بررسی مواضع هاشمی نشان می دهد که او همواره ماموریت اجرایی شدن گام اول برنامه های مهمی که در آن مواجهه با منافع ملی تعریف شده را بر عهده داشته است.

با مروری بر نقش آفرینی هاشمی در وقایع اخیر مشخص است که ماهها پیش از انتخابات سال 88 اوست که از کلید واژه تقلب استفاده کرده و پیش قراول تشکیک در اعتماد به نظام و زمینه سازی برای فتنه می شود.

همچنین در آغاز پروژه تعطیلی بخش عمده ای از صنعت و دانش هسته ای بازهم هاشمی است که در صدد کم اهمیت جلوه دادن نیاز کشور به انرژی هسته ای بر آمده و هزینه های کشور برای بومی سازی استراتژیک ترین دانش به عنوان منبع انرژی اول آینده جهان را "درآوردن پدر مردم و خرد شدن استخوان آنها زیر بار تحریم" توصیف می کند.

اظهاراتی که جاده صاف کن وا دادن بسیاری از خطوط قرمز کشور و انهدام زیرساختهای مهم هسته ای ایران در مذاکرات دولت با 5+1 در قالب برجام شد.

این بار نیز هاشمی رفسنجانی در شرایطی که قدرتهای سلطه گر جهانی عزم خود را برای خلع سلاح موشکی ایران به عنوان یکی از مهمترین مولفه های بازدارندگی کشور در برابر نا امنی های فراگیر دنیا به کار گرفته اند، نقش اول خود را در راستای تقلیل اهمیت توان دفاعی کشور آغاز کرده است.

بعید به نظر می رسد در بازی ای که هاشمی با امنیت ملی کشور آغاز کرده است هزینه ای که او خواهد داد تنها در اندازه های یک بازنده معمولی باشد چرا که امروز ملت ایران از کنار نا فهمی اهمیت غیر قابل وصف امنیت زنان و کودکانشان به راحتی نمی گذرند. آن هم در شرایطی که از خاورمیانه تا اروپا میدان جنگ شده است.

بعید است هاشمی رفسنجانی نداند که تفرج اینروزهای او به همراه خانواده و چند ده نفر از فامیلهایش در جزیره کیش و در قلب خلیج فارس در سایه امنیت و اقتداری است که همیم توان دفاعی کشور به وجود آورده است در غیر این صورت تکلیف او کاملا مشخص بود.