ID : 8207230
هنر این مرد 41 ساله این است !

خواستگاری همسر چهارم به اتفاق همسر اول


این آقا نه چهار تا مدرک دانشگاهی دارد و نه چهار اختراع، به نام خود ثبت کرده بلکه کاری سخت‌تر از اینها انجام داده است. در زمانه‌ای که اختیار کردن یک همسر هم، سختی‌های خاص خودش را دارد، حسین آقا که در یکی از شهرهای جنوبی ایران زندگی می‌کند، چهار زن اختیار کرده که البته همسرانش با خوبی و خوشی در کنار هم زندگی می‌کنند!!

به گزارش یزدرسا، آقایی که با او مصاحبه کرده‌ایم، نه چهار تا مدرک دانشگاهی دارد و نه چهار اختراع، به نام خود ثبت کرده او کاری سخت‌تر از اینها انجام داده است. در زمانه‌ای که اختیار کردن یک همسر هم، سختی‌های خاص خودش را دارد، حسین آقا که در یکی از شهرهای جنوبی ایران زندگی می‌کند، چهار زن اختیار کرده که البته همسرانش با خوبی و خوشی در کنار هم زندگی می‌کنند!!

گرچه؛ در حال حاضر، یکی از همسران او طلاق گرفته، ولی از آنجایی که حسین آقا عدد چهار را دوست دارد به قول خودش اگر درآمدش بالاتر برود قصد دارد پنجمی را هم اختیار کند بهتر است حاصل گفت‌‌وگو را خودتان بخوانید فقط پس از مطالعه این گفت‌وگو یک لیوان آب یخ‌یخ بخورید... و به ما چیزی نگویید، سوژه جالبی بود. حیف‌مان آمد که کار نکنیم...

*از خودتان بگویید؟

حسین. م هستم (البته نام خانوادگی‌اش را گفت، اما ما چاپ نکردیم) چهل و یک سال سن دارم.

*هنگام اولین ازدواج‌تان چند ساله بودید؟

15 سال داشتم.

*سن کمی بوده، چی‌شد که تصمیم به ازدواج گرفتید؟

خوب به هر حال آن زمان شرایط ایجاب می‌کرد که ازدواج کنم. من هم انجام دادم.

* با همسر اول‌تان چطور آشنا شديد؟

همسر اول  من از اقوام بود و ما به طور سنتی با هم ازدواج کردیم.

*مهریه ایشان چقدر بود؟

50 هزار تومان.

*بعد از چه مدت تصمیم به ازدواج دوم گرفتید؟

حدود 10  سال بعد، ازدواج دومم صورت گرفت! و تقریبا ایشان هم از اقوام بودند و وقتی این ازدواج انجام شد 25 ساله بودم.

*برخورد همسر اول‌تان؟ ناراحت بود، نه؟

او راضی بود و مشکلی با این قضیه نداشت!

*آیا مشکلی با همسر اول‌تان داشتید، که تصمیم به ازدواج مجدد گرفتید؟

نه؛ مشکلی نداشتیم و کاملا با رضایت همسرم، مجدد ازدواج کردم!

*همسر دوم را کجا سکونت دادید؟

در حیاط، دیوار کشیدم و خانه‌ای هم برای همسر دومم ساختم.

*همسر سوم: با رضایت به خانه بخت آمد؟

بله او هم راضی بود و می‌دانست که من دو همسر دیگر هم دارم. برای او هم قطعه زمین خریدم و خانه‌ای ساختم.

*از همسر سوم بگویید؟

ایشان غریبه و من با پدرش همکار بودم. به پدرش گفتم نمی‌خواهی دخترت را شوهر بدهی، اگر می‌خواهی، من حاضرم او را به عقد خودم در بیاورم. البته گفتم که دو همسر دیگر هم دارم!! او هم پذیرفت!

*و اما از همسر چهارم؟

من همسر سوم را بنا به دلایلی طلاق دادم ولی دوباره تصمیم به ازدواج گرفتم. این بار از فامیل‌های همسر اولم بود!! که به همراه خانم اول به خواستگاری او رفتم و او هم پذیرفت.

*با همسر اول‌تان رفتید خواستگاری؟ عجیب است!!؟ مگه می‌شود.

(می‌خندد) همسرانم با من مشکلی ندارند.

*یعنی می‌خواهی بگویی رابطه همسرانت با یکدیگر به دور از درگیری است؟

خدا را شکر، همگی با هم خوب و صمیمی هستند و هیچ مشکلی با هم ندارند. بارها هم به همسرانم گفته‌ام که اگر مشکل دارید با من داشته باشید، ولی با یکدیگر مشکلی نداشته باشید من همه را به جان می‌خرم. اما با همدیگر مشکلی نداشته باشید.

*گفتی که نزدیک به هم زندگی می‌کنند؟

تمام آنها، نزدیک به هم زندگی می کنند، اما هر کدام خانه‌ای مستقل دارند.

*حتما عدالت را هم برقرار کرده‌اید؟

هر کدام خرج شان جدا و حساب شده است.

وقتی بازار می روم به طور مساوی برای همسران و بچه‌هایم خرید و عدالت را بین‌شان رعایت و برقرار می‌کنم.

*پس درآمدتان باید خوب باشد، چون در تهران ازدواج و هزینه‌های سنگین زندگی گرفتاری‌های خاص خودش را دارد؟

من کارگر فضای سبز هستم و کار دامپروری هم می‌کنم، یه چیزی می‌خواهم بگویم، اگر وضعیتم بهتر شود، قصد دارم یک زن دیگر هم اختیار کنم!

*ای بابا؟ تا تعداد همسران شما زیاد نشده‌اند، صلاح می‌بینم که مصاحبه را به پایان برسانم؟

(می‌خندد) و خداحافظی می‌کند.

منبع: مجله خانواده سبز




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.