علی باقری کنی (راست)، عضو ارشد تیم مذاکرهکنندهی ایران در کنار برخی از سایر اعضای تیم، در حال خروج از «پله کوبورگ» در وین، محل برگزاری مذاکرات هستهای دربارهی احیای برجام، در اوایل ماه دسامبر سال ۲۰۲۱؛ ممکن است در کنار احیای برجام، راهحلهای دیگری نیز برای رسیدن به توافق با جامعهی جهانی بر سر برنامهی هستهای ایران وجود داشته باشد که پیگیری آنها بهتر بتواند منافع جمهوری اسلامی را تأمین نماید (+)
در همینباره بخوانید:
›› پاسخ کارشناسان: اگر مذاکرات هستهای شکست بخورد، چه میشود؟
یکی از این راهحلها «تعیین خاورمیانه به عنوان منطقهی عاری از سلاح هستهای» است، که پایگاه خبری آمریکایی «کامن دریمز» اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «اتفاقنظر بینالمللی دربارهی پیشگیری از هستهای شدن ایران که هرگز در آمریکا مطرح نمیشود[۱]» آن را تشریح کرده است. این پیشنهاد که بارها در مجمع عمومی سازمان ملل با آرای کاملاً قاطع تصویب شده، قطعاً ارزش بررسی بیشتر را دارد و میتواند ابتکار عملی برای خروج از بنبست برجام باشد. به طور خاص، دولت رئیسی میتواند با تکیه و تأکید بر این راهحل، عملاً فشارها علیه ایران در موضوع برجام را کاهش دهد و بهاصطلاح توپ را در زمین آمریکاییهایی بیندازد که به خاطر وحشت اسرائیل از «منطقهی عاری از سلاح هستهای» حاضر به پذیرش این پیشنهاد منطقی و مورد اجماع جهانی نیستند. آنچه در ادامه میخوانید، متن گزارش کامن دریمز است.
اجرای منطقهی عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه، پیش از این بارها در مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد و با رأی بسیار بالا تصویب شده است؛ اصرار بر اجرای این ابتکار معقول و مورد اجماع جهانی، میتواند آمریکا و رژیم صهیونیستی را در موضع ضعف و دفاع قرار دهد و اثبات کند که هدف آمریکاییها از امضای برجام، از همان ابتدا مقابله با اشاعهی هستهای نبوده است (+)
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
تنشها میان آمریکا، اسرائیل و ایران به طرز خطرناکی بالا گرفتهاند و در بالاترین سطح خود از زمان ترور ژنرال قاسم سلیمانی توسط آمریکاییها[۲] هستند: اسرائیل در حال حاضر علناً فکر حمله به ایران را در سر میپروراند؛ دولت بایدن هم میگوید در صورت شکست مذاکرات هستهای در وین، «گزینههای دیگری» به جز دیپلماسی را در نظر خواهد گرفت. طبق گزارشهای موجود، منظور دولت بایدن از «گزینههای دیگر»، افزایش تحریمهای پیشاپیش شدید اقتصادی علیه ایران و یا آماده شدن برای رویارویی نظامی است[۳]. گفتوگوهای دیپلماتیک متزلزل هستند و تحلیلگران پیشبینی میکنند که جنگ با ایران «نزدیک» است[۴].
میز مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا پیش از امضای توافق هستهای سال ۲۰۱۵؛ بهرغم گمانهزنیها دربارهی وقوع جنگ در صورت شکست مذاکرات بر سر احیای برجام، شواهد نشان میدهد درگیری نظامی میان ایران و آمریکا یا حتی ایران و اسرائیل حتی در صورت فروپاشی کامل برجام، باز هم تقریباً غیرممکن است (+)
در همینباره بخوانید:
›› ژنرال اسرائیلی: نمیتوانیم برنامه هستهای ایران را با ابزار نظامی نابود کنیم
›› مقام سابق اطلاعات ارتش اسرائیل: نمیتوانیم به تأسیسات هستهای ایران حمله کنیم
به ما [آمریکاییها] میگویند این گامهای خطرناک به سوی جنگ، برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای ضروری هستند. این مسئله یکی از کانونهای اصلی تمرکز سیاست خارجی هر دو حزب [دموکرات و جمهوریخواه] در دورههای تکتک رؤسایجمهور آمریکا طی چندین دههی گذشته بوده است. (سال ۲۰۰۸، اوباما، رئیسجمهور منتخب وقت آمریکا، هستهای شدن ایران را «غیرقابلقبول» دانست[۵] و مکرراً وعده داد «هر کاری برای جلوگیری از این اتفاق لازم است» انجام میدهد.)
با این حال، طیف راهحلهای پیشنهادی، چه از سوی رهبران سیاسی و چه در رسانههای حاکمیتی آمریکا، هر روز محدودتر میشود. در یک سوی این طیف، جنگ با ایران و سیاستهای خفهکنندهی اقتصادی (تحریمهایی که اثرات ویرانگری بر غیرنظامیان دارند[۶]) قرار دارد، و در سوی دیگر آن، مذاکرات دوجانبه با ایران اما با استفاده از همان تحریمهای شدید اقتصادی به عنوان اهرم فشار. این چارچوب [و روایت] دوحزبی دربارهی موضوع [برنامهی هستهای ایران]، که رسانههای حاکمیتی نیز محترمانه [و بدون اعتراض] آن را پذیرفتهاند، یک گزینهی سوم را کاملاً از معادله حذف میکند: پیشنهادی مبتنی بر عقل سلیم که از حمایت تقریباً متفقالقول بینالمللی نیز برخوردار است.
در همینباره بخوانید:
›› آیا واقعاً «همه گزینهها» روی میز است؟
›› آیا مقدمات جنگ ایران و آمریکا فراهم است؟
›› آیا آمریکا توان حمله نظامی به ایران را دارد؟
›› پیامدهای جنگ با ایران برای آمریکا، خاورمیانه و دنیا چیست؟
و اما این راهحلی که بر سر آن اجماع بینالمللی وجود دارد، چیست؟ خیلی ساده است: تعیین خاورمیانه به عنوان یک منطقهی عاری از سلاح هستهای، که در آن تمام مواد هستهای، تحت کنترل مستقیم آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشند. تا کنون پنج منطقه از جهان به عنوان مناطق عاری از سلاح هستهای تعیین شدهاند، که تجربیات موفقیتآمیزی نیز بودهاند[۷]. عمل به این پیشنهاد، خاورمیانه را به ششمین منطقهی عاری از سلاح هستهای تبدیل میکند. به این ترتیب، تمام مواد هستهای در منطقه، از سلاحهای هستهای اسرائیل گرفته تا برنامهی غیرنظامی انرژی هستهای ایران یا هر کشور دیگری، تحت کنترل آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار خواهند گرفت.
این پیشنهاد مورد تأیید سازمانهای معتبر بینالمللی کنترل تسلیحات و کارشناسان سراسر جهان است. (برای توضیحات بیشتر، گزارش [مرکز تحقیقاتی آمریکایی] «مرکز علوم و امور بینالملل بلفر» را از اینجا بخوانید.) به علاوه، چنانکه رأیگیری در مجمع عمومی سازمان ملل نیز نشان داده، این پیشنهاد، با اختلاف زیاد، در سراسر جهان از حمایت گستردهای برخوردار است. از زمان امضای برجام (توافق هستهای ایران) در سال ۲۰۱۵ تا خروج یکجانبهی آمریکا از آن و تا همین امروز، این پیشنهاد بارها به رأی گذاشته شده و هر بار نتایج رأیگیری، همین واقعیت را نشان داده است.
«نخیر. جو بایدن مطلقاً هیچ اختیاری به موجب قانون اساسی ندارد که چنین تعهدی بدهد. تا وقتی توافق با ایران توسط مجلس سنا به عنوان یک معاهده تصویب نشود (که بایدن میداند نخواهد شد) صددرصد قطعی است که هر رئیسجمهور جمهوریخواهی در آینده، آن را پاره خواهد کرد. دوباره [مانند ترامپ].»؛ توئیت «تد کروز» سناتور جمهوریخواه ایالت تگزاس در واکنش به گزارشی دربارهی تعهد بایدن به عدم خروج مجدد آمریکا از توافق هستهای با ایران (+)
ماه دسامبر سال ۲۰۱۵، در اولین نشست مجمع عمومی سازمان ملل پس از امضای برجام، اتحادیهی عرب (گروهی از کشورهایی که عمدتاً با ایران متخاصم و با آمریکا و اسرائیل متحد هستند) پیشنویس پیشنهادی را برای ایجاد منطقهی عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه تهیه کرد[۸]. نتایج رأیگیری دربارهی این پیشنویس، کاملاً معنادار بود: ۱۵۷ کشور به این پیشنهاد رأی مثبت دادند و تنها پنج کشور (آمریکا، اسرائیل، کانادا، «میکرونزی» و «پالائو») به آن رأی منفی دادند. (میکرونزی و پالائو تا حد زیادی به کمکهای خارجی آمریکا وابسته هستند.) ایران به این پیشنویس رأی مثبت داد[۹].
تعیین خاورمیانه به عنوان منطقهی عاری از سلاح هستهای، سال بعد[۱۰] [۲۰۱۶] و سال بعد از آن[۱۱] [۲۰۱۷] نیز پیشنهاد شد و آرای مشابهی دریافت کرد. سال ۲۰۱۸، دو پیشنهاد در رابطه با وضع منطقهی عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه به رأی گذاشته و تصویب شد: قطعنامهی اول با ۱۵۸ رأی موافق در برابر ۶ رأی مخالف («جزایر مارشال» نیز به جمع رأیمنفیها ملحق شد) [۱۲]، و قطعنامهی دوم با ۱۷۱ رأی موافق و تنها ۲ رأی مخالف[۱۳]. این رأیگیری دوم، آمریکا و اسرائیل را در انزوای کامل جهانی قرار داد. [لازم به ذکر است که برخی کشورها، مانند انگلیس، در این رأیگیریها رأی ممتنع دادهاند.] همین الگوی رأی منفی آمریکا و اسرائیل تا امروز هم ادامه پیدا کرده است. این در حالی است که ایران، هر سال، به این پیشنهادِ مورد اجماع بینالمللی رأی مثبت داده است؛ بلااستثنا.
سخنرانی سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، خطاب به مجممع عمومی سازمان ملل؛ ایران طی سالهای گذشته همواره در سازمان ملل به طرح تعیین خاورمیانه به عنوان منطقهی عاری از سلاح هستهای رأی مثبت داده است (+)
این پیشنهاد، جدای از حمایت تقریباً متفقالقول جهانی، از جهات دیگر نیز ارزش دارد. ایجاد یک منطقهی عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه قویترین راه برای تضمین عدم هستهای شدن ایران خواهد بود؛ بسیار قویتر از ورود مجدد به توافق هستهای ایران یا تشدید سیاست آمریکا در محاصرهی اقتصادی ایران. منتقدان برجام از هر دو حزب سیاسی آمریکا ادعا میکنند در این توافق، تمهیدات راستیآزمایی کافی برای اطمینان از پایبندی ایران به تعهداتش در نظر گرفته نشده است. صرفنظر از اینکه این ادعاها صحت دارند یا نه، قطعنامهی پیشنهادی مجمع عمومی سازمان ملل دربارهی منطقهی عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه، سازوکار بسیار قویتری را برای راستیآزمایی تعبیه کرده است: کنترل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر تمام مواد هستهای ایران [و سایر کشورهای منطقه]. این سطح نظارت عملاً همهی نگرانیها دربارهی تولید مواد شکافتپذیر با درجهی تسلیحاتی را از میان میبرد و در نتیجه، بهاصطلاح «تهدید ایران» را از بین میبرد.
یکی از ناظران آژانس بینالمللی انرژی اتمی فرآیند غنیسازی اورانیوم در تأسیسات هستهای نطنز در ایران را بررسی میکند؛ اگر آمریکاییها واقعاً به دنبال منع اشاعهی هستهای هستند، باید مانند ایران با تعیین خاورمیانه به عنوان منطقهی عاری از سلاح هستهای موافقت کنند (+)
در همینباره بخوانید:
حتی اگر این دلایل هم کافی نباشند، یک استدلال محکم دیگر هم وجود دارد: هم قوانین بینالمللی و هم قوانین داخلی آمریکا، این کشور را ملزم به پذیرش اجماع بینالمللی میکنند. چنانکه محققان حوزهی حقوق بینالملل اشاره کردهاند، بخش اول معاهدهی منع اشاعهی تسلیحات هستهای، به تعهدات کشورها در خصوص عدم اشاعهی مواد هستهای میپردازد، و مادهی ششم این معاهده، تمامی امضاکنندگان را وادار میکند با حسن نیت به سمت خلعسلاح هستهای گام بردارند[۱۴]. این برداشت از مادهی ششم، توسط یکی از اسناد مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری نیز تأیید شده است؛ سندی که تمامی اعضای دیوان، از جمله یک قاضی آمریکایی، به آن رأی مثبت دادهاند[۱۵]. پذیرش اجرای منطقهی عاری از تسلیحات هستهای در خاورمیانه گامی به سوی عدم اشاعه در مورد ایران و خلعسلاح در مورد زرادخانهی هستهای اسرائیل خواهد بود، که هر دو، از لحاظ حقوقی، تعهدات الزامآوری هستند.
دیدار نفتالی بنت (راست)، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، با جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا؛ باید به آمریکاییها فشار آورد تا با تعیین خاورمیانه به عنوان منطقهی عاری از سلاح هستهای موافقت کنند تا به این ترتیب، هم «تهدید هستهای ایران» از بین برود و هم سلاحهای هستهای رژیم صهیونیستی (+)
در همینباره بخوانید:
معاهدهی منع اشاعهی هستهای، توسط سنا تصویب شده و طبق مادهی ششم قانون اساسی آمریکا «قانون عالی سرزمین» در ایالات متحده [قانون لازمالاجرا در تمام آمریکا، و فراتر از اختیارات حکومتهای ایالتی] محسوب میشود. علاوه بر این، یک قانون داخلی آمریکا نیز وجود دارد که دولت این کشور احتمالاً در شرایط فعلی در حال نقض آن است؛ و اگر اجماع بینالمللی را بپذیرد، به تبعیت از آن نزدیکتر میشود: «متمم سیمینگتون[۱۶]» که توسط هر دو مجلس کنگره تصویب، و سال ۱۹۷۶ توسط پرزیدنت فورد به قانون تبدیل شد، و بهوضوح هرگونه کمک نظامی و اقتصادی به کشورهایی را ممنوع میکند که خارج از کنترل بینالمللی، فناوریهای غنیسازی هستهای را توسعه دادهاند[۱۷]. اسرائیل هرگز اجازهی بازرسی یا نظارت بینالمللی بر فناوری و زرادخانهی هستهایش را نداده است (آژانس بینالمللی انرژی اتمی هرگز اجازهی ورود به تأسیسات هستهای اسرائیل را پیدا نکرده) و بنابراین هر دلاری که دولت آمریکا به عنوان کمک به اسرائیل میدهد، نقض فاحش قوانین ایالات متحده است. پذیرش اجماع بینالمللی این وضعیت را تغییر میدهد.
بهرغم الزامات حقوقی بینالمللی و قوانین داخلی آمریکا، و بهرغم حمایت تقریباً متفقالقول جهانی از این پیشنهاد [تعیین خاورمیانه به عنوان منطقهی عاری از سلاح هستهای]، رسانههای حاکمیتی آمریکایی آن را نادیده میگیرند و به این ترتیب، به شکل خطرناکی مباحث عمومی [دربارهی حلوفصل مسئلهی برنامه هستهای ایران] را محدود میکنند. تعهدات حقوقی آمریکا دربارهی تسلیحات هستهای تقریباً هرگز در این رسانهها مورد بحث قرار نمیگیرد. به عنوان نمونه، از سال ۲۰۰۱ تا کنون در صفحات [روزنامهی آمریکایی] نیویورکتایمز اشارهای به «متمم سیمینگتون» نشده است (و حتی اشارهی همان سال به این متمم هم، در رابطه با زرادخانهی هستهای پاکستان بود، نه اسرائیل[۱۸]).
در همینباره بخوانید:
›› اگر سلاح هستهای برای اسرائیل خوب است برای ایران هم خوب است
علاوه بر این، از ماه جولای سال ۲۰۱۵ تا امروز، نیویورکتایمز حتی یک بار هم به پیشنهاد سالیانهی مجمع عمومی دربارهی منطقهی عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه، یا رأی تقریباً متفقالقول به این پیشنهاد، اشاره نکرده است. این در حالی است که در همین دورهی [بیش از] ششساله، بهرغم پوشش بیامان توسعهی هستهای ایران، عبارت «منطقهی عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه» تنها یک بار در این «روزنامهی ثبت رسمی» ذکر شده است؛ در مقالهای که هیأت تحریریهی نیویورکتایمز در آن تنها دو بار از اسرائیل نام میبرد و زرادخانهی هستهای تلآویو را بدون هیچ توجیه دیگری «غیرقابلمذاکره» توصیف میکند. نکتهی قابلتوجه اینکه عنوان این مقاله این است: «یک مسیر رو به جلو دربارهی ایران: خلیج فارس عاری از سلاح هستهای[۱۹]». عبارت «خلیج فارس عاری از سلاح هستهای» توسط سازمانها و کارشناسان بینالمللی کنترل تسلیحاتی استفاده نمیشود و ظاهراً هیأت تحریریهی نیویورکتایمز آن را با هدف مستثنی کردن اسرائیل ابداع کرده است. نیویورکتایمز، و به طور کلی رسانههای حاکمیتی آمریکا، با نادیده گرفتن نظر تمام جامعهی جهانی، منفعلانه و طوطیوار مواضع رهبران سیاسی این کشور را در همان چارچوب دروغین و دوگانه (جنگ و تحریمهای وحشیانه از یک سو، و گفتوگوهای دوجانبه و تحریمها از سوی دیگر) منعکس میکنند.
گزارش نیویورکتایمز با عنوان «یک مسیر رو به جلو دربارهی ایران: خلیج فارس عاری از سلاح هستهای»؛ هیأت تحریریهی این روزنامهی آمریکایی ظاهراً حاضر است عبارتهای جدیدی مانند «خلیج فارس عاری از سلاح هستهای» را ابداع کند تا رژیم صهیونیستی را از خلعسلاح هستهای مستثنی نماید (+)
جنگ احتمالاً قریبالوقوع است؛ و اگر میخواهیم از هستهای شدن ایران جلوگیری کنیم، یک راهحل روشن و مبتنی بر عقل سلیم وجود دارد که اتفاقاً از حمایت تقریباً تمام جهان نیز برخوردار است؛ بهاستثنای آمریکا و اسرائیل. نباید بیش از این برخورداری اسرائیل از تسلیحات هستهای را بر قوانین بینالمللی، قوانین آمریکا، افکار عمومی جهان، ثبات منطقهای و منع اشاعهی هستهای در مورد ایران ترجیح بدهیم. اکنون که در آستانهی یک جنگ احتمالی فاجعهبار هستیم، اجماع بینالمللی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. و حذف این اجماع از مباحث حاکمیتی، خطرناک است.
در همینباره بخوانید: