✨توصیه هایی بی پرده و تند و تیز به اصولگرایان✨
این بحث ها و جنجال هایی که اصولگرایان تندرو درباره آقای .... راه انداخته اند، نشان می دهد که خودشان هم به تاثیرگذاری ایشان بر مردم و روندهای سیاسی معترفند. از این تاثیرگذاری می ترسند و به هر در و دیواری می زنند تا جلوی این تاثیرگذاری را بگیرند.
برای من اما جالب است که آنها از گذشته خود درس نمی گیرند.این روشهای قاجاری را - ایجاد انواع محدودیت ها برای افراد موثر و برای مردم،تهمت زدن ها،فحاشی و هیاهوی رسانه ای و تلاش برای جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات در جامعه-بارها امتحان می کنند، نتیجه معکوس می بینند، اما باز هم بر همان روال سابق عمل می کنند.
از این رو، چند نکته ای هست که باید به این دوستانمان بگویم شاید از باب امر به معروف و نهی از منکر به این نکات توجه کنند و احیانا اگر معقول یافتند، بدان ها عمل!
اولا چنین روشهای سلبی و محدودکننده، وقتی ممکن است موثر باشد که بتوانند راههای گردش اطلاعات را بطور کامل و صددرصدی ببندند. اگر 99 درصد ببندند و یک درصد بماند، کل پروژه شما شکست می خورد. اگر در زمان قاجار چنین امکانی وجود داشت، در زمانه فعلی و قرن 21 ، مطلقا سد راه اطلاعات و آگاهی مردم ممکن نیست.پس این روش در این زمانه،از ابتدا محکوم به شکست است.خود را به زحمت بیشتر نیندازید.
دوم آنکه به جای تلاش شبانه روزی برای خراب کردن دیگران، گاهی هم تلاش کنید خود را بالا بکشید. حرف خودتان را بزنید. از عملکرد خود شاهد بیاورید و اگر جایی خوب عمل کرده اید به آن افتخار کنید و اگر جایی خراب کرده اید، صادقانه اعتراف و عذرخواهی کنید و در پی جبران باشید. اما رفتارتان دقیقا معکوس است. چون عملکرد چندان قابل افتخاری در دوازده سال حاکمیت بر مجلس و هشت سال بر دولت،نداشته اید، بجای عذرخواهی و جبران، طلبکارانه می تازید و هر حرف و عملکرد منتقدان خود و دولت فعلی را،چه مثبت و چه منفی با تمام توان می کوبید. اگر مفسدی چون بابک زنجانی در دوره حکومت شما سربر می آورد، آسمان و زمین را بهم میبافید که زنجانی را به دولت سازندگی و یا اصلاحات بچسبانید و اصلا هم به روی مبارک نمی آورید که زنجانی و زنجانی ها در آن زمان گرچه زنده بودند و حضور داشتند، اما زمینه ای برای فسادشان نبود و این دولت اصولگرایان، و همان تحریمهای کاغذپاره بود که زمینه فساد وی را، آن هم در این حد گسترده بوجود آورد.
اگر در دهه هفتاد و هشتاد این روش موثر بود، با آگاهی بیشتر مردم و افراط شما در به کار بردن عریان و زمخت چنین روشی، این حنایتان هم رنگ باخته و دیگر جوابگو نیست. شاهد این مدعا هم نتیجه تلخی است که در همین انتخابات اخیر گرفتید.آیا حمله و تهمتی ماند که به آقای هاشمی یا خاتمی یا جریان اصلاحات حواله نکرده باشید؟روزی بوده که کیهانتان و صدا و سیما و دهها سایت ریز و درشت و کانال های تلگرامیتان، توپخانه اش را خاموش کرده باشد؟بنظر می آید آنقدر از توپهایتان بی محابا کار کشیدید که توپ در بین خودتان منفجر شده است!
سوم، بپذیرید که آنچه در نهایت برنده می شود و به پیش می رود، اندیشه پیشرو، توام با ادب و متانت است نه جنجال و شعار و فحاشی و تخریب.اندیشه پیشرو نیز نیاز به افراد باهوش و باسواد و فضای آزاد و نگاه غیر ایدئولوژیک به جهان، جسارت در بیان و رهایی از عینک های تنگ بدبینی دارد. نیروهای متفکرتان را به جرم تفکری دیگرگون،نرانید و خود را از آنان محروم نکنید.به تفکر و دیگراندیشی نیز مجالی برای طرح دهید. فکر نو،اگر در نهایت درست باشد شما را به پیش می راند و اگر نادرست باشد، در آنچه هستید قویترتان می کند.
چهارم آنکه به حقوق مردم و کرامت آنها معترف باشید و صرفا و یکطرفه دم از حقوق حکومت و ولایت نزنید. باور کنید اگر کسی از شما سوال یا انتقادی بکند، خدا و دینش را زیر سوال نبرده است بلکه شما را زیر سوال برده است.اینقدر هم در هر موضوع و اختلافی، از رهبری هزینه نکنید و با دفاع بدتان، به جایگاه ایشان آسیب نزنید.
و در نهایت آن که منصف باشید. اگر اشتباهی کردید یا رقیبتان موفقیتی به دست آورد، آن را بپذیرید. اگر در موضوعی واقعیت خلاف میل یا پیش بینی شما شد، آن را هم بپذیرید و متوسل به انواع توجیهات و آسمان و ریسمان نشوید و از روش های کیهانی نخ نما، برای توجیه استفاده نکنید.
تا با خود صادق نباشید، با مردم نیز صادق نخواهید بود و مردم نیز، بالاخره پاسخ بی صداقتی را خواهند داد. هر جناحی که اقبال مردم بخواهد، باید واقعیات جامعه و جهان را، آنگونه که هست ببیند نه آنگونه که می پسندد.