حاج مهدی بید آبادی رزمنده وجانباز  8 سال دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار یزد آوا از خود چنین برایمان گفت: در کربلا متولد شدم  وبه زبان عربی وایرانی مسلط هستم.

حاج مهدی بید آبادی به نحوه بازگشت خود به ایران اشاره داشت و گفت: در سال 50 با توطئه ی انگلستان علیه ایران وعراق  ما را از عراق بیرون کردند و همه ایرانی های مقیم عراق به ایران باز گشتند.

بید آبادی بیان کرد :من از همان اول در زیر پرچم روحانیت بودم ودر کیف خود عکس علما وامام خمینی (ره) داشتم به طوریکه زمان  بازگشت تمام حرکاتم را ساواک رصد می کرد.

حاج مهدی اذعان داشت: در آن زمان من در چتر حزب وگروهی نبودم ، دراوایل ورودم به ایران عکس وصحبت های امام خمینی (ره ) را دربین مردم  پخش می کردم و پنج ،شش بار توسط ساواک دستگیر شدم واز من بازجویی  می کردند ولی چون متوجه می شدند  که به حزب وگروهی وابسته نیستم وبصورت خود جوش این کار ها را انجام می دهم سریع آزاد می شدم تا انقلاب پیروز شد علیه رژیم شاه مبارزه می کردم.

وی گفت: با شروع جنگ ایران و عراق به جبهه عازم شدم.

از رزمنده 8سال دفاع مقدس سوال شد خانواده شما برای رفتن به جبهه مخالفت نمی کردند در جواب گفت:ما 14 خواهر وبرادر هستیم وهر 14 نفر خواهر وبرادرمن رزمنده وجانباز هستند وخانواده من در رابطه با اسلام وفداکاری امام حسین(ع) ویارانش چون کار ما جزئی بوده است تشویق به رفتن به جبهه کردند.

حاج مهدی بید آبادی بابیان اینکه همرزم های من شهید عاصی زاده ،خلیل حسن بیگی،حاج کاظم میرحسینی وفتوحی بودند اشاره داشت وافزود:تمام بچه های ایران زمین که شهید شدند ویا هنوز در قید حیات هستند هم رزم من بودند ولی من با این دوستان مثل یک خانواده بودیم ودر تمام عملیات ها باهم حضور داشتیم.

بید آبادی گفت:سال 58 من به همراه 3برادرم ویک گروه 9 نفره از کربلائیها به قم رفتیم تا در آنجا کسانی که دارای لهجه خاص ومسلط به زبان های خارجی  بودند برای انجام عملیات چیرکی آموزش دهیم.

وی اظهار داشت :ما اولین گروه از بسیج بودیم که از خیابان مهدی به کردستان وبه منطقه جوان رود اعزام شدیم که در همان زمان یک گروه بچه های پاسدار هم در سر پل ذهاب بودند که جهت پاکسازی کردستان رفته بودند.

رزمنده وجانباز  8 سال دفاع مقدس گفت: در 8 سال جنگ مرتب در جبهه حق علیه باطل بودم که در 12 عملیات شرکت کردم و تقریباً1230  روز سابقه فرماندهی گردان دارم .

وی با اشاره به اینکه در زمان فرماندهی آقای قالیباف در تیپ امام رضا(ع) و فرماندهی آقای شوشتری در لشکر نصر بود ، تمام گروه ها  زیر نظر تیپ 18 الغدیر یزد بودند گفت:من در آن زمان در جاده خندق هم مسئول محور بودم وهم فرمانده گردان وعملیات زیر نظر ما بود.

بید ابادی اظهار داشت: حضور ما در جبهه معلوم شد که در کربلا به امام حسین(ع) چه گذشت ما همه جوان بودیم در جبهه ولی امام حسین(ع) با خانواده در کربلا  بود اگر تجسم کنید می فهمید چه به امام حسین (ع) گذشت.

حاج مهدی گفت: در کردستان بعد از رسیدن به کمین دشمن چندتیر خوردم وخودم را از بالای کوهی به پایین پرتاب کردم ودر جویی آبی در آن اطراف  انداختم که دشمن از پایین امدن از کوه منصرف شود وفکر کند کشته شدم بعد از منصرف شدن دشمن منتظر شدم تا بچه های خودی جهت بردن شهدا اقدام کنند، که موثر واقع شد و رزمنده ها من را به بیمارستان صحرایی واز انجا با هلی کوپتر به تهران جهت مداوا بردند.

بید ابادی در پایان ابراز داشت:ما از پیامبر یاد گرفتیم،  نان خالی بخوریم ولی دست از حق نکشیم  و در جبهه با تجربه ثابت کردیم ، می شود در برابر تحریم ایستادگی کرد.

وی افزود: در جبهه ما سه چهار روز غذا نداشتیم بعضی روز ها علف می خوردیم وبعضی روزها نان خشک شده ای که به حیوانات  می دهیم می خوردیم ما با ام یک وبرنو دشمن را نگه داشتیم الحمدالله الان ما همه چیز داریم یعنی اهل بیت (ع) ،ولایت،مقام معظم رهبری وبچه های مخلص داریم که امتحان دادند ودشمن از ترس همین ها نمی تواند به ایران حمله کند.