شیرخواران سر راهی میبد؛ نتیجه سو تدبیر و توسعه نامتوازن!
یزد رسا؛ حادثه تکان دهنده رها کردن دو نوزاد شیرخوار از سوی والدین در یکی از شهرستان های استان، که با فاصله زمانی اندکی از یکدیگر رخ داده ، موجب شگفتی و تالم عمیق ناظران را فراهم آورده و دلسوزان فرهنگ و اصالت های ناب « دارالعباده» را در تاملی ژرف و فرو برده است.
هرچند بومی نبودن والدین یک یا به احتمال قریب هردو نوزاد، از شدت نگرانی های مشفقان هویت دارالباده کاست؛ ولی از سوی دیگر اعلام « فقدان تمکن مالی» به عنوان عامل اصلی انجام این اقدام غیر انسانی ، اذهان جامعه را همچنان به خود مشغول ساخته است.
شاید وقوع این دست رویدادها در شهرهایی چون تهران، چندان دور از انتظار نباشد؛ ولی بی گمان برای استان یزد، با آن سابقه و صبغه رشک برانگیز، غیرمنتظره و نیازمند بررسی های همه جانبه به منظور شناخت عوامل پیدا و پنهان و جلوگیری از شکل گیری اپیدمی هایی از این سنخ است.
نکته بسیار نگران کننده برای مردم دارالعباده بویژه شهرستان میبد، به عنوان محل وقوع این حوادث شرم آور، این است که چگونه دیاری با آن قدمت دیرینه فرهنگی و دارای علقه های سنگین معنوی و اخلاقی، در مدت کمتر از یک ماه شاهد دو رویداد فاجعه آمیز از ین دست شده است.
تلخ است اما واقعیت دارد که تاکید بیش از حد بر رشد صنفی و توسعه افسار گسیخته و نامتوازن کارخانه جات و به تبع آن، هجوم انبوه غیربومیان با فرهنگ های گوناگون و گاه متضاد با صبغه دارالعباده، موجب شده تا مرکز استان و به طور خاص برخی شهرستان های آن نظیر میبد و اردکان دچار خدشه هایی گاه هولناک در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و امنیتی شوند و از هراز چندی شاهد بروز نابهنجاری ها و فجایعی تکان دهنده باشد.
بی گمان مردم استان با پیشرفت همه جانبه همراهی و از آن اظهار رضایت می کنند و صد البته هرگز توسعه لگام گسیخته و تک سویه صنعتی بدون پیوست های قوی فرهنگی و اجتماعی را برنمی تابد؛ واقعیت تلخی که این سال ها فضای فرهنگی و امنیت اجتماعی و اخلاق شهر های صنعتی استان را به شدت متاثر ساخته و موجب شده تا مردم و دلسوزان با نگاهی با گذشته نه چندان دور و در مقایسه با نابهنجارهای رو به رشد این روز ها، انگشت حسرت به دندان گزیده و آه افسوس از نهاد برآرند.
ای کاش مسئولان استان در سایه همدلی و دور اندیشی دست های کارآمد از آستین همت برآورند و بعضا به جای تمرکز بر مباحث و رویکردهای بی فایده و نیز زیان آور جناحی، برای مهار و سپس کاهش آسیب های گسترده اجتماعی و فرهنگی در دیارمان چاره اندیشی کنند و تدابیری راهبردی و غیر شعاری بیندیشند.
تحقق این مهم افزون بر عزم مسئولان استان، نیازمند حرکت فراگیر در سطح کشور و اراده جهادی مسئولان رده بالا به ویژه در قوه مجریه است؛ تامل در اعلام «فقدان بضاعت مالی» به عنوان عامل اصلی رها کردن دو نوزاد فوق الذکر از یک سو و رکود بی سابقه در عرصه اقتصاد و واحد های تولیدی از سوی دیگر، می تواند ابعادی هشدار دهنده از وضعیت کنونی را نمایان سازد.
وضعیتی که یک سوی آن رکود عمیق و به تعطیلی کشیده شدن واحدهای تولیدی و سوی دیگر آن، بیکاری روز افزون کارگران زحمتکش و پرسنل این واحد ها و متعاقب آن رها شدن در زیر فشارهای سنگین اقتصادی بدون داشتن کمترین در آمد و پشتئانه قابل قبولی است؛ رها شدنی که می تواند پدر و مادر غیربومی را تا ورطه ارتکاب جرائمی چون رها ساختن نوزاد بی پناه خود به پیش راند!
بیراه نگفته ایم اگر ادعا کنیم اکثریت قاطع مردم دارالعباده با نگاهی به گذشته های سرشار از آرامش، امنیت و شاخص های دینی و فرهنگی خود و مقایسه آنان با وضعیت نا بهنجار کنونی که بخش مهمی از آن نتیجه قهری رویکرد ناصواب مسئولان به مقوله صنف و غفلت از عرصه های دیگر است؛ حسرت آن روزهای ناب را بر دل دارند و خطاب به مسئولان زمزمه می کنند: «مرحمت فرموده مارا مس کنید!»
تردیدی نیست که فقدان چاره جویی علمی و عدم ارائه راهکارهای کاربردی و غیر شعاری و درجا زدن در عرصه حراست از فرهنگ و هویت دارالعباده به ویژه شهر های صنعتی آن،....
برزو بیک پور