۱- آمریکاییها در طول حیات شرارتآمیز خود همواره نشان دادهاند که پایبندی به عهدنامهها و معاهده نامهها در قاموس دیپلماسی سیاسی آنها جایگاهی ندارد و آنجا که منافع آنها در میان باشد تعهدات خود را در هر سطحی که باشد اعم از بینالمللی، منطقهای و بین الدولی براحتی زیر پا میگذارند و بر همین اساس جمهوری اسلامی ایران پس از عهدشکنی در برجام قاطعانه دست رد بر سینه فریبکاری مجدد آمریکا در پشت میز مذاکره زد.
فلذا با توجه به عدم پایبندی به تعهدات و عهدشکنیهای صورت گرفته از سوی آمریکا که بیان آنها موجبات شرمساری بیشتر این کشور را فراهم میسازد به تاریخ پژوهان متعهد توصیه میگردد نسبت به تدوین عهدشکنیهای آمریکا از بدو تشکیل تا کنون همت گمارند تا چهره واقعی و غیر قابل اعتماد این کشور برای جهانیان در عرصه معادلات سیاسی بینالمللی بیش از پیش روشنتر گردد.
۲- اینکه در داخل کشور برخی مدعیان کهنه کار سیاست ورزی، امضای وزیر امورخارجه وقت آمریکا(جان کری) را سند تلقی کنند و بهطور یکجانبه و سخاوتمندانه کلیه تعهدات دولت را با ذوق زدگی تمام، یکجا پیشپرداخت کنند و گوی سبقت را از سادهلوحان سیاسی بربایند، جای تعجب و شگفتی دارد که حتی نگارش دهها جلد کتاب در جهت توجیه آنها، پاسخگوی اقدام مفتضحانه آنان در برابر شیطان بزرگ نخواهد بود.
۳- درحالی که متن برجام مملو از نکات مبهم و ایرادات فراوان ساختاری است که رهبری هوشمند انقلاب در پاسخ به نامه رئیسجمهور وقت جمعا با ۲۸ شرط با اجرای آن موافقت فرمودند؛ اجرای چنین توافقنامهای که نگارنده آنرا در ۱۱۲ بند در حوزههای علمی و فنی، اقتصادی و سیاسی، امنیتی و نظارتی در کتاب «خسارت محض و دیپلماسی هستهای» مورد بررسی قرار داده است؛ بدون توجه به اقدامات جامع اطمینان ساز و مشکلات اساسی ناشی از آن، هرگز در بر گیرنده منافع جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود.
۴- مهمترین اهرمی که منافع جمهوری اسلامی را با انگشت اشاره هر یک از اعضاء برجام بر هم خواهد زد؛ حق کاپیتولاسیون هستهای است که تیم مذاکرهکننده به نحوی یکجانبه تحت عنوان مکانیسم حل اختلاف و به بیان واضحتر «مکانیسم ماشه» آنرا پذیرفته است.
تا زمانی که دست توطئه آمریکا و هر یک از کشورهای اروپایی بر روی این ماشه است؛ آنان به پشتوانه این سلاح، هیچگاه به تعهدات خود پایبند نخواهند ماند. بر این اساس منطقیترین اقدام برای پایبندی طرف مقابل به اجرای تعهدات، گرفتن این اهرم از دست آنها و تدوین سازوکار حل اختلاف جدید برای ملزم نمودن آنان به اجرای تعهداتشان میباشد که چنین اقدامی، هوشمندی و درایت تیم مذاکرهکننده و پشتیبانی کنندگان آنها را در تدوین راهحل مستحکم و اطمینان بخش میطلبد. شکی نیست تا زمانی که راههای توطئه در برجام بسته نشود، دستیابی به توافقی مطمئن غیرممکن خواهد بود.
۵- مسئله اساسی که در جهت استحکام بخشی به شیوه حل اختلاف میبایست مد نظر قرار گیرد، تغییر نحوه رایگیری در شورای امنیت بر سر پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران است که بر اساس آنچه که در ماده ۳۷ برجام آمده است «استمرار لغو تحریمها» به رای گذاشته میشود که در این صورت دست آمریکا و سه کشور اروپایی در مخالفت و استفاده از حق وتو علیه جمهوری اسلامی ایران باز و در مقابل دست کشورهای همسو با جمهوری اسلامی ایران مانند چین و روسیه بسته خواهد بود.
پذیرفتن این شیوه رایگیری از سوی تیم مذاکرهکننده این سؤال را در ذهن متبادر میسازد در حالیکه در شورای امنیت حق دفاع از جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورهای همسو به کلی سلب گردیده است خلع سلاح جمهوری اسلامی ایران در این شورا با کدام منطق عقلانی و غیرت دیپلماسی قابل توجیه بوده است! چرا تیم مذاکرهکننده امکان دفاع در شرایط سخت و دشوار تصمیمگیری در شورای امنیت را از جمهوری اسلامی ایران سلب نموده است! آیا تاریخ به یاد دارد دولتی پای توافقنامهای را امضاء کند که در صورت بروز اختلاف و کشاندن پرونده به محکمه، رای نهایی تحت هر شرایطی علیه آن کشور صادر شود.!
از آنجا که بر اساس مفاد برجام علاوهبر آژانس با شکایت هریک از اعضاء نیز پرونده به شورای امنیت ارجاع میگردد، قطعاً بدون حل این معضل اساسی، هرگونه تلاش برای دستیابی به توافق و رفع تحریمها اقدامی عبث و بیهوده خواهد بود.
۶- یکی از محورهای اساسی که میباید مورد توجه جدی قرار گیرد اعمال توطئه مدیریت شده از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که از بدو تأسیس همواره به عنوان بازوی توطئه قدرتها علیه کشورهای ناهمسو عمل کرده است. گذری بر سیر نظارتی و دخالت آژانس بر برنامه هستهای کشورها، تردیدی باقی نمیگذارد که این نهاد بینالمللی با سیاستی دوگانه همواره نقش جاسوسی را علیه کشورهایی بازی کرده است که تسلیم سیاستهای سلطه طلبانه آمریکا و غرب نشدهاند و بر همین اساس برنامه صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران در نوک پیکان توطئهها و نظارت آژانس قرارگرفته است و در حالی که ایران یک عضو از ۱۹۵ کشور عضو NPT است لیکن بیش از ۲۰ درصد نظارتهای آژانس متوجه جمهوری ایران بوده است.
بر این اساس همانگونه که برای رفتار طرفین توافق چارچوب میباید تعیین میشود برای اقدامات شیطانی و دخالتهای توطئهگرایانه آژانس نیز به عنوان یکی از ارکان اصلی توافق میبایست سازوکار خاصی تدوین گردد که در برابر آن پاسخگو بوده و حق اقدام متقابل برای جمهوری اسلامی ایران محفوظ بماند.
۷- مهمترین مسئله اساسی که در صورت عدم حل آن توافقی صورت نخواهد گرفت؛ موضوع "لغو کامل» تحریمهاست که تیم مذاکرهکننده قبلی با سطحی نگری در توافق و عدم درک صحیح مفاهیم واژهها (Lift و Terminate) و خوشبینی در مذاکره، عملا در زمینی بازی کرد که دشمن قواعد بازی آن را نوشته بود تا جایی که در بیانی شگفتانگیز، علیرغم دو سال مذاکره در صحن علنی مجلس شورای اسلامی منکر واژه تعلیق (Suspend) در توافق گردیدند! بر این اساس لغو قطعی(Terminate) تمام تحریمها و محدودیتهایی که توسط آمریکا با تصویب مجلس یا دستور رئیسجمهور و یا قوه قضائیه به بهانه هستهای علیه جمهوری اسلامی ایران وضع گردیده است میبایست در برنامه قطعی تیم مذاکرهکننده قرار گیرد.
از طرفی در حالی که جمهوری اسلامی ایران اجرای تعهدات خود را به تصویب مجلس شورای اسلامی رسانده است طرفهای مقابل نیز میبایست لغو تحریمهای مصوب را به تصویب مجالس مربوط برساند که متأسفانه تیم مذاکرهکننده به راحتی از این مهم عبور کرد و امضای جان کری را به عنوان سند لغو تحریمها پذیرفت!
۸- برای پرهیز از تکرار اقدامات فریبکارانهای که در جریان برجام تحت عنوان عدم تسلط دولتها بر بانکها و بخشهای خصوصی و کشورهای همپیمان صورت گرفت، میبایست راه هرگونهگریز و فریبکاری مجدد سد گردد در غیر این صورت با توجه به ارتباط دولتها با بخش خصوصی، عملا لغو تحریمها جز بازی نمایشی نخواهد بود و سناریوی ناهماهنگ مالی و بانکی قبلی و معضل مهم سوئیفت همچنان ادامه خواهد یافت. بر این اساس میبایست موضوع تراکنشها و مبادلات مالی و بانکی در تمام زمینهها به طور شفاف حل و فصل گردد.
از طرفی برخلاف روند دیپلماسی منفعلانه قبلی که با «توجیه عهد شکنی و کوتاه آمدن در برابر آن» موجبات تشویق طرف مقابل به عهد شکنی بیشتر را فراهم مینمود؛ بر اساس فرمان ۹مادهای رهبری معظم انقلاب که در دولت قبل مغفول باقی ماند میبایست با قدرت و قاطعیت و بطور مکتوب به طرفهای مقابل تفهیم گردد که در صورت اقدام به هرگونه تحریم، و به هر بهانهای اعم از هستهای، تروریستی، حقوق بشری و... توافقنامه لغو و جمهوری اسلامی ایران در مرحله نخست در چارچوب پادمان دورهای آژانس کلیه فعالیتهای هستهای خود را در هر سطحی از سر میگیرد.
۹- نظر به اهمیت موضوع هستهای؛ تشکیل یک «هیئتاندیشهورز هستهای» متشکل از شخصیتهای حقیقی، نخبه و حقوقی جهت جامعنگری در برنامهریزی و استحکام بخشی و انسجام در تصمیم گیری پیشنهاد میگردد.
قابل ذکر است در آمریکا در جریان برجام صدها نفر در قالب هیئتها و اندیشکدههای مختلف، تیم مذاکرهکننده را حمایت و پشتیبانی میکرد و این درحالی بود که تیم مذاکرهکننده طرف ایرانی به تعداد محدود و ۱۶ نفره خود که برخی نیز جاسوس و نفوذی از کار درآمدند افتخار میکرد.