ID : 10437590
گزارش میدانی

بانوان یزدی از خاطرات 9 دی و 12 دی می گویند


خاطرات و حساسات برخی بانوان یزدی شرکت کنده در نماز جمعه این هفته یزد به مناسبت دو یوم الله 9 و 12 دی در گفتگو با خبرنگار یزدبانو بیان شده است.

به گزارش یزد رسا به نقل از یزدبانو، جمعه این هفته همزمان با 12 دی و سالروز ورود رهبر معظم انقلاب به دیار دالعباده بود و دیاری که که رهبر انقلاب آن را دارالعلم نامیدند.
در میان انبوه جمعیت بانوان شرکت کننده در نماز جمعه این هفته شهر یزد با تنی چند از بانوان در مورد دو مناسبت 9 و 12 دی گفتگوهای کوتاهی را انجام داده ایم:
(1)
خانم سالاری درباره خاطرات خود از 12 دی گفت :
خیلی خوشحال بودیم  و خیلی هم انتظار کشیدیم زمانی که هلیکوپترها بالای سرمان ظاهر می شدند و مدام می گفتند آقا دارند می آیند حس خوشحالی زیادی داشتیم.
(2)
ازخانم اکبری در مورد پیام مردم ایران در 9دی  می پرسم و او  با حالت خاصی می گوید :
پیام 9 دی به آنهایی که شعار نه غزه و نه لبنان  جانم فدای ایران سر می دادند این است که الان ایران فدایی می خواهد و آنها کجایند؟! ایرانی ها  در خلق حماسه  و خاموش کردن فتنه خوب ظاهر شدند و ما خوشحالیم که ایران ما در سایه امام زمان (عج)و امام خامنه ای است  و  ناخن دشمن هم  به  کشور ما نمی رسد وانشاء الله امام زمان ظهور کنند و واقعا با ظهورشان بدی ها و ظلم و ستم ها از بین برود و مسلمانان دنیا رنگ آرامش را ببینند.
(3)
عده ای از بچه های مدرسه نیکپور تازه از راه رسیده بودند و شور و شوق نگاهشان مرا به سوی خود کشاند. از آنها درمورد 12 دی که می پرسم . وقتی یادآوری می کنم جریان سال 86 را با خنده و صفای خود می گویند  آری ما پنج سال داشتیم  و همه  با هم می خندیم ولی می گویم خوب اشکالی ندارد هر چه یادتان می آید بگویید :
مائده می گوید :
خیلی شلوغ بود ازدحام جمعیت نزدیک بود خفه شویم
یکی دیگر از بچه ها می گوید :
همراه بابابزرگ،  آقا را دیدیم که سوار ون  بودند. پلیس ها جلوی مردم را می گرفتند که  به  طرف ماشین  هجوم  نیاورند و لی مردم برای دیدن آقا به ماشین می چسبیدند. خیلی احساس خوشحالی داشتم  که از نزدیک آقا را می بینم.
یکی از بچه ها گفت :
از نزدیک دیدن آقا حس خوبی به ما داد ه بود.
(4)
خانم طاهرنژاد برای ما از خاطره  و احساسش در 12 دی گفت :
از دیدن ایشان خیلی خوشحال بودیم. از خیابان مهدی  پیاده حرکت کرده بودیم. البته پسر خواهرم یک ماه بود در حال فعالیت برای این برنامه بود و ما هم  منتظر دیدار آقا بودیم. از راه دور در حسینیه میرچماق که منتظر بودیم  دیدمشان  ولی خیلی خوشحال بودم .
(5)
وقتی از خانم محمد زاده درمورد پیام  9دی پرسیدم  از عاشورای سال 88 در تهران  برایمان خاطره ای را گفت :
شاید دشمن از طریق ورود به فرهنگ  و تهاجم فرهنگی ضربه هایی زده است  ولی ما با حفظ دین و آرمانهایمان  می توانیم در برابرش از آب و گل درآییم  و ارزشهای ما حفظ شده است.  درست است که در زمان انقلاب  و دفاع مقدس همه چیز پیش می رفت و مشکلات مثل امروز نبود ولی آنچه حفظ کرد آرمانها را هم دیروز و هم امروز حسینی بودن این مردم بود و واقعا هم  سال 88 همین طور شد .
تهاجمی شدید بود که گویا همه چیز داشت از دست می رفت.  ما ساکن کرج بودیم و آن روز همراه دوستانم به دانشگاه تهران رفته بودیم برای مراسم دهه محرم  هرسال و صبح عاشورا بود در میان مراسم که مداح اهل بیت داشت برنامه اجرا می کرد و می گفت : بروید توی خیابان  و با حضورتان جلوی توهین به ابی عبدالله را بگیرید و ما هم رفتیم در خیابان.  فضا کاملا وحشتناک بود وعده ای  داشتند به امام حسین (ع) توهین می کردند و پرچم آتش می زدند آنچه می دیدی تانک و ماشین های نظامی  و سربازان آمده بودند تا به مردم آسیب وارد نشود.
شما که در یزد بودید این چیزها را نمی دیدید ولی  همانجا حتی برخی دوستانم که چادری بودند اعتراض می کردند که چرا پلیس با آن افراد برخورد می کند و من با وجود سن کم می گفتم دارد به امام حسین(ع) توهین می شود.  کارشان درست است که با آنها برخورد کنند.
برخی فرار می کردند و به چادری ها سنگ پرتاب می شد و حتی گویا گلوله از کنار گوشت رد می شد.  خطر واقعا جدی بود  و خفقان شدیدی حاکم شده بود و افرادی در همان جریان کشته شدند و من واقعا ترسیده بودم و دوستانم می گفتند پدرت تو را به ما سپرده  و باید تو را سالم به دستش برسانیم  وخیلی طول کشید تا با پدرم تماس بگیرم و او پشت گوشی گریه می کرد که باور نمی کردم دوباره صدایت را بشنوم.
ولی آنچه نجات دهنده بود نهضت حسینی بود گویا امام حسین (ع) آمدند جلو و گفتند بروید کنار کار خود من است .

انتهای پیام/ع




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.