لزوم بازاندیشی در جریانات فکری و جناحهای سیاسی در شرایط نوین کشور و جهان
یزدرسا، راهبرد اساسی برای کشور بعد از تجربههای فراوان گام اول انقلاب اسلامی و شکل گیری نظام مقدس جمهوری اسلامی راهبرد قدرت و به تعبیر مقام معظم رهبری تلاش برای قوی شدن است. یعنی همان آموزه بزرگ قرآن کریم که هم برای دفاع در برابر ظلم و دفع تجاوز و تامین امنیت و نیز برای پیشرفت همه جانبه فرهنگی سیاسی اقتصادی باید قوی و مصمم شد که در این موضوع به آیه 60 سوره انفال «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ» استناد میشود.
قدرت در ساده ترین و جامع ترین معنا یعنی برخورداری از ظرفیتها و امکانات تاثیرگذار که در حوزه داخلی، پیشرفت و توان تامین نیازهای اساسی جامعه اعم از نیازهای مادی و معنوی و درحوزه روابط بین الملل یعنی توان بازدارندگی در مقابل دشمن و نیز توان تاثیرگذاری در القای منطق حق و ارزشهای الهی و انسانی در مخاطب مستند به آیه 104 سوره آل عمران « وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» است که بعد جهانی اسلام را بیان میکند.
ماهیت این قدرت اولا ایمان و ثانیا علم و فناوری است که که پایهها و زمینه شکلگیری دهها مولفه دیگرا را شامل میشود که عبارتند از سرمایه های تاریخی و تمدنی، امکانات سرزمین (ژئوپولوتیک)، جمعیت صالح و مفید، قوای مسلح و مومن، رسانه فعال و اثربخش، پژوهش و تحقیق معطوف به تولید و اقدام، اطلاعات معطوف به واقع و حقیقت و مانند آن از جمله مولفههای این قدرت در عرصههای سخت و نرم هستند اما آنچه از همه مهمتر است و نقش تعیین کننده دارد نحوه بهرهبرداری از تمام این ظرفیتهای تاثیرگذرا است(مدیریت بهره برداری بهینه به طور عام)، و مهمتر از آن وجود یک بصیرت ملی و جلب مشارکت عمومی برای پیشرفت و بزرگ شدن است که این نکته می تواند زیربنا و اصل تلقی شود و امروز در تمام تئوریهای توسعه حتی از نوع غربی هم به عزم ملی، پذیرش عمومی و اراده جمعی که از آن به عنوان سرمایه اجتماعی نام برده میشود برای پیشرفت به عنوان راهبرد ملی توجه میشود زیرا تا تمام افراد و نهایتا جامعه چیزی را نخواهد به آن دسترسی نخواهد یافت.
از این منظر نقش خواص نخبگان و جریانها و جناحهای سیاسی و وحدت و همدلی آنها قابل ارزیابی و ارزشگذاری است، نتیجه این مقدمه طولانی این است که تمام عناصر تاثیرگذار جامعه به ویژه خواص که معمولا در قالب گروهها، احزاب و نهایتا جناحهای سیاسی ظهور و بروز مینمایند البته چنانچه در دلسوزی و خدمت به اسلام و ملت صادق باشند میتوانند بر این راهبرد و اصول اتفاق نظر داشته باشند.
اینک دو جناحی که در کشور سالهاست در فراز و نشیبهای مختلف به عنوان عناصر تاثیرگذار(نه تعیین کننده) نقاط قوت و ضعف از خود نشان دادهاند و اینک در شرایط جدید به دنبال شکستها و پیروزیها و ارزیابی خود مشغولند مخاطب این مقال هستند.
وقتی ریشه دار شدن و تداوم حرکت تکاملی انقلاب اسلامی در عرصههای گوناگون سیاسی فرهنگی علمی اجتماعی کشور(به رغم وجود کاستی ها تلخی ها) و نیز قصور و تقصیرها را به رغم بدخواهان استکبار جهانی دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی بدانیم برای ارزیابی نقش جناحهای دوگانه سیاسی کشور و دستیابی به مدلی منصفانه و نیز مثبت (نه تخریب و حذفی) باید حوادث و مولفههای تاثیرگذار بر شرایط فعلی را حداقل در دهه گذشته چه آنها که باعث رشد و پیشرفت و چه آنها که سبب کندی و تخریب کشور بوده است را برشمرد و آن گاه باب نقد و نظر و توصیه و اصلاح در قالب اصل مسئولیت آفرین امر به معروف و نهی از منکر را گشود.
حوادث شیرین و تلخی چون پیشرفتهای بزرگ علمی و صنعتی و پیشگامی مراکزعلمی اعم از دانشگاه ها و حوزه ها در بخشهای تولید و نیز نطریه پردازی، حادثه تلخ فتنه 88 و تبعات داخلی و خارجی آن، دفع خطر داعش و مقابله با حماسی و جهادی با آن پدیده شوم تروریست و ساخته و پرداخته امریکا در جنگ نیابتی علیه ایران، برجام به عنوان یکی از بزرگترین پروژههای حقوقی در سطح بینالملل که معرف منطق حقوقی جمهوری اسلامی ایران به جهان و رسوایی سیاسی غرب در مواجهه به آن و نیز تبعات سیاسی و اقتصادی مرتبط نسبت به آن، شکل گیری قدرت مقاومت در منطقه و ناتوانی امریکا در تحمل آن که اقدام به شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و شکل گیری یک گفتمان فرا ایرانی در ضروت خروج امریکا در منطقه شد به ویژه با مقابله شجاعانه از موضع قدرت و اعتماد به نفس درعین الاسد و شکست ابهت امریکا در منطقه، و نیز شکل گیری مجلس یازدهم شورای اسلامی با ترکیب معنادار آن و سپس بحران ویروس کرونا و فرصتها و تلخیهای آن و در آخر موضوع فضایی شدن کشور در حوزه دفاعی و پیامهای خاص خود در حوزه فناوری، حفاظت اطلاعات و غافلگیری بدخواهان و ایجاد زمینههای اقدام و اقتدار در حوزههای گستردهتر که این مجموعه مولفهها و تحلیل عمیق از آنها میتواند جهت گیریها، تصمیمها، تجدیدنظرها، اصلاح اندیشهها و رفتارها را روشنتر سازد.
آنچه در پایان این بخش در حد یک تیتر و عنوان میتوان در باب باز اندیشی جریانها و جناحهای سیاسی بیان کرد آن است که جناح اصولگرا باید در کارایی و پذیرش مسئولیتهای های بزرگ نسبت به آینده خود را آماده تر کند و از سستیو انفعال و صرفا مطالبهگری سریعا عبور کند و فصل نوین از اقدامات ایجابی، فعال برای جبران بسیاری از کاستیهای دهه گذشته را آغاز نماید. باور هر چه بیشتر به توان، خلاقیت، ابتکار و مسئولیت پذیری جوانها را مد نظر قرار داده و جوان گرایی در عین احترام به تجربه و دلسوزی پیشکسوتان را جدیتر بگیرد
قاطعیت برخورد عملی و شجاعانه با فساد بدون ملاحظات جناحی و حزبی، گشودهتر کردن آغوش مهربانی نسبت به ظرفیتهای خیرخواهانه در هر جناح و گروه به ویژه جوانان، عملگرایی واهتمام به شناخت و بهرهبرداری هر چه بیشتر از توان نخبگانی در آحاد جامعه به ویژه اندیشمندان گمنام، همچنین شفافیت مواضع نسبت به مناسبات جهانی و منطقهای به ویژه پایهگذاری دیپلماسی اقتصادی و لبیک به پیام بیش از ده ساله رهبر معظم انقلاب در اهتمام به اقتصاد و تحقق شعارهای سال و ترجیح مسائل و نیازهای نظام نسبت به هر امر دیگری با تأسی به شخصیت الگویی و همه جانبه سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی که سرمایه بی بدیل و تربیت شده از اندیشه سلوک و هدایتهای امام راحل عظیمالشان و رهبر معظم انقلاب اسلامی بود و نمونه جامع از مدیریت جهادی و خدمتگذاری ولایی در عرصه اندیشه و عمل برای تمامی افراد مومن به نظام و خادم به مردم بوده وهست و در همین راستا ترویج گفتمان جهادی و مدل سازی و اقدام در عرصه عمل به عبارت دیگر احیا و گسترش تجربههای مبارک هشت سال دفاع مقدس که در ذات و ضمیر این جریان ساخته و نهادینه شده است.
و اما جناح اصلاحات با توجه به رفتارهای نامطلوب سالیان اخیر در فضای سیاسی و اجتماعی کشور و سوابق غیر قابل انتظار که مهم ترین علت آن فقدان مرزبندی روشن با بدخواهان نظام به طور کلی و نداشتن مرزبندی فکری و عملی با عناصر داخلی این جبهه که بعضا خدمتگزار صدیق نظام و انقلاب هستند اما برخی دیگر که رسما و با صراحت خود را ضد انقلاب و یا مخالف با اصول اساسی انقلاب یعنی مقاومت در برابردشمن مستکبر و نیز تخریب لانه جاسوسی که امام راحل عظیم الشان از آن به عنوان انقلاب بزرگتر از انقلاب اول یاد میکردند و نیز افراد ضعیف النفسی که به دلیل گرفتار شدن به آلودکی های اشرافیگری و نیز سوابق تخریبی و چه پناه گرفتن برخی در کنار دشمنان در خارج از کشور که این ترکیب نامیمون سبب اصلی انسدادهای سیاسی و عقیدتی را برای این جریان به وجود آورده است. به نظر میرسد بهترین فرصت برای اصلاح اصلاحات به ویژه اصلاح در نظرگاهها و اندیشهها و کشف نسبت آن با اصول بنیادین انقلاب اسلامی است که در پایان ضمن پذیرش نقد و نظر از جانب همه دلسوزان به نظام و کشور ادامه بحث را در نوبتهای بعد خواهیم داشت.
نویسنده: غلامحسین دشتی