شناسه : 6320275
نقدی بر سخنرانی دکتر غلامعلی رجایی در دانشگاه آزاد یزد

«به نام امام»، «علیه امام و اندیشه امام» !


خوب بود آقای هاشمی در ملاقات با ملک عبدالله ، از سیاست های مخرب آل سعود که در دنیای اسلام موجب قتل و کشتار ده ها هزار نفراز مسلمان در چند سال گذشته شده است انتقاد می کرد؛ نه این که بنشینند تا ملک عبد الله به «منتخب ملت ایران» اهانت کند!

یزد آوا؛ سخنان جناب آقای دکتر غلامعلی رجایی که در تاریخ دوم اردیبهشت ماه سالجاری، در دانشگاه آزاد اسلامی یزد ایراد شد در ابتدا تلاش زیادی کرد تا خود را مدافع امام خمینی(ره) جلوه دهد و امام شناس بنامد که حتی وقتی سیره امام(ره) را تدریس می کند نظر دانشجویان در خصوص امام(ره) عوض می شود. اما اگر در کنه سخنان و روح حاکم بر سخنان وی دقت شود به خوبی در می یابیم که این سخنان با راه و اندیشه امام خمینی(ره) درتضاد است و نامبرده تلاش دارد به نام امام(ره) به اندیشه های اسلام ناب محمدی(ص) که امام خمینی(قدس سره) پرچمدار آن بوده تیشه بزند و میراث گرانقدر امام(ره) که انقلاب اسلامی است را به چالش بگیرد که به نمونه هایی از آن اشاره می شود:

1. امام راحل عظیم الشأن(قدس سره) در پایان وصیتنامه خود در خصوص تعریف و تمجید از افراد و شخصیتها می فرمایند:«من در طول نهضت و انقلاب به واسطه سالوس و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام که بعد فهمیدم از دغل بازی آنان اغفال شده ام. آن تمجید ها در حالی بود که آنها خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می نمایاندند و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود و میزان در هرکس حال فعلی او است.»

ایشان که 20 سال به گفته خود در خصوص امام خمینی(قدس سره) کار کرده و کتاب نوشته اند ،چطور این جملات وصیتنامه امام (ره) را ندیده و تلاش می کند کسی را تعریف و بزگنمایی کند و به عنوان مرجع معرفی نماید که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، وی را فاقد شرایط مرجعیت می داند و امروز مورد تکریم شبکه های ماهواره ای دشمن است؟!

شیخ یوسف صانعی که در دوران امام (ره) فعالیت ها و مبارزاتی داشته، اما امروز در مقابل جانشین امام(ره) ایستاده و در جریان فتنه 88 از همراهان فتنه بوده و با کسانی که تهمت بزرگ را به انقلاب اسلامی زدند و بر چهره انقلاب چنگ انداختند و امروزهم مورد تکریم دشمنان انقلاب اسلامی و دشمنان امام خمینی(ره) قرار دارند همراهست!

اگر جناب استاد 20 سال در زندگی امام(ره) تحقیق کرده ،خوب می داند که امام(ره) می فرمود: « اگر رادیو های خارجی از خمینی تعریف کردند ،در رفتار خمینی شک کنید» .امروز چه شده است که دشمنان خمینی(ره)، شبکه های بی بی سی و آمریکا و همه دشمنان انقلاب اسلامی بر مرجعیت یوسف صانعی صحه می گذارند ولی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و یاران و دوستداران امام(ره) از او دلی پر خون دارند؟ ایشان خوب می داند که امام راحل عظیم الشأن(قدس سره)، آیت الله منتظری را که پاره تن خود می خواند و بارها او را حاصل عمر خود خطاب کرده بودند ، وقتی از انقلاب اسلامی فاصله گرفت او را از قائم مقامی خود عزل کرده و او را نه عادل دانستند که تلویحاً او را از سوختن درآتش قهر الهی بر حذر داشتند.

2. ایشان به جای پرداختن به سیره عملی امام خمینی(ره)، تلاش می کند با سیاسی کاری و به نام امام از یک جناح سیاسی و علیه یک جناح دیگر تبلیغ کند در حالی که امام (قدس سره) همواره مدافع وحدت گروهها ودستجات سیاسی در داخل کشور بودند و ملاک و معیار امام(ره) خدمت به مردم بود.

زحمات و خدمات دولت های قبل را زیر سوال بردن و نادیده گرفتن که در جای جای سخنان وی آشکار است هیچ سنخیتی با سیره عملی امام خمینی(ره) ندارد. ملاک و معیار در سیره امام خمینی(ره) در خصوص مدیران و مسئولان پایبندی به انقلاب اسلامی، مقابله با دشمنان انقلاب و خدمت به مردم است حال دولتهای قبل که این معیار ها را دارا بودند کسی حق ندارد زحمات آنان را نادیده بگیرد.

3. اشاره وی به جریان اوین و تکرار همان حرفهایی که بی بی سی و سایر شبکه های خارجی بیان کردند با روح و اندیشه های امام خمینی هیچ سازگاری ندارد. اگر ایشان امام خمینی(ره) را می شناخت و تیز بینی و درایت امام(قدس سره) را واقف بود ، خوب می دانست که دشمنان خمینی(رض) امروز به شکلهای مختلف در اندیشه نابودی افکار انقلابی امام(ره) هستند. یکی از این راه های مورد نظر دشمن تکرار سناریوی اوکراین در ایران است که دشمنان انقلاب اسلامی در مدت اخیر بارها به آن اشاره کرده اند .

ایشان این احتمال را نمی دهند که جریان اوین که سخت مورد توجه بنگاه های تبلیغاتی دشمنان خمینی(ره) قرار گرفته، طراحی برای «اوکراینیزه کردن ایران» است؟!. این احتمال را نمی دهند که این طراحی را هیئت های پارلمانی اروپایی و خانم اشتون در سفر به ایران و ملاقات با خانواده های زندانیان فتنه آن را طراحی و اکنون اجرا کرده اند؟! .کسی که ادعای 20 سال تحقیق بر روی زندگی امام خمینی(رض) دارد، نباید دانسته یا ندانسته در زمین دشمن بازی کند!

یقیناً ایشان به واسطه سیاسی کاری و جناحی بازی این بحث را مطرح نموده است تا جناح رقیب را در جمع دانشجویان جوان و ساده دل ، با خود و سایر سیاست بازان دنیا طلب همراه کند.

4 . ایشان در ادامه صحبت های خود ، رقبا را به دروغ گفتن متهم می کند! در حالی که در چند ماه گذشته چه خاطرات دروغی که به امام(ره) نسبت داده نشد! در بحث سفر هیئت های اروپایی، در سفر خانم اشتون و ده ها مورد دیگر دروغ هایی گفته شد، که خود مسئولان و یا طرف های غربی به دروغ بودن آنها اعتراف کردند؛ اما باز هم رقیب را متهم به دروغگویی کردن فقط در جهت تخریب دیگران و به نفع حزب و گروه خود آن هم به نام امام (ره)و اندیشه های امام(ره) !!.

5. ایشان درخصوص هسته ای ضمن رد غنی سازی 20 درصد ، این دستاورد عظیم دانشمندان هسته ای را زیر سوال می برد که:« ما 20 درصد را برای چه می خواستیم؟!!!» ایشان فکر می کند اگر ما به 3 درصد و 5 درصد سال های 83 و 84 بسنده می کردیم و دست روی دست می گذاشتیم ، غربی ها حاضر می شدند ـ ولو تلویحاً هم که شده ـ حق غنی سازی ایران را به رسمیت بشناسند؟!

مگر فراموش کردید که همواره می گفتند شما باید کل نیروگاه ها را سوار کشتی کنید و به غرب بفرستید و همان کاری که قذافی کرد را از ملت ایران می خواستند. اگر امروز در این موضوع با ما چانه زنی می کنند، به واسطه توانمندی هایی است که ملت ایران بدست آورده.

6. ایشان به نام امام(ره) و اندیشه امام (ره) در جاهای مختلف از سخنرانی خود تلاش کرده رییس جمهور سابق ـ که با رأی ملت 8 سال کشور را اداره کرده ـ را بکوبد!

نگارنده درصدد حمایت و جانبداری از احمدی نژاد نیست؛ اما معتقد است احمدی نژاد هم مانند بقیه رؤسای جمهور نکات مثبت و منفی داشته است و می بایست در قضاوت در خصوص شخصیت ها ، هر دورا در نظر گرفت و منصفانه سخن گفت.

این که ملک عبد الله، احمدی نژاد را « طفل !» بداند یا نداند، وی منتخب ملت ایران بوده و در آن موقعیت بر همه ملت ایران صرف نظر از سلیقه های گروهی و حزبی لازم بود از ایشان حمایت می کردند.

اگر این مطلب واقعیت داشته باشد ، وظیفه ملی و دینی آقای هاشمی حکم می کرد به عنوان یک مسئول عالی رتبه ایران اسلامی، از رییس جمهور قانونی ایران که با رأی ملت ایران انتخاب شده ، دفاع کرده و سخنان نا سنجیده این دشمن قسم خورده انقلاب اسلامی را رد می کرد؛ چرا که آنروز احمدی نژاد« رییس جمهور ملت ایران» بود و نه یک شخصیت سیاسی« مخالف آقای هاشمی»!.

7. ایشان از ویروس های کشنده «داعش» و «القاعده» نام می برد ، بدون آن که اشاره کند این ویروس ها را همان کسانی که آقای هاشمی با آنها ارتباطات دیرینه دارند بوجود آورده و حمایت کرده و می کنند!

همان «ملک عبد الله» که آقای هاشمی در برابر اهانت او به «رییس جمهور قانونی ایران اسلامی» سکوت می کند ، این ویروس ها را ایجاد، تقویت و حمایت کرده تا با انقلاب اسلامی و اندیشه های امام خمینی(قدس سره) در جای جای بلاد اسلامی مقابله کند.

خوب بود آقای هاشمی در این ملاقات ها ، از این سیاست های مخرب آل سعود که در دنیای اسلام موجب قتل و کشتار ده ها هزار نفراز مسلمان در چند سال گذشته شده است انتقاد می کرد؛ نه این که بنشینند تا ملک عبد الله به «منتخب ملت ایران» اهانت کند!

8. زیر سئوال بردن انتخابات در جمهوری اسلامی و متهم کردن نظام اسلامی به «چماق و چماق کشی» در انتخابات و رأی سازی و رأی بازی و تقلب، همان حرف هایی است که دشمنان انقلاب اسلامی سال هاست زده و می زنند .

ایشان باید جواب دهد « در کدام انتخابات چماق و چماق کشی صورت گرفت؟! کجا رأی سازی و رأی بازی و تقلب شد؟!» همان طور که در انتخابات، آقای هاشمی پیروز شد، همان طور هم خاتمی پیروز شد و به همان شکل احمدی نژاد و روحانی...

چطور آن روز که به کام حزب و گروه شما بود، خوب بود وانتخابات سالم و روزی که دیگران پیروز شدند تقلب، رأی سازی و رأی بازی نام گرفت؟!

این همان استبداد و خود رأیی است که نتوانیم پیروزی رقیب را تحمل کنیم . در انتخابات 35 ساله حیات طیبه انقلاب اسلامی هیچ تقلبی صورت نگرفت و رأی سازی و رأی بازی در کار نبوده است، فقط باید انصاف داشت و همه چیز را برای خود و حزب و گروه خود نخواست و بپذیریم که مدیران کشور چند صد نفر محدود نیستند و دیگران هم می توانند مدیریت کنند.

9. ایشان می گویند همه قوا باید با دولت همسو باشند . این سخن با اصل تفکیک قوا ناسازگار است . چه کسی گفته است که مجلس به عنوان« قوه مقننه» باید هر چه دولت گفت مخالفت نکند و یا قوه قضاییه تابع دولت باشد ؟!

این همان «دیکتاتوری» است . مگر غیر از این است که در رژیم شاه هر سه قوه همراه بودند و همین موجب قدرت یافتن دیکتاتوری شده بود؟! البته این بدان معنا نیست که سیاست های کلان هر سه قوه در جهت منافع ملی حرکت نکنند؛ بلکه مقصود این است چون دولت ها بر اساس منافع حزبی و گروهی انتخاب می شوند ، سایر قوا در برابر آن مستقل و توقع «مطیع دولت بودن» حرف نادرستی است.

10. آقای رجایی در ادامه سخنان خود تلاش دارد تا سایر گروه ها و دستجا ت سیاسی مذهبی که با اندیشه و فکردر 35 سال گذشته از انقلاب اسلامی دفاع کرده اند، انتقام گیری کند و به دلیل آنکه امام(ره) به آنها حکمی نداده ، تلاش های ارزشمند علمی و فکری آنان را زیر سوال ببرد.

اگر آن روز امام(ره) به آنان حکمی نداده ولی باز با قدرت، همه توان خود را در جهت دفاع از انقلاب اسلامی به کار گرفته اند. چه کسی می تواند زحمات و مجاهدتهای «آیت الله مصباح یزدی» در دفاع از انقلاب اسلامی و اندیشه های اسلام ناب را نادیده بگیرد؟!

فقط دشمنان انقلاب اسلامی و دشمنان امام خمینی(قدس سره) امروز از فعالیت های علمی« آیت الله مصباح» و مؤسسه امام خمینی(ره) احساس خطر می کنند.

امروز خط تبلیغات دشمن بر این مدار حرکت می کند که هر کس حامی انقلاب اسلامی است را «متحجر، عقب مانده و بی سواد» و همه دشمنان انقلاب اسلامی را« پیشرو، دانشمند و مدرن» معرفی کند و دشمنی با این شخصیت عظیم نیز در همین چارچوب است.

11. ایشان در کسوت پاسخ به سوالات در خصوص حصر «سران فتنه» تلاش دارد تا القاء کند که حصر سران فتنه، ناشی از افراط و تفریط است !!

ظاهراً آقای رجایی فراموش کرده اند اینها 11 ماه کشور را به آشوب کشاندند و میلیاردها به کشور خسارت زدند؟!! چندین نفر انسان بی گناه به واسطه تحریک آنها کشته شدند. بدتر از همه آنها به انقلاب اسلامی تهمت بزرگ «تقلب» زدند ـ که هیچ وقت نتوانستند برایش دلیل ارائه کنند ـ . آنها در برابر ملت ایران ایستادند و باید تاوان آنرا پس دهند ؛ یا توبه کنند و از لجاجت دست بردارند و حامیانی که در پشت پرده از فتنه گران حمایت کرده و می کنند نباید از خشم مردم در روزی چون 9 دی خود را ایمن بدانند.

12. آقای رجایی در انتهای سخنان خود به موضوع دفاع مقدس و علت پذیرش قطعنامه 597 می پردازد و تلاش دارد تا علت پذیرش آن را به گردن رزمندگان و عدم اقبال مردم از جنگ معرفی کند و به تحریف واقعیت ها روی می آورد.

واقعیت آن است که نه مردم و نه رزمندگان؛ بلکه مدیریت کلان جنگ که در دست دوستان آقای رجایی بود از جنگ خسته شده بودند و لذا این خستگی که خود دچار آن بودند را به رزمندگان نسبت می دادند و به همین بهانه امام(ره) را ترغیب به پذیرش قطعنامه کردند.

اگر مردم و رزمندگان خسته شده بودند ، می بایست بعد از قطعنامه سریعاً به شهرها بر می گشتند و جبهه های جنگ را رها می کردند؛ اما رزمندگان و همه ملت ایران شاهدند که بعد از پذیرش قطعنامه 597 و دادن جام زهر به امام!! وقتی دشمن مجدداً به خاک ایران اسلامی وارد شد، هجوم مردم به جبهه ها آنقدر حماسی و گسترده بود که رژیم بعثی عراق مقهور و سریعاً به پشت مرزهای بین المللی بازگشت . یعنی مردم و رزمندگان در دفاع از انقلاب اسلامی و مرزهای ایران خسته نشده بودند؛ بلکه این دوستان جناب استاد بودند که خستگی خود را به رزمندگان نسبت می دادند.

والســــــــــــــــلام

مهدی مهدوی




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.