ببین که از که بریدی و با که پیوستی
یزدرسا؛ «شما اگر سال ٦٥ به آقای هاشمیرفسنجانی میگفتی آزادی بیان، میگفتی انتخابات آزاد، میگفتی حاکمیت قانون، آقای هاشمیرفسنجانی یك نگاه به دفترش میکرد که بیایید ببریدش دیگر! این دیگر کیست آوردهايد. اگر امروز به آقای هاشمیرفسنجانی این چیزها را بگوييد، حداقلش این است که دیگر به رئیس دفترش نگاه نمیکند كه بیایید این را ببرید! میدانید چرا؟ چون پسرش باید ١٠ سال به زندان میافتاد! دخترش باید به زندان میافتاد! خودش باید رد صلاحیت میشد! حسین مرعشیاش باید میافتاد زندان! غلامحسین کرباسچیاش باید میافتاد زندان! تا بفهمد که حاکمیت قانون یعنیچه! »
اینها بخشی از سخنان صادق زیباکلام در مصاحبه با حسین دهباشی است؛ سخنانی که در نگاه نخست شاید برای کسانی عادی جلوه کند اما با قرار دادن آن در کنار دیگر بخشهای این مصاحبه در واقع شدت دگردیسی آقای هاشمی رفسنجانی را نشان میدهد.
هاشمی رفسنجانی همان کسی است که در دوران مبارزه با رژیم پهلوی، زندانهای فراوانی را متحمل شد و در همراهی با نهضت اسلامی مردم ایران اقدامات مؤثری انجام داد. در آغازین سالهای پس از پیروزی انقلاب نیز دوشادوش دیگر بزرگان انقلاب در آن مقطع، نقش بزرگی در سطوح بالای حکومت ایفا کرد؛ به گونهای که عضویت در شورای انقلاب، ریاست مجلس شورای اسلامی و فرماندهی جنگ را در کارنامه خود به همراه دارد. آن روزها هاشمی رفسنجانی به عنوان چهرهای انقلابی با سوابق درخشان مبارزه با طاغوت مطرح بود و جایگاهی افتخارآفرین در میان عموم مردم و جوانان انقلابی داشت. اما افسوس که این جایگاه آرامآرام مخدوش شد و مواضع و رویکردهای هاشمی بعضا به گونهای در تضاد با آرمانهای انقلاب و آمال خانوادههای دلداده انقلاب و نظام اسلامی نمود یافت.
این تضاد، در دوران ریاست جمهوری هاشمی بروز ملموستری یافت؛ به گونهای که در آن زمان به واسطه سیاستهای اقتباسی اقتصادی هاشمی، تورم اوج گرفت و شکاف طبقاتی شدت یافت. سیاستهای هاشمی به نارضایتیها دامن زد و در مواردی به بروز ناآرامیهای شدیدی در برخی شهرها انجامید.
در مبحث فرهنگی هم رویکرد دولت هاشمی به گونه ای بود که اهداف فرهنگی نظام را تامین نمیکرد؛ بلکه در تغایر با آن قرار داشت و موجب دلگیری شدید نیروهای مؤمن و پایبند به نظام اسلامی و ارزشها شد. رویکرد فرهنگی در دولت هاشمی چنان رو به ناکجاآباد بود که رهبری خود بخش مهمی از سنگینی بار مقابله با هجمه فرهنگی را بر دوش کشیدند و وزیر ارشاد دولت هاشمی به جای تلاش برای تحقق منویات رهبری و جدی گرفتن تهاجم فرهنگی، در نامهای قهرگونه استعفا کرد.
هاشمی در کسوت ریاستجمهوری و برخلاف شعارهای پرزرق و برق امروزیاش اما رویکردی بهشدت خودمحورانه داشت و بهرغم ادعاهای انتقادپذیری این روزها، از انتقاد و منتقد گریزان بود. برخوردهای شدید و غلیظ با منتقدان و تنگکردن عرصه بر معدود رسانههای منتقد، گواهی روشن بر روحیه سخت هاشمی در برخورد با منتقدان به شمار میآمد.
هاشمی در سالهای 84 تا 92 هم رفتارها و مواضعی غیرمنتظره و نامتجانس با رویکردهای انقلابی اولیه خود داشت؛ مواضع نامتجانسی که به ویژه در فتنه 88 بسیار مشهود و اسباب تأسف و تاثر فراوان دلسوزان نظام و انقلاب شد. هاشمی این روزها بیش از این که محبوب دل امت حزبالله و نیروهای ارزشی باشد، در میان کسانی ارج دارد که یا چندان میانهای با نظام و انقلاب ندارند و یا آنگونه که باید و شاید، دلداده انقلاب نیستند. مواضع هاشمی این روزها بیشتر باب طبع رسانههایی است که جایگاهی در میان عناصر حزباللهی ندارند. مواضع هاشمی و نیز مواضع خانواده هاشمی از همسر گرفته تا مهدی و فائزه! محکومیت فرزندان هاشمی در دادگاه صالحه جمهوری اسلامی و رد صلاحیت وی توسط شورای نگهبان، شاهدی است بر تغییر رویکرد هاشمی؛ تغییر رویکردی که خوشنودی بدخواهان نظام و انقلاب را موجب شده است؛ خشنودی بدخواهان پیشین خود او! فاعتبروا یا اولیالابصار!
نویسنده: امید مهرجردی اصل
پایان پیام/
Related Assets:
- امروز هر کشوری به دنبال تقویت قدرت دفاعی خودش است/ما هم مستثنی از سایر کشورها نیستیم
- صرف نوه کسی بودن دلیل بر صلاحیت و عدم صلاحیت آن فرد نیست/قانون به هیچکس بدهکار نیست
- طرحی که با هشدار امام خمینی شکست خورد
- جزییات منتشر نشده از دیدار رفسنجانی با تجار و سرمایه داران / ماجرای اعتراض احمدی نژاد به نحوه جمع بندی هاشمی
- نباید زنان زیبارو را از میدان بهدر کنیم!
- آقای هاشمی و گریز از رسانههای اصولگرا؟!