند بدون هیچ دلیل موجه قانونی جفای به امام، شهیدان، رهبری و انقلاب است و چهره بینالمللی نظام را مخدوش می سازد»!
در این باره یادآوری چند نکته به اجمال خالی از لطف نیست؛
1 . بر خلاف برخی ادعاها، حکم ممنوعالتصویری رئیس دولت اصلاحات صبغه قانونی دارد و ایراد شبهه قانونیبودن این حکم، نمیتواند معتنابه باشد. اواخر سال گذشته بود که حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای، سخنگو و معاون محترم قوه قضائیه، در نشست با خبرنگاران به صراحت این موضوع را اعلان کرد و با اشاره به صدور دستور قضائی دال بر ممنوعیت انتشار اخبار رئیس دولت اصلاحات، گفت: «این دستور کماکان به قوت خود باقی است و رسانهها اگر از مواردی که به آنها متذکر شدهاند تخلف کنند برخورد میشود.»
2 . برخورد صمیمانه و توام با متانت و دلسوزی نهادهای مسئول استان با قانونشکنی برخی سایتهای محلی، اقدامی ستودنی و آموزنده است و تصریح سایتهای مزبور به برخورد دوستانه نهادهای ذیربط، نشان میدهد که برخی تبلیغات برضد فرزندان متعهد ملت در نهادهای انقلابی و قضایی تا چه میزان از واقعیتها به دور هستند.
3 . موضعگیری برخی اشخاص و رسانههای خاص بر ضد این حکم مسلّم قانونی و تلاش برای مظلوم جلوه دادن رئیس دولت اصلاحات را میتوان مصداق ترفند «حرکت از پله دوم» دانست.
فرضکنید شما در حال عبور از خیابان هستید که ملاحظه میکنید فرد «ب» در حالیکه سیلی محکمی از فرد «الف» خورده است، با فریاد و تظلمخواهی صحنه را به سرعت ترک میکند. در این حالت، قضاوت اولیه بر مظلومبودن شخص سیلیخورده دلالت میکند. اما اگر با کمی بررسی متوجه شوید که شخص مظلومنما، ناموس فرد الف را مورد ضرب و شتم قرار داده و چه بسا...، آنگاه نهتنها از سیلیخوردن وی برآشفته نمیشوید و او را مظلوم نمیدانید، بلکه انتظار دارید برخوردی بهمراتب سنگینتر با وی صورت گیرد و فرد الف را به دلیل اکتفا به برخورد خفیف ملامت میکنید.
در ماجرای ممنوعالتصویری رئیس دولت اصلاحات هم وضع چنین است. به عبارتی افراد و رسانههای خاص در حرکتی ظاهرپسند، بدون کمترین اشارهای به زمینهها و دلایل صدور چنین حکمی، تنها از بخش دوم ماجرا یعنی ممنوعالتصویری آقای خاتمی سخن میگویند و میکوشند تا با تکرار این روند، ذهن جامعه را از دلایل صدور این حکم منحرف کرده و فقط به بخش دوم آن معطوف نمایند!
طبیعی است چنانچه ذهن جامعه بخصوص نسل جوان و نوجوان از اصل فتنه 88 و نقش افراد موثر در آن منحرف شود، لاجرم ادعاهایی همچون مظلوم واقع شدن رئیس دولت اصلاحات را میپذیرند؛ اما چنانچه پیشزمینهها و دلایل صدور چنین حکمی بی کم و کاست و با صداقت با آنان در میان گذاشته شود، چه بسا آنها نهتنها از صدور چنین حکمی ناراحت نباشند، بلکه از خفیفبودن این حکم در مقایسه با اصل جرم، شگفتزده شوند.
4 . نماینده محترم اردکان از دلبستگی آقای خاتمی به نظام و انقلاب سخن به میان آورده؛ اما توضیح نداده است که چگونه میتوان هم با رویکرد آنچنانی در فتنه 88 دشمنان قسمخورده خارجی و اذناب داخلیشان را به سر ذوق آورد و هم دلبسته نظام و انقلاب بود! «جمع نقیضین» محال نیست؟! چگونه میتوان از سویی شاهد صدور بیانیههای آنچنانی و دمیدن در آتش فتنه 88 از سوی مجمع روحانیون مبارز بود که ریاست شورای مرکزی آن برعهده سیدمحمد خاتمی است، و از سویی ادعای دلبستگی آنها به نظام و انقلاب را پذیرفت؟! چگونه میتوان....
5. آقای تابش همچنین از محبوبیت خاتمی نزد مردم سخن گفته است؛ اما هیچ توضیحی نداده است که مراد دقیق وی از مردم چه کسانی هستند. منظور ایشان از مردم، جمعیت مهاجم به مسجد و خیمه عزای سیدالشهدا در دوران فتنه 88 است یا جمعیت میلیونی حماسهآفرین در 9دی88؟! مردم مورد ادعای جناب تابش، مردانی از جنس سرداران شهید اللهدادی، حمید تقوی، اسکندری و کجباف هستند که در راه دفاع از شرافت و دین و ناموس این ملت، زمانی سینههای ستبر خویش را در برابر گلولههای مزدوران بعثی سپر میکردند و هنگامی دیگر در برابر تروریستهای تکفیری ایستادند و عاشقانه سر به نیزهها دادند؛ یا مراد وی، کسانی اند که در دوران فتنه شعار«نه غزه نه لبنان» سر میدادند و با سلاح گرم و سرد، به جان افراد بیگناه در خیابانها افتاده بودند؟!
مراد ایشان از مردم، شیرزنانی از جنس همسر سردار شهید کجباف است که اجازه نداد ریالی از بیتالمال برای دریافت پیکر مطهر همسر شهیدش از تکفیریها هزینه شود، یا امثال آن بانویی که دخترش تصریح – وشاید افتخار- میکند که هیچگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی را «امام» صدا نزده است و خودش نیز حکم قضایی مبنی برمحکومیت آقازاده پرآوازهاش را «پدرسوختگی» مینامد؟!
مرادتان از مردم، همان جمعیت انبوهی هستند که آتش گرفتند آنهنگام که رهبرشان در خطبههای نماز جمعه 29 خرداد 88 با دلی پردرد از جفاها خطاب به مولای خود فرمود: «ای سید و مولای من! من جان ناقابلی دارم، جسم ناقصی دارم و اندک آبرویی دارم که این را هم خود شما دادید که همه این ها را فدای انقلاب و نثار شما می کنم» یا کسانیاند که با دستبندهای سبز و با کفش، به نماز جمعه ایستاده بودند؟! گو ازبدیهیترین احکام شرعی هم اطلاع درستی نداشتند!
6. با این همه انکار نمیکنیم که رئیس دولت اصلاحات، در میان جمعیت هفتاد میلیونی ایران اسلامی طرفدارانی دارد؛ اگرچه تعداد طرفداران وی در مقایسه با اقیانوس مردم انقلابی و متعهد، چندان معتنابه نیست و از بین آنها نیز بسیاری بدون اطلاع دقیق از کارنامه سیاسی وی و تنها به احترام سیادت و لباس و پدر بزرگوار، در آن جرگه قرار گرفتهاند. بیگمان بخش قابل توجهی از همین عده نیز چنانچه از واقعیتهای کمتر گفته شدهای همچون رخصتنیافتن رئیس دولت اصلاحات برای عیادت از رهبری معظم اطلاع یابند، از تجدیدنظر در گرایش خود ابایی نخواهند داشت.
7 . نماینده محترم اردکان ادعا کرده است «محدودکردن جناب آقای سید محمد خاتمی ... بدون هیچ دلیل موجه قانونی جفای به امام، شهیدان، رهبری و انقلاب است و چهره بینالمللی نظام را مخدوش می سازد»؛ در حالی که به عکس، رویکرد آقای خاتمی و همفکران وی در دوران فتنه 88، بزرگترین «جفا به امام، شهیدان، رهبری و انقلاب» بوده است و «چهره بینالمللی نظام» را که به پشتوانه حضور بینظیر چهل میلیونی در آستانه تلألؤیی خیرهکننده بود، مخدوش کرد وموجبات تجری دشمنان عقبراندهشده را فراهم ساخت.
آقای تابش! باکی نیست اگر شما ممنوعالتصویری رئیس دولت اصلاحات را جفای به امام و شهیدان و رهبری بدانید؛ اما ما کسانی را جفاکار در حق امام و شهیدان و رهبری میدانیم که خامنهای عزیز در وصفشان فرمود:«آن کسى که براى انقلاب، براى امام، براى اسلام کار میکند، بهمجردى که ببیند حرف او، حرکت او موجب شده است که یک جهتگیرىاى علیه این اصول به وجود بیاید، فوراً متنبه می شود. چرا متنبه نمیشوند؟» ؛ «وقتى مىبینند سران ظلم و استکبار عالم از اینها حمایت میکنند... باید متنبه بشوند» ؛ «وقتى مىبینند همه آدمهاى فاسد، سلطنتطلب از اینها حمایت میکند، تودهاى از اینها حمایت میکند، رقاص و مطرب فرارى از کشور از اینها حمایت میکند، باید متنبه بشوند» و هشدار داده بود که «آیا میشود با بهانه عقلانیت، این حقایق روشن را ندیده گرفت، که ما عقلانیت به خرج میدهیم؟! این عقلانیت است که دشمنان این ملت و دشمنان این کشور و دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب، شما را از خود بدانند و براى شما کف و سوت بزنند، شما هم همین طور خوشتان بیاید، دل خوش کنید؛ این عقلانیت است؟! این نقطه مقابل عقل است.»
و صدالبته پرده از این واقعیت بسیارمهم کنار زدند که «... من تعجب میکنم! کسانى که اسم و رسم خودشان را از انقلاب دارند – بعضى از این آقایان یک سیلى براى انقلاب نخوردند در دوران اختناق و طاغوت – و به برکت انقلاب اسم و رسمى پیدا کردند و همه چیزشان از انقلاب است، مىبینید که دشمنان انقلاب چطور بُراق شدند، آماده شدند، صف کشیدند، خوشحالند، میخندند؛ اینها را که مىبینید؟ به خود بیایید، متوجه بشوید.»
8 . آقای تابش! اگر هنوز نخواستهاید عمق فتنه 88 را دریابید، گاهی در خلوت خود در این سخن رهبری تامل کنید که فرمود: «چند سالى که بگذرد، آن وقت قلمهاى بسته شده آگاهان بینالمللى روان خواهد شد، باز خواهد شد، خواهند نوشت. ممکن است من آن روز نباشم، اما شماها هستید؛ خواهید شنید، خواهید خواند که چه توطئه بزرگى پشت فتنه سال 88 بود» و اندکی – فقط اندکی- درباره نقش آقای خاتمی در این فتنه بیندیشید.
و اگر هضم دگرگونیهای برخی افراد سستعنصر برای شما و همسویان با شما دشوار است، در این سخن رهبری تامل کنید که: «اینها مال امروز هم نیست. کسانى که از اوائل انقلاب یادشان هست، میدانند؛ بعضى بودند از یاران امام، از نزدیکان امام در دهه اول انقلاب و در حال حیات امام، که کارشان به مقابله با امام کشید؛ کارشان به معارضه با امام کشید؛ ایستادند پاى اینکه امام را به زانو در بیاورند و خطاى حرکت امام (رضوان اللَّه تعالى علیه) را – آن مرد بزرگ را، آن مرد الهى را – اثبات کنند؛ اما بعد زاویه پیدا کردند. خب، انقلاب اینها را مطرود کرد. کسانى که از نزدیکان امام بودند، از یاران امام بودند، کارشان کشید به یا پناه بردن به دشمن، یا مواجه شدن با انقلاب، یا ضربه زدن به انقلاب. اینها باید عبرت باشد براى همه ما؛ باید عبرت باشد؛ باید بفهمیم.»
9 . آقای تابش! واقعیت را بگویم. ما نیز آرزو میکردیم که ای کاش رفتار سیدمحمد خاتمی بهگونهای میبود که میتوانستیم همچون پدر بزرگوارش ،خاتمی بزرگ، به وجود وی مباهات کنیم. ای کاش او هم همچون آيتالله خاتمی، آيتالله صدوقی، آيتالله اعرافی، سردار سرلشکر جعفری، سردارسرلشکر فیروزآبادی و دیگر برخاستگان از این دیار، چنان همسو با نظام و ولایت گام برمیداشت که به وجود وی نیز عاشقانه فخر میفروختیم و به نومیدی دشمنان از او میبالیدیم. اما افسوس که اینک دشمنان نظام و رهبری در صف مدافعان وی قرار گرفتهاند و دوستان نظام و رهبری در سوی دیگرند.
10. سخن بسیار است و مجال اندک. با این همه نگاهی از سرانصاف و حقپژوهی میتواند غبارهای تردید را از اذهان بزداید و محدودیتهای کنونی- به جای حسابرسی جدی- را ارفاقی بزرگ از سوی نظام اسلامی برای آقای خاتمی و همسویان با ایشان دانست. و صد البته «تا ریشه در آب است، امید ثمری هست.»
نویسنده: طاهره شورکی
Related Assets:
- با افشاگری لدین دیگر تردیدی در ارتباط سران فتنه 88 با آمریکا باقی نمی ماند
- حکایت یک مصوبه قانونی و شعارزدگی مدعیان قانون گرایی
- امیدواریم درچند روزآینده توافق نهایی به امضاء برسد/ غربیها دبه نکنند
- این قبر میّت ندارد!
- جناب نقویان! گویا فراموش کرده اید...
- شروع اصلاحات داخلی در دولت بعد از توافق/جزئیات جلسه یکی از سران فتنه با یک تشکل دانشجویی
- اصلاحطلبان اصراری برای رسیدن به لیست واحد در انتخابات آینده مجلس ندارند
- آیا دولت سنگ رکود و بیکاری را نیز، همانند ممنوع التصویری فتنه گران به سینه می زند