شناسه : 6253655

خاتمي براي نقد جبهه اصلاحات از چه كساني مي ترسد؟!


رئيس شوراي مركزي مجمع روحانيون مي گويد اصلاح طلبان دنبال انتخابات نيستند بلكه مي خواهند فضا باز شود تا جريان اصلاحات را نقد كنند! به گزارش سايت وابسته به خاتمي، وي در ملاقاتي گفته است: روش ها و سياست هاي موجود اصلا صحيح نيست و در درجه اول به ضرر خود نظام است. از طرف ديگر ما نمي خواهيم كه خداي نكرده اوضاع به كلي به هم بخورد. شما آزادگان و همه ما براي انقلاب هزينه داده ايم و اگر اين انقلاب از بين برود مملكت از هم مي پاشد؛ با اين وصف ما هم بايد اين وضع را حفظ كنيم و هم اينكه منتقد باشيم. ما مي گوييم حضرات معظم! شما بمانيد، اما بگذاريد انتقاد كنيم و بگذاريد روش ها اصلاح شود. اگر اصلاح شود نظام مي ماند و اگر نشود، حتي اگر ما هم نخواهيم در آينده مشكلاتي پيدا مي شود؛ دلزدگي نيروها و رفتن جوانان از ايران يا اعتراض آنها به وضع موجود خطر بزرگي است. لذا تنها راه موجود اصلاحات است و من راهي ديگر نمي شناسم. وي ضمن كتمان پيشرفت هاي عمده كشور به منفي بافي يكسويه و ارائه آمار مغلوط پرداخت و سپس درباره فضاي سياسي گفت: الان هم اگر فضا باز شود، وضعيت امنيتي به وضع سياسي آزاد مبدل شود و آزادي هاي اساسي بخصوص در انتخابات تامين گردد، اولين نتيجه آن انتخابات پرشور خواهد بود كه همه از آن سود خواهند برد و تهديدات خارجي هم برطرف مي شود يا كاهش مي يابد. يكي از دوستان گفت وقتي شما را به انتخابات راه نمي دهند، چرا حرف از انتخابات مي زنيد؟ بله؛ انتخابات حق مسلم يكايك مردم است، ولي مهم اين است كه راه براي حضور همگان طبق قانون باز باشد و از ياد نبريم كه دشمناني داريم كه «اصل» را نمي خواهند؛ نه اينكه اين جناح و آن جناح را نخواهند؛ اصلا جمهوري اسلامي را نمي خواهند. ولي بالاخره اين حكومت است كه بايد شرايطي را فراهم آورد كه اولا همه جناح ها و جريان ها امكان حضور در عرصه انتخابات را داشته باشند و ثانيا مردم دلزده دوباره اشتياق به حضور پيدا كنند كه چندان نشانه هاي اين وضع را نمي بينيم. خاتمي مي گويد: نكته ديگر اين كه در دوران ما هم نقص و عيب بود، در آن دوران توقعاتي ايجاد شد كه در جريان اصلاحات نبود و عملي هم نبود، اما طرف مقابل را جري كرد كه به همين بهانه با جريان اصلاحات برخورد كنند. يعني بعضي تندروي ها كه طرف مقابل را عصباني كرد در اتفاقات بعدي اثر گذاشت. الان هم ما مي گوييم انتخابات و حكومت مال شما! بياييد فضا را باز كنيد؛ ما مي خواهيم جريان اصلاحات را نقد كنيم! مي خواهيم با آزادي و امنيت دور هم بنشينيم! نه اينكه بگوييد در حال توطئه هستند! آزادي تامين شود، فضاي امنيتي برچيده شود، حكومت باشد براي خودتان! البته مطلوب اين است كه يك انتخابات آزاد و واقعا اطمينان بخشي برگزار شود كه مردم بتوانند آزادانه انتخاب كنند. اظهارات خاتمي طبق معمول حاوي تناقضات متنوعي است. نخست اينكه ادعاي «ما براي انقلاب هزينه داده ايم و نمي خواهيم انقلاب از بين برود» با كارنامه عملكرد طيف متبوع وي چه در دوره 8 ساله موسوم به اصلاحات، چه در فتنه و اغتشاش سال 88 و چه در قبال انتخابات مجلس نهم (اسفند 90) مطلقا همخواني ندارد. اگر وزير ارشاد خاتمي (مهاجراني) اعلام مي كرد كه گروهك هايي نظير نهضت آزادي و سلطنت طلبان و... در روزنامه هايي نظير جامعه و توس نفوذ كرده اند از آزادي سوء استفاده مي كنند. همان گروهك ها در پايگاه هاي مطبوعاتي مورد شارژ و حمايت دولت و مجلس اصلاحات، از ختم انقلاب خبر مي دادند و ادعا مي كردند امام خميني را بايد در موزه تاريخ جست وجو كرد حال آن كه نه از مجمع روحانيون، نه از خاتمي و نه ديگر مدعيان خط امام در جبهه اصلاحات كمترين اعتراضي شنيده نمي شد و هنوز هم شنيده نمي شود. يك علت را بايد در آلودگي اين طيف به همدستي و ائتلاف با اپوزيسيون جست وجو كرد. نكته دوم افراطيون مدعي اصلاحات تمام ظرفيت خود را در انواع آشوب افكني هاي زنجيره اي از تير 78 تا خرداد 89- به مدت يك دهه- در خدمت ضد انقلاب قرار دادند و بنابراين بقا و استواري انقلاب اصالتا مرهون غيرت ملت انقلابي ايران است و اگر هم فتنه گران به مجازات شايسته نرسيده اند، صرفا به خاطر رأفت نظام اسلامي است. لذا اين قبيل اظهارات كه «ما مي گوييم شما بمانيد...»، صرفا گزافه است. اگر هم چالشي براي نظام از سوي دشمنان پديد آمده - نظير فتنه مهندسي شده و پيچيده سال 88- خود مردم به ميدان آمده و بساط آن چالش را جارو كرده اند. ملاحظه سوم ادعاي اصلاحات اصلاح طلبي است كه چون فاكتور نمي اندازد و خرج ندارد، مدام از سوي طيف استحاله شده و نان به نرخ روزخور تكرار مي شود. معلوم است كه اصلاح طلبي روح و جوهره جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي است اما اصلاحگري واقعي مبتني بر پايداري بر سر اصول و آرمان ها كجا و تشكيل شركت سهامي قدرت با مفسدان و دشمنان آرمان هاي انقلاب كجا؟ به عكس نهند نام زنگي كافور! مغالطه بعدي خاتمي درباره «آزادي هاي اساسي و انتخابات آزاد و حق مسلم حضور در انتخابات» و اينكه «از ياد نبريم دشمناني داريم كه اصل نظام و جمهوري اسلامي را نمي خواهند». پرسش در اين باب اين است كه 1- دشمنان اصل جمهوري اسلامي چرا به اصلاح طلبان اصطلاحي طمع كرده اند و علي الدوام در قول و فعل از آنها پشتيباني مي كنند؟ 2- چرا اصلاح طلبان جرئت ندارند با آن دشمنان (اعم از جبهه استكبار و گروهك هاي معاند) مرزبندي علني كنند و برائت بجويند؟ 3- چرا در برابر مواضع و شعارهاي ضد انقلابي آنها نظير جمهوري ايراني، نه غزه نه لبنان و هتاكي عليه امام و رهبري و ائمه معصومين عليهم السلام حاضر نيستند بگويند كه اينها موضع ضد انقلاب است و ما راهمان را از شما جدا مي كنيم؟ چرا حرمت شكنان روز عاشورا را «مردمان خداجو» خواندند؟! معلوم است در موضوع آزادي و انتخابات و نامزدي در آن، «حق» و «حد» قرين يكديگرند و اگر كسي يا گروهي از حق خود براي تضييع حقوق عمومي و منافع ملي و خيانت در امانت استفاده كرد، نقض غرض آزادي كرده و مستوجب مجازات در كنار محروميت هاي اجتماعي و سياسي است. آيا انتخابات آزادتر از انتخابات سال 88 كه از گوگوش تا سروش و از سران گروهك هاي منافقين و پژاك و ريگي و كومله تا ربع پهلوي و حزب توده و فدائيان خلق و بهائيت و...مؤتلف جبهه مدعي اصلاحات شده و در پوشش حمايت از نامزدهاي آنها به ميدان آمدند؟! مشكل از آنجا آغاز شد كه فتنه گران با وجود شكست سنگين، تن به مردم سالاري و حاكميت رأي اكثريت و قانون مداري ندادند. نكته پنجم ادعاي اين مطلب است كه مدعيان اصلاح طلبي فضاي باز مي خواهند تا با آزادي و امنيت دور هم بنشينند و جريان اصلاحات را نقد كنند و متهم نشوند كه توطئه مي كنند! سؤال اين است كه مگر كسي جلوي خاتمي را براي نقد خيانت هاي صورت پذيرفته به نام اصلاحات گرفته است؟! او چند ماه پيش خيال كرد اجازه دارد در انتخابات مجلس يك رأي يواشكي در دهات دماوند به صندوق بيندازد و آن همه از حاميان خود فحش خورد و مجبور به عقب نشيني و توجيه و تأويل شد. با اين وصف معلوم است كه به طريق اولي اجازه اعتراض به خيانت هاي انجام گرفته به نام اصلاحات و جنبش سبز را ندارد. خاتمي اگر از افراطيون مدعي حمايتش نمي هراسيد و نسبت به آنان استقلال رأي داشت همان سال 83 كه تصريح كرد «از اردوگاه اصلاح طلبان صداي دشمن به گوش مي رسد» با نفوذي هاي دشمن برخورد مي كرد. تندروهايي كه به هنگام مسندنشيني خاتمي به وي گفتند خودمان تو را سوار قطار اصلاحات كرده ايم و مي توانيم دوباره به گوشه كتابخانه ملي برگردانيم، لابد امروز كه وي در مسند نيست، استيلاي بيشتري بر خاتمي دارند و بنابراين ادعاي نقد تندروي ها به نام اصلاحات هم از جمله همان مقوله هايي است كه مي گويند بشنو و باور نكن!

http://www.parsbom.com/wp-content/uploads/khatami.jpgرئيس شوراي مركزي مجمع روحانيون مي گويد اصلاح طلبان دنبال انتخابات نيستند بلكه مي خواهند فضا باز شود تا جريان اصلاحات را نقد كنند! به گزارش سايت وابسته به خاتمي، وي در ملاقاتي گفته است: روش ها و سياست هاي موجود اصلا صحيح نيست و در درجه اول به ضرر خود نظام است. از طرف ديگر ما نمي خواهيم كه خداي نكرده اوضاع به كلي به هم بخورد. شما آزادگان و همه ما براي انقلاب هزينه داده ايم و اگر اين انقلاب از بين برود مملكت از هم مي پاشد؛ با اين وصف ما هم بايد اين وضع را حفظ كنيم و هم اينكه منتقد باشيم. ما مي گوييم حضرات معظم! شما بمانيد، اما بگذاريد انتقاد كنيم و بگذاريد روش ها اصلاح شود. اگر اصلاح شود نظام مي ماند و اگر نشود، حتي اگر ما هم نخواهيم در آينده مشكلاتي پيدا مي شود؛ دلزدگي نيروها و رفتن جوانان از ايران يا اعتراض آنها به وضع موجود خطر بزرگي است. لذا تنها راه موجود اصلاحات است و من راهي ديگر نمي شناسم. وي ضمن كتمان پيشرفت هاي عمده كشور به منفي بافي يكسويه و ارائه آمار مغلوط پرداخت و سپس درباره فضاي سياسي گفت: الان هم اگر فضا باز شود، وضعيت امنيتي به وضع سياسي آزاد مبدل شود و آزادي هاي اساسي بخصوص در انتخابات تامين گردد، اولين نتيجه آن انتخابات پرشور خواهد بود كه همه از آن سود خواهند برد و تهديدات خارجي هم برطرف مي شود يا كاهش مي يابد. يكي از دوستان گفت وقتي شما را به انتخابات راه نمي دهند، چرا حرف از انتخابات مي زنيد؟ بله؛ انتخابات حق مسلم يكايك مردم است، ولي مهم اين است كه راه براي حضور همگان طبق قانون باز باشد و از ياد نبريم كه دشمناني داريم كه «اصل» را نمي خواهند؛ نه اينكه اين جناح و آن جناح را نخواهند؛ اصلا جمهوري اسلامي را نمي خواهند. ولي بالاخره اين حكومت است كه بايد شرايطي را فراهم آورد كه اولا همه جناح ها و جريان ها امكان حضور در عرصه انتخابات را داشته باشند و ثانيا مردم دلزده دوباره اشتياق به حضور پيدا كنند كه چندان نشانه هاي اين وضع را نمي بينيم. خاتمي مي گويد: نكته ديگر اين كه در دوران ما هم نقص و عيب بود، در آن دوران توقعاتي ايجاد شد كه در جريان اصلاحات نبود و عملي هم نبود، اما طرف مقابل را جري كرد كه به همين بهانه با جريان اصلاحات برخورد كنند. يعني بعضي تندروي ها كه طرف مقابل را عصباني كرد در اتفاقات بعدي اثر گذاشت. الان هم ما مي گوييم انتخابات و حكومت مال شما! بياييد فضا را باز كنيد؛ ما مي خواهيم جريان اصلاحات را نقد كنيم! مي خواهيم با آزادي و امنيت دور هم بنشينيم! نه اينكه بگوييد در حال توطئه هستند! آزادي تامين شود، فضاي امنيتي برچيده شود، حكومت باشد براي خودتان! البته مطلوب اين است كه يك انتخابات آزاد و واقعا اطمينان بخشي برگزار شود كه مردم بتوانند آزادانه انتخاب كنند. اظهارات خاتمي طبق معمول حاوي تناقضات متنوعي است. نخست اينكه ادعاي «ما براي انقلاب هزينه داده ايم و نمي خواهيم انقلاب از بين برود» با كارنامه عملكرد طيف متبوع وي چه در دوره 8 ساله موسوم به اصلاحات، چه در فتنه و اغتشاش سال 88 و چه در قبال انتخابات مجلس نهم (اسفند 90) مطلقا همخواني ندارد. اگر وزير ارشاد خاتمي (مهاجراني) اعلام مي كرد كه گروهك هايي نظير نهضت آزادي و سلطنت طلبان و... در روزنامه هايي نظير جامعه و توس نفوذ كرده اند از آزادي سوء استفاده مي كنند. همان گروهك ها در پايگاه هاي مطبوعاتي مورد شارژ و حمايت دولت و مجلس اصلاحات، از ختم انقلاب خبر مي دادند و ادعا مي كردند امام خميني را بايد در موزه تاريخ جست وجو كرد حال آن كه نه از مجمع روحانيون، نه از خاتمي و نه ديگر مدعيان خط امام در جبهه اصلاحات كمترين اعتراضي شنيده نمي شد و هنوز هم شنيده نمي شود. يك علت را بايد در آلودگي اين طيف به همدستي و ائتلاف با اپوزيسيون جست وجو كرد. نكته دوم افراطيون مدعي اصلاحات تمام ظرفيت خود را در انواع آشوب افكني هاي زنجيره اي از تير 78 تا خرداد 89- به مدت يك دهه- در خدمت ضد انقلاب قرار دادند و بنابراين بقا و استواري انقلاب اصالتا مرهون غيرت ملت انقلابي ايران است و اگر هم فتنه گران به مجازات شايسته نرسيده اند، صرفا به خاطر رأفت نظام اسلامي است. لذا اين قبيل اظهارات كه «ما مي گوييم شما بمانيد...»، صرفا گزافه است. اگر هم چالشي براي نظام از سوي دشمنان پديد آمده - نظير فتنه مهندسي شده و پيچيده سال 88- خود مردم به ميدان آمده و بساط آن چالش را جارو كرده اند. ملاحظه سوم ادعاي اصلاحات اصلاح طلبي است كه چون فاكتور نمي اندازد و خرج ندارد، مدام از سوي طيف استحاله شده و نان به نرخ روزخور تكرار مي شود. معلوم است كه اصلاح طلبي روح و جوهره جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي است اما اصلاحگري واقعي مبتني بر پايداري بر سر اصول و آرمان ها كجا و تشكيل شركت سهامي قدرت با مفسدان و دشمنان آرمان هاي انقلاب كجا؟ به عكس نهند نام زنگي كافور! مغالطه بعدي خاتمي درباره «آزادي هاي اساسي و انتخابات آزاد و حق مسلم حضور در انتخابات» و اينكه «از ياد نبريم دشمناني داريم كه اصل نظام و جمهوري اسلامي را نمي خواهند». پرسش در اين باب اين است كه 1- دشمنان اصل جمهوري اسلامي چرا به اصلاح طلبان اصطلاحي طمع كرده اند و علي الدوام در قول و فعل از آنها پشتيباني مي كنند؟ 2- چرا اصلاح طلبان جرئت ندارند با آن دشمنان (اعم از جبهه استكبار و گروهك هاي معاند) مرزبندي علني كنند و برائت بجويند؟ 3- چرا در برابر مواضع و شعارهاي ضد انقلابي آنها نظير جمهوري ايراني، نه غزه نه لبنان و هتاكي عليه امام و رهبري و ائمه معصومين عليهم السلام حاضر نيستند بگويند كه اينها موضع ضد انقلاب است و ما راهمان را از شما جدا مي كنيم؟ چرا حرمت شكنان روز عاشورا را «مردمان خداجو» خواندند؟! معلوم است در موضوع آزادي و انتخابات و نامزدي در آن، «حق» و «حد» قرين يكديگرند و اگر كسي يا گروهي از حق خود براي تضييع حقوق عمومي و منافع ملي و خيانت در امانت استفاده كرد، نقض غرض آزادي كرده و مستوجب مجازات در كنار محروميت هاي اجتماعي و سياسي است. آيا انتخابات آزادتر از انتخابات سال 88 كه از گوگوش تا سروش و از سران گروهك هاي منافقين و پژاك و ريگي و كومله تا ربع پهلوي و حزب توده و فدائيان خلق و بهائيت و...مؤتلف جبهه مدعي اصلاحات شده و در پوشش حمايت از نامزدهاي آنها به ميدان آمدند؟! مشكل از آنجا آغاز شد كه فتنه گران با وجود شكست سنگين، تن به مردم سالاري و حاكميت رأي اكثريت و قانون مداري ندادند. نكته پنجم ادعاي اين مطلب است كه مدعيان اصلاح طلبي فضاي باز مي خواهند تا با آزادي و امنيت دور هم بنشينند و جريان اصلاحات را نقد كنند و متهم نشوند كه توطئه مي كنند! سؤال اين است كه مگر كسي جلوي خاتمي را براي نقد خيانت هاي صورت پذيرفته به نام اصلاحات گرفته است؟! او چند ماه پيش خيال كرد اجازه دارد در انتخابات مجلس يك رأي يواشكي در دهات دماوند به صندوق بيندازد و آن همه از حاميان خود فحش خورد و مجبور به عقب نشيني و توجيه و تأويل شد. با اين وصف معلوم است كه به طريق اولي اجازه اعتراض به خيانت هاي انجام گرفته به نام اصلاحات و جنبش سبز را ندارد. خاتمي اگر از افراطيون مدعي حمايتش نمي هراسيد و نسبت به آنان استقلال رأي داشت همان سال 83 كه تصريح كرد «از اردوگاه اصلاح طلبان صداي دشمن به گوش مي رسد» با نفوذي هاي دشمن برخورد مي كرد. تندروهايي كه به هنگام مسندنشيني خاتمي به وي گفتند خودمان تو را سوار قطار اصلاحات كرده ايم و مي توانيم دوباره به گوشه كتابخانه ملي برگردانيم، لابد امروز كه وي در مسند نيست، استيلاي بيشتري بر خاتمي دارند و بنابراين ادعاي نقد تندروي ها به نام اصلاحات هم از جمله همان مقوله هايي است كه مي گويند بشنو و باور نكن!




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.