«استقلال اقتصادی» مهمترین شاخصه اقتصاد اسلامی
یزد رسا به نقل از یزد ندا، اسلام مال و ثروت (هرگونه نعمت مادی) را مایه استواری جامعه می داندو فرد یا گروهی که فاقد مال هستند، از آن جهت فقیرند که ستون فقرات اقتصادی آن ها شکسته و قوام و مقاومت ندارند، زیرا فقیر کسی است که مهره کمرش شکسته و قدرت ایستادن و ایستادگی را از دست داده است(سوره ی نسا، آیه 5) . چنین فرد و جامعه ای استقلال خود را از دست می دهند. تحریم اقتصادی برخی کشورها از سوی مستکبران جهانی نیز از این روست که مردم تهیدست قدرت مقاومت ندارند، از همین رو قرآن کریم به مال اهمیت داده و آن را مایه و پایه قوام و قیام انسان ها دانسته است: «اَموالکُمُ الَّتی جَعَلَالله لَکُم قِیاماً»(سوره ی نسا، آیه 5) .
این تعبیر، از تاثیر مال در حیات و پایداری فرد و جامعه حکایت دارد و بیانگر این حقیقت است که با نابودی اقتصاد، جامعه به خطر انقراض می افتد.
به دیگر سخن مال به منزله خون و عروق در جامعه است .
استقلال در اقتصاد، مهمترین نکته ای است که در آیات و روایات اسلامی به آن تکیه شده است؛ استقلال در اقتصاد که امروزه با عنوان اقتصاد مقاومتی به عنوان تنها راه نجات اقتصاد ایران از سوی امام خامنه ای مطرح شده است.
بنا به تعریف برخی از اقتصاد دانان از اقتصاد مقاومتی، این نوع اقتصاد معمولاً در رویارویی و تقابل با اقتصاد وابسته و مصرف کننده یک کشور قرارمی گیرد که منفعل نیست و در مقابل اهداف اقتصادی سلطه، ایستادگی نموده و سعی درتغییر ساختارهای اقتصادی موجود و بومی سازی آن بر اساس جهان بینی و اهداف دارد. برای تداوم این نوع اقتصاد، باید هرچه بیشتر به سمت محدودکردن استفاده از منابع نفتی و رهایی از اتکای اقتصاد کشور به این منابع حرکت کرد و توجه داشت که اقتصاد مقاومتی در شرایطی معنا پیدا می کند که جنگی وجود داشته باشد و در برابر جنگ اقتصادی و همچنین جنگ نرم دشمن است که اقتصاد مقاومتی معنا پیدا می کند.
اقتصاد مقاومتی مفهومی است که درپی مقاوم سازی، بحران زدایی و ترمیم ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی مطرح می شود، که قطعا باور ومشارکت همگانی واعمال مدیریت های عقلایی ومدبرانه، پیش شرط و الزام چنین موضوعی است. اقتصاد مقاومتی کاهش وابستگی ها و تاکید روی مزیت های تولید داخل و تلاش برای خود اتکایی است.
مهمترین محور اقتصاد مقاومتی را می توان مقوله تولید دانست.
از دیدگاه اسلام، رفاه اقتصادی جامعه در گرو دو عنصر محوری است: «کوشش در تولید؛ قناعت در مصرف» مقصود از تولید هر نوع اشتغال به کار مشروع برای تامین زندگی و پیشرفت اقتصادی فرد و جامعه است و شامل کشاورزی، دامداری، تجارت، صنعت و مانند آنها می شود و در آیات و روایات بر کار و کوشش برای کسب حلال، به گونه عام و تولید به طور خاص مورد توجه و تشویق پیشوایان دین است. در مقابل، معطل گذاشتن مال نکوهش شده است.
امیرمومنان علی(ع) می فرماید: ملتی که آب و زمین کشاورزی به اندازه کافی دارد ولی آب ها را مهار و زمین را اصلاح نکند و در اثر کم کاری یا بد کاری محتاج گردد از رحمت حق دور باد.
سفارش به تولید
پیشوایان اسلام مسلمانان را به تجارت و صدقات جاریه ماند وقف تشویق می کنند و کار تولید را مایه عزت آنان می خوانند. معلم بن خنیس می گوید: امام صادق(ع) مرا دید که دیر تر از دیگران به بازار(محل کار) می روم؛ به من فرمود«بامدادان به سوی عزت خود روان شو».
امام علی(ع) فرمود: هر نعمتی که خدا بر تو ارزانی داشت بهره آور ساز... .
رسول خدا(ص) می فرماید: اصلاح و بهره آور ساخن مال جوانمردی است.
امروزه بهره ور ساختن مال، تولید، اشتغال و ایجاد اشتغال در اقتصاد ما باید حاکم باشد اما متاسفانه در این راه در حکومت اسلامی ایران از سوی مردم و مسئولین کاستی هایی صورت گرفته است و عملا بخشی از اقتصاد اسلامی به زمین مانده است.
دلیل عقب ماندگی در تولید بخشی به نبود سرمایه از سوی مردم برمی گردد و بخشی نیز به نبود همت افراد در جامعه که فرهنگ سازی میتواند راه کار مشکل دوم باشد؛ اما بخشی از مردم جامعه برای ورود به مقوله تولید نیاز به حمایت از سوی دولت دارند، برای مثال با در نظر گرفتن وام های اشتغال زایی و تولید، جلوگیری از ورود کالای قاچاق، مبارزه با مشاغل کاذب، سد کردن راه کالاهای وارداتی که مشابه آن در داخل وجود دارد و یا اساساً توان تولید برای کلا و یا محصول در داخل وجود دارد که همه موارد ذکر شده به عنوان وظیفه دولت جز سفارشات اصلی اسلام در مقوله اقتصاد است.
متاسفانه امروز اقتصاد ایران با نمونه اسلامی فاصله زیادی دارد و نمود اساسی آن را می توان در بانکداری غیر اسلامی و مصرف کنندگی یافت.
خروج از مصرف کننده بودن تنها راه حلش تولید است و اینکه آیا بانکداری ایران به کمک تولید می آید یا نه پاسخی است که فقط در عملی شدن و پیاده شدن فقه اسلامی در اقتصاد قابل حل است.
برای مثال در حال حاضر بانکداری ایران تفاوت چندانی با بانکداری ربوی ندارد و تنها بهجای واژه "بهره" از "نرخ سودعلیالحساب" که از قبل مقدار آن هم تعیین شده است استفاده میکند. در واقع نرخ سود علیالحساب توجیهی برای وجه اسلامی بخشیدن بهکار بانکهاست که در این راستا گاهاً آن را بالا و پایین میکنند. امروز بانکهای ما نه تنها از بهره خود نمیگذرند که حتی اگر یک روز پرداخت بهره از طرف وامگیرنده به تأخیر بیفتد برای او مبلغی را با عنوان جریمه لحاظ میکنند.
بدیهی است با وجود سود و بهره بالا در قبال پرداخت وام ورود در عرصه تولید برای مردم معنی ندارد.
با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر حکومت، این انتظار بحق از سوی مردم پدید آمد که به تدریج و با اجرای برنامه های روشن، اهداف و آموزه های اسلامی، از جمله در ابعاد اقتصادی تحقّق یابد و فقیه اسلامی در اقتصاد ایران پیاده سازی شود.
حال با گذشت سی و چند سال از پیروزی انقلاب، این پرسش جدّی مطرح می شود که «آیا اقتصاد ایران، اسلامی است یا نه؟»
* مؤلّفه های اصلی برای اسلامی شدن نظام اقتصادی چه چیزهایی هستند؟
مؤلّفه های اصلی برای اسلامی شدن نظام اقتصادی یا به عبارت دقیق تر، مؤلّفه های اصلی اقتصاد اسلامی را باید از منابع اصیل اسلام و در درجه اوّل، قرآن کریم به دست آورد. نخستین مؤلّفه را نگرش اسلام به انسان و جایگاه اودر جهان هستی تعیین می کند:
وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً.در این دیدگاه، انسان، مکرّم به تکریم الاهی و خلیفه خدا در زمین است، نه ابزار و عامل تولید. (آن هم، هم سطح سایر عوامل تولید)؛ بنابراین، تأمین کرامت انسان و حراست از آن، نخستین شرط لازم برای ایجاد نظام اسلامی است. فراهم ساختن زمینه فعّالیت های اقتصادی سالم و کسب درآمدهای مشروع و قانونی به منظور تأمین معیشت شرافتمندانه انسان ها نیز در همین جهت از جایگاه و اهمّیّت ویژه ای برخوردار است.
مؤلّفه دیگر، عدالت اجتماعی با مفهوم اسلامی آن است. از این دیدگاه، آن چه در زمین آفریده شده، به همه انسان ها تعلّق دارد؛ به همین جهت، ثروت های عمومی و انفال به طور عمده در مالکیّت دولت یا مالکیّت عمومی قرار گرفته و احکام بهره برداری از آن ها به صورتی پیش بینی شده است که موجب سلب حقوق دیگران نشود. با این نگرش، حق سائل و محروم در ثروت های ایجاد شده مشخّص و آشکار می شود. در همین زمینه، معنا و جایگاه ضمان اعاله یا وظیفه تأمین معیشت افراد جامعه به وسیله دولت نیز روشن می گردد. فراهم ساختن امکان اشتغال افراد جامعه و تناسب حقوق و دستمزدِ لااقل، با حداقلّ هزینه زندگی، از لوازم نظام اقتصاد اسلامی است.
دیگر مؤلّفه اسلامی شدن نظام اقتصادی که با عدالت اجتماعی ارتباط می یابد، جلوگیری از تمرکز ثروت و سیاست هایی است که باید در این زمینه اعمال شود:
کَیْ لاَ یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الاْءَغْنِیَاءِ مِنکُمْ.
مؤلّفه دیگر، چارچوب فعّالیّت های اقتصادی و بستر آن است. بدیهی است که در هر نظام اقتصادی، فعّالیت های اقتصادی باید در چارچوب اصول و قوانین آن نظام انجام پذیرد. قابل تصوّر نیست که نظام اقتصادی اسلامی باشد و فعّالیت های اقتصادی به طور عمده در قالب ربا، احتکار، کم فروشی و غش در معامله انجام گیرد و نیز اختلاس و رانت خواری در سطح گسترده رواج داشته باشد یا انجام هرگونه فعّالیت اقتصادی، بدون پرداخت رشوه در مراحل گوناگون امکان پذیر نباشد.
: آن چه به صورت مؤلّفه های اصلی اسلامی شدن نظام اقتصادی قابل طرح است، عبارتند از: 1. حذف ربا از نظام اقتصادی 2. اجرای عدالت در توزیع درآمد و ثروت 3. حاکمیّت اخلاق در رفتارها و روابط اقتصادی.
1. در نظام اسلامی ربا وجود ندارد وبرای جذب نقدینگی و سرمایه گذاری باید از اهرم های دیگری استفاده شود. یک گام فراتر می گذارم و عرض می کنم که حتّی شائبه ربا هم در بانک ها و بازار باید از بین برود.
2. نظام اسلامی نظامی است که در آن، فرصت های درآمدی، عادلانه توزیع شود و هر کس به حق خودش دست یابد و زندگی خانواده ها در اثر کار و فعّالیت اقتصادی تأمین شود. چنین نیست که عنصر نیروی کار، هر چه بکوشد، باز هم در تأمین معاش خود دچار مشکل باشد. افزون بر این، کسانی که توان انجام کار اقتصادی را ندارند، باید از سوی نظام، تأمین مالی شوند که تحت عنوان تأمین اجتماعی مطرح است؛ بنابراین وجود فقر و نیز ثروت های نامشروع در نظام اقتصادی، نشان می دهد که این نظام، هنوز اسلامی نشده است.
3. نکته دیگر که مؤلّفه مهمّی به شمار می رود، حاکمیّت اخلاق در روابط اقتصادی است؛ البتّه اخلاق در این جا عام است و شامل معنویّات نیز می شود. اقتصاد اسلامی، اقتصادی اخلاقی و معنوی است. اسلام می خواهد که شخصیّت انسان، تعالی و تکامل یابد و تکامل انسان، به رشد معنویّت در وجود او بستگی دارد و این رشد، اخلاق و معنویّت را در همه نظام های اجتماعی از جمله اقتصاد دنبال می کند که در گرفتن زکات هم چنین است؛ به طور مثال در وجوب زکات که نوعی مالیات اسلامی به شمار می رود، گرفتن و تخصیص آن، عمل اقتصادی صرف نیست؛ بلکه هم شیوه گرفتن زکات و هم تخصیص آن، عمل اخلاقی شمرده می شود که در گرفتن، قصد قربت لازم است و در تخصیص، حرمت افراد باید حفظ شود. امیرمؤمنان علیه السلام در دستوری که برای مأموران أخذ زکات و خراج دارد، شیوه ای را بیان می کند که به طور کامل اخلاقی است.
آیه شریفه خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا... نشان می دهد که شیوه گرفتن زکات شیوه ای اخلاقی است و شیوه تخصیص زکات هم باید اخلاقی باشد.
امام صادق علیه السلام به اسحاق بن عمّار فرمود:
وقتی می خواهی زکات مالت را بپردازی، چه می کنی؟ عرض کرد: فقیران را آگاه می کنم. به خانه و محلّ کارم می آیند و زکات را می گیرند. حضرت سه بار فرمود: اِتّق اللّه َ و لا تُذِلَّ الْمُؤمنَ؛ از خدا بترس و مؤمن را خوار نکن. عرض کرد: چه کنم؟ فرمود زکات را به خانه اش ببر و تحویل بده.
این نمونه ای از رفتار اخلاقی در اقتصاد است.
امید است که به زودی شاهد حکمرانی اسلام در اقتصاد ایران باشیم.
انتهای پیام/س*