ID : 13452840
در حاشیه برخی تلاش‌های پرشائبه اخیر مطرح می‌شود

تغییر نام یک خیابان در یزد با پیامدهایی تامل‌برانگیز!


بالاترین آمار ذکر شده از هموطنان زرتشتی جان‌باخته در دوران دفاع مقدس «14 نفر» بوده است. جالب این‌که برخی از این عزیزان، نه در خطوط جبهه بلکه در اثر «اصابت موشک دشمن بعثی به شهرهای مسکونی» جان‌ باخته‌اند. برای نمونه دروصف یکی از این هموطنان آمده است...

 یزد رسا ؛ خام‌‌اندیشی و تحلیل‌های برآمده از سطحی‌نگری آفت امروز و دیروز نیست؛ بلکه این واقعیت تلخ، همواره بلای جان جوامع انسانی بوده است. چه آسیب‌هایی که نه به دلیل قدرت دشمن، بلکه تنها به واسطه ساده‌انگاری، خودرأیی، انفعال و مهم‌تر از همه فقدان «بصیرت» در تشخیص ابعاد گوناگون مسائل، بر جامعه اسلامی تحمیل گردیده است و هنگامی پرده از چشمان ساده‌اندیشان کنار رفته که پشیمانی را دیگر سودی در پی نداشته است.

چندی است موضوع نام‌گذاری یک خیابان به نام «شهدای زرتشتی»، به موضوعی نسبتا جنجالی در سطح مرکز استان تبدیل شده است و برخی رسانه‌های مدعی اعتدال و اصلاحات، با ذوق‌زدگی‌های تامل‌برانگیز به صید ماهی از آب گل‌آلود برخاسته‌اند. در این باره گفتنی است؛

1 . در دورانی که برخی سینه‌زنان زیر بیرق اصلاحات، از نادیده‌گرفتن حقوق بدیهی هموطنان «مسلمان» خود هم ابایی نداشتند، علم کردن شعار «ایران برای همه ایرانیان» شگفتی دوستداران بصیر انقلاب و انتقادهای روشنگرانه آنان را به دنبال داشت.

آن روز کسانی که توانسته بودند از ورای این گونه شعارهای پرطمطراق، برخی واقعیت‌ها را دریابند، با فریاد رسا این سؤال را مطرح می‌کردند که وقتی شما حق آزادی بیان را از متفکران برجسته اسلامی سلب می‌کنید و امثال آیت‌الله مصباح یزدی را تنها به دلیل روشنگری و نقد علمی درباره ادعاهایتان مستحق انواع سب و شتم‌ها می‌دانید، چگونه و با چه هدفی از «ایران برای همه ایرانیان» دم می‌زنید؟!

اینان بر این باور بودند که با توجه به عملکرد مدعیان اصلاح‌طلبی در برابر حقوق مسلّم منتقدان مسلمان، نمی‌توان از نیات پنهان آنان از شعارهایی همچون «ایران برای همه ایرانیان» غافل شد و این شعار را نوعی زمینه‌سازی برای ترویج فرقه‌هایی چون بهائیت می‌دانستند؛ چراکه متصدیان با تابلوی «ایران برای همه ایرانیان»(از جمله بهائیان) و نفی شهروند در جه یک و دو و نظایر آن، اهداف دیگری را دنبال می‌کردند.

 

2 . با شنیدن برخی تلاش‌ها برای نامگذاری خیابانی به نام شهدای زرتشتی، این تصور در ذهن برخی ایجاد شده که احتمالا تعداد قابل توجهی از هموطنان زرتشتی در دوران دفاع مقدس، دستکم برای پاسداری از وطن خود به جبهه‌ها شتافته و جان خویش را تقدیم کرده‌اند؛ ‌بخصوص این‌که فضاسازی برخی رسانه‌‌ها  هم می‌تواند این تصور را تقویت کند. اما ماجرا هنگامی به‌شدت تامل برانگیز می‌شود که دریابیم بیش‌ترین آمار ذکر شده در این باره، «14» زرتشتی در کل کشور است!

به عبارت روشن‌تر، علیرغم تاکید فراوان هموطنان زرتشتی بر اهمیت فوق‌العاده دفاع از خاک و سرزمین، در دوران هشت سال هجوم ناجوانمردانه دشمنان به ایران، تعداد اندکی از هموطنان محترم زرتشتی برای دفاع از مرزهای کشورشان به جبهه‌ها عزیمت کرده‌اند، به ‌گونه‌ای که از میان جامعه زرتشتی، تنها 14نفر جانشان را در این راه از دست داده‌اند و از آن‌ها فقط یکی- بله فقط یکی از آن‌ها – به استان یزد تعلق دارد.

 

3 . اکثر قریب به اتفاق- اگر نگوییم همه- هموطنان زرتشتی حضوریافته در جبهه‌ها نه «داوطلبانه»، بلکه از سر تکلیف قانونی و برای گذراندن «خدمت سربازی» به جبهه‌ها اعزام شده‌اند.

البته تلاش این هموطنان در این زمینه شایسته قدردانی است؛ اما در عین حال، غفلت از تفاوت عمیق میان حضور «اجباری» با حضور «داوطلبانه» در معرکه نبرد، شایسته صاحبان اندیشه و متصدیان تصمیم‌گیر نیست. شاید از همین روست که هموطنان محترم زرتشتی، خود نیز بیش‌تر از تعبیر «جان‌باخته» به جای «شهید» استفاده می‌کنند.

 

4 . همان‌گونه که گفته شد، بالاترین آمار ذکر شده از هموطنان زرتشتی جان‌باخته در دوران دفاع مقدس «14 نفر» بوده است. جالب این‌که حتی برخی از این تعداد، نه در خطوط جبهه بلکه در اثر «اصابت موشک دشمن بعثی به شهرهای مسکونی» جان‌ باخته‌اند.

برای نمونه دروصف یکی از این هموطنان آمده است: «جان باخته ... در سال 1317 در كرمان زاده شد. پس از تحصیلات متوسط به استخدام سازمان توانبخشی درآمد، در تاریخ یازدهم اسفند ماه 1366 پس از اصابت موشك به منطقه مسكونی جان باخت.» و طبیعی است تفاوت بسیار است میان کسی که «داوطلبانه» برای دفاع از وطن(آرمان حداقلی) یا دین و وطن(آرمان حداکثری) به خط مقدم نبرد می‌شتابد و جان خود را تقدیم می‌کند با کسی که در اثر حادثه‌ای قهری و غیراختیاری از سوی دشمن، جان خویش را دست می‌دهد.

 

5 . با این اوصاف، پافشاری برخی تصمیم‌گیران در شورای شهر یزد و احیانا عناصر پشت پرده و نیز شانتاژ رسانه‌ای برای اختصاص نام یک خیابان به «شهدای زرتشتی» بسیار شگفت‌انگیز و اقدامی به دور از تدبیر و واقع‌بینی ارزیابی می‌شود. به ویژه ‌این‌که این اقدام نه به عنوان نامگذاری اولیه برای خیابانی تازه‌تاسیس، بلکه به قیمت «تغییر نام» یک خیابان انجام می‌شود که خود، می‌تواند موضوع را بیش از پیش قابل تامل و البته تاسف نماید.

 

6 . ای کاش کسانی که بر خلاف فضای عمومی شهر و توصیه دلسوزان، همچنان بر دیدگاه ناصواب خود پای می‌فشرند، می‌‌توانستند فارغ از کلی‌گویی‌های مکرر، دلایلی منطقی ارائه کنند! اندکی تامل در رویکرد برخی رسانه‌های متعلق به جریان اصلاح‌طلب درباره نگرانی‌های علما و دلسوزان استان و استخدام تعابیر طعن‌آمیزی همچون «دلواپسی از نامگذاری یک خیابان به نام شهدای زرتشتی» می‌تواند پرده‌های دیگری از واقعیات‌های پشت پرده را برای برخی دوستان سطحی‌نگر اما حق‌طلب به کنار زند.

 

به هر روی، متصدیان تصمیم‌گیر و احیانا تصمیم‌سازان نامرئی باید پاسخگوی تبعات اقدام خود در ابعاد گوناگون باشند و اگر این تغییر نام، موجب حتی کم‌ترین تلنگرمنفی یا تزلزل در اعتقاد نوجوانان و جوانان مسلمان دیارمان شود، در پیشگاه حضرت حق‌تعالی و ائمه اطهار(ع) مسئول‌ خواهند بود.

شایسته است متصدیان، فارغ از بحث‌های پیش‌آمده، بار دیگر درباره اصل نیاز به این تغییرنام و پیامدهای آن بیندیشند و تا دیر نشده، به جبران مافات بپردازند.

 ای سلیم آب ز سرچشمه ببند/ که چو پر شد نتوان بست به پیل!

نویسنده: مرتضی فیروزآبادی




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.