در این یادداشت آمده است، پیش از این دموکراتها و آمریکاییهای متنفر از ترامپ بهجای تمرکز بر علل پیچیده پیروزی او در انتخابات ۲۰۱۶، بر پرونده اثبات نشده مداخله روسیه در انتخابات تمرکز کردند. باور آنها به پروپاگاندایی که خودشان ایجاد کردهاند و نفرت وسواسگونه نسبت به ترامپ، بار دیگر خطر پس گرفتن کاخ سفید و کنگره آمریکا توسط جمهوریخواهان را بهوجود آورده است.
کاکبرن مینویسد، در انتخابات سال ۲۰۱۶ «هیلاری کلینتون» نامزد حزب دموکرات تلاش کرد تمرکز بیامانی بر شکستهای ترامپ داشته باشد و متقاعد شده بود این موارد بهقدری برجسته هستند که اکثریت رأیدهندگان را از ترامپ دور خواهند کرد. چنین نمایشی نتیجه معکوس داشت زیرا میلیونها ساعت زمان آزاد تلویزیونی در اختیار ترامپ گذاشت و تک تک کلمات او توسط رسانهها پوشش داده شد و این در حالی بود که مصاحبههای کلینتون تقطیع شده یا نادیده گرفته شدند. کمپین انتخاباتی ضعیف و طنزگونه کلینتون نیز دلیلی برای پیروزی ترامپ در انتخاباتی بود که خودش انتظار داشت در آن شکست بخورد.
او در ادامه مینویسد، اکنون پنج سال از آن زمان میگذرد و دموکراتها در مجموعهای از انتخاباتی که با نظارت دقیق برگزار شدند، به همان دلایلی باختهاند که در سال ۲۰۱۶ متحمل شکست شدند. آنها به همان راهبرد قدیمی مجسم کردن ترامپ بهعنوان منبع تمام شرارتها متوسل شدند. در ایالت انتخابات فرماندار ویرجینیا که دموکراتها متحمل بدترین عقبگرد شدند، «تری مکآلیف» نامزد حزب دموکرات نتوانست در ایالتی پیروز شود که «جو بایدن» با اکثریت بالایی در آن پیروز شده بود. او بهعنوان یک فرماندار سابق با پیشینه نامشخص از دید بسیاری، یک مهره حزبی نزدیک به کلینتون با اشتهای اندکی برای کارزار انتخاباتی بود. مکآلیف «گلن یانگکین» رقیب جمهوریخواه خود را حامی ترامپ معرفی کرد و این در حالی بود که یانگکین در کمپین انتخاباتی، فاصله خود را از ترامپ حفظ کرد.
کاکبرن میافزاید: «یک فعال محلی حزب دموکرات به من گفت که مکآلیف نتوانست در نواحی مهم ایالت خود را نشان دهد و "مردم او را دوست نداشتند". مکآلیف در روزهای آخر کمپین خود، به غلط مدعی شد که یانگکین و ترامپ در یک تجمع انتخاباتی در کنار یکدیگر ایستادهاند. باید این را شفاف بگویم که در این لحظه، من ترامپ را بدترین چیزی میدانم که از زمان استقلال آمریکا برای این کشور رخ داده است. یک مشاور سابق که مانند بسیاری دیگر با او مشاجره داشتند، بهدرستی او را یک "حیلهگر غیرعادی" توصیف کرد».
در این یادداشت آمده است، این مسئله نیز صحیح است که یک دلیل پیروزی جمهوریخواهان در ویرجینیا و نواحی دیگر، اظهارات آنها درباره مسائل نژادی با لباس مبدل نازک مبارزه در جنگ فرهنگی بود. با این حال خروجی منازعات سیاسی در آمریکا در خلال سه یا چهار سال آینده برای باقی جهان نیز بسیار مهم است. ترامپ همچنان برای بسیاری یک چهره مرموز است. تعجبی ندارد که دولتهای خارجی از به قدرت رسیدن ترامپ غافلگیر شدند و اکنون با خیزش دوباره او سردرگم شدهاند و سفرای خود در واشنگتن را درباره پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات ۲۰۲۲ کنگره و ریاست جمهوری ۲۰۲۴ سوالپیچ میکنند.
کاکبرن در ادامه یادداشت خود مینویسد، ترامپ بهمدت یک دهه خوراک رسانهها خواهد ماند. اگر او در انتخابات پیروز شود مجمعی مانند کنفرانس اقلیمی گلاسکو بیمعنی خواهد شد. دولت-ملتهای مختلف بار دیگر در روابط خود با آمریکا و یکدیگر تجدید نظر خواهند کرد و جهان بار دیگر وارد بیثباتی خواهد شد. علت این اتفاق فقط ماهیت دمدمی و متغیر تصمیمگیریهای ترامپ نخواهد بود بلکه علت این است که پیروزی مجدد او و غالب شدن بر حزب جمهوریخواه، به این معنی خواهد بود که با تشدید تنشهای داخلی، آمریکا همچنان عمیقاً دچار تفرقه خواهد ماند. چنین مسئلهای بسیار مهمتر قدرت اقتصادی چین یا تلاش روسیه برای تعیین تعادل قدرت بینالمللی خواهد بود. این مسئله همهچیز از پروتکل ایرلند شمالی (در توافق برگزیت) تا مانورها در دریای جنوبی چین را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
وی میافزاید، با پیروزی بایدن، دولتهای مختلف در گوشه و کنار جهان نفس راحتی کشیدند و ابراز امیدواری کردند که عصر ترامپ فقط یک حادثه در تاریخ و احرافی گذرا بود و بنابراین تعامل عادی با ایالات متحده از سرگرفته خواهد شد. با این حال ترامپ نتیجه انتخابات را نپذیرفت و قطبی شدن جامعه آمریکا شدت گرفت و ترامپ موقعیت خود در هسته اصلی حزب جمهوریخواه را حفظ کرد.
این تحلیلگر آمریکایی نوشت، حضور ترامپیسم در آمریکا یک رخداد غیرعادی تاریخی بود اما پاسخ جریان اصلی دموکراتها نیز به همان اندازه غیرعادی بود. دلیل باخت هیلاری کلینتون در سال ۲۰۱۶ مسئلهای مخفی نبود. کلینتون نامزدی ضعیف بود که افراد بیصلاحیتی را برای گرداندن کمپین انتخاباتی خود برگزید و مهارتهای رسانهای ترامپ او را مبهوت کرد. دموکراتها و آمریکاییهای متنفر از ترامپ، بهجای تحلیل دلایل پیچیده پیروزی ترامپ، به تئوری توطئه پناه بردند. آنها مدعی شدند که «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه و کاخ کرملین به شکل تأثیرگذاری به نفع ترامپ در انتخابات مداخله کردند. شواهد این ادعا اندک بود و اسناد اصلی در پس این فرضیه به گزارش وسوسهکننده اما شکبرانگیز یک جاسوس سابق بریتانیایی به اسم «کریستوفر استیل» تهیه شده بود.
کاکبرن میافزاید: «این پرونده به منابع مختلفی در داخل و پیرامون کرملین اشاره میکند که ظاهراً مانند یک اَلَک، کم کم نشر مییابند و نقشه شیطانی پوتین را افشا و فاش میکند که ترامپ در هتلی در مسکو با فاحشهها رابطه برقرار کرده بود. هنگامی من این پرونده را برای اولین بار در سال ۲۰۱۶ مطالعه کردم، گمان کردم که این یکی از بیرحمانهترین و غیر باورپذیرترین شکل پروپاگاندای سیاهی است که تا به حال دیدهام و به اجتمال بسیار زیاد در خلال عملیاتی برای اجرای حقههای کثیف توسط حزب دموکرات ساخته و پرداخته شده و سپس، رشته کار از دست آنها خارج شده است».
او در ادامه مینویسد: «اما من اشتباه کردم که این پرونده را با وجود مضحک بودنش رد کردم. رهبران حزب دموکرات به این دلیل از آن استقبال کردند که به آنها اجازه میداد از زیر فشار باخت در انتخابات بگریزند. این پرونده امید خلاص شدن از دست ترامپ از طریق جا زدن او بهعنوان مأمور روسیه را ایجاد کرد. رسانههای جریان اصلی مانند نیویورک تایمز، واشنگتن پست و سیانان بدون موضع منتقدانه جزئیات نقشه ترامپ و روسیه گزارش میکردند. بخش عمده پاتک دموکراتها در دوره ریاست جمهوری ترامپ، باروت خود را در تلاش برای اثبات این ادعا هدر داد که دست ترامپ در دستکش کرملین است. روسها چنین چیزهایی را منکر شدند اما احتمالاً از اینکه این قضاوت درباره آنها شده که چنین نقش برجستهای در امور سیاسی آمریکا دارند، در خفا خرسند شده باشند.
در این یادداشت آمده است، اکنون که «جان دورهام» بازرس ویژه در حال صدور کیفرخواست علیه افراد دخیل در نشر این تئوری توطئه است، فصل آخر این پرونده در حال رقم خوردن است. «ایگور دانچنکو» یک روستبار ساکن واشنگتن که منبع اصلی تحقیقات استیل بود بازداشت شده و به دورغ گفتن به «افبیآی» متهم شد. اینطور گزارش شده که دانچنکو برای برخی مقامات حزب دموکرات کار میکرده که در پس برخی از این اتهامات علیه ترامپ قرار داشتهاند. تمام اتهامات اصلی علیه ترامپ در حال از هم پاشیدن هستند.
کاکبرن در پایان مینویسد، با این حال، رسانههای جریان اصلی که این تئوری توطئه را لحظه به لحظه پوشش میدادند، بهندرت به خصومت میان کمپین مخالفان و حامیان ترامپ میپردازند. با توجه به نژادپرستی آشکار ترامپ و اهانت او به دموکراسی، عجیب است که دموکراتها بابت یک فقره جرمی که او مرتکب نشده تا این حد پیگیر بودند که در نهایت نیز بسیار بیثمر واقع شد.