شناسه : 6254485
یکی از رزمندگان 8 سال دفاع مقدس؛

رزمندگان ما در جنگ فعل شدن را صرف کردند


شاه ولی یکی از رزمندگان 8سال دفاع مقدس در مصاحبه با خبرنگار یزد رسا گفت:انصافاً من در جبهه ها صحنه هایی را می دیم که در حالت عادی اصلا شدنش ممکن نبود و جوانان ما در جنگ فعل نشد را به شدن تبدیل کردند.

شاه ولی یکی از رزمندگانی است که ۸ سال در کنار رزمندگان دیگر در جبهه ها برای این مرز و بوم بدون هیچ چشم داشتی زحمت کشیده و امروز با بیان خاطره ای ما را با گوشه ای از رشادت ها و سختی های رزمندگان در ۸ سال دفاع مقدس آشنا می کند:

من یادم هست من را برای عملیات بدر خواسته بوند تا با چند مربی شنای دیگر برویم و گردان ها را آموزش بدیم. آن زمان یادم هست که زمستان بود و هوا بسیار سرد، هوای خوزستان هم به گونه ای بود که به پوست نمی زد بلکه  استخون انسان رو می سوزاند. ما رفته بودییم در منطقه ماهشهر و اونجا یه موقعیتی رو آماده کرده بدند و خدابیامرز شهید انتظاری و حسین رحمانی آنجا حضور داشتند، بحث آموزش شنا به عهده من بود. ما بچه ها رو با لباس نظامی و جلیقه هایی که توی آب استفاده می کنند، میبردیم مسافتی دورتر و اونها رو توی رودخانه می انداختیم تا شنا کنان بیایند تا نزدیک موقعیت مورد نظر، مسافت بسیار زیادی رو شنا می کردن، حالا مزیتی که  هم برای رزمنده ها و چه برای کسانی که شنا بلد بودن و شنا بلد نبودن این بود که با تمام تجهیزات روی آب می ماندند و اگه می خواست خودشون رو به زور هم زیر آب ببرنند نمی توانستند. پس اینها به ستون شنا کنان تو آن سرمایی که حتی با لباس هم مشکلمون بود بیرون بیاییم و سرما رو تحمل کنیم عزیزان رزمنده ما می پریدن توی آب با لباس خیس و تن خیس آن سرما رو تحمل می کردن، به خاطر اینکه هدفشون مقدس بود، به خاطر اینکه میخواستند بگن ما مطیع امر رهبرمان هستیم و اطاعت از رهبرمان می کنیم. انصافاً من توی جبهه صحنه هایی را میدیم که در حالت غیر جنگی و عادی اصلا شدن ممکن نبود و جوانان ما در جنگ فعل نشد را به شدن تبدیل می کردند یعنی من فقط معجزه می دیدم برای نمونه  کسانی نوجوان  در شرایط عادی اگر بهشون می گفتن برو توی یک محیط تاریک یا بپر توی آب هرگز زیربار نمی رفتند، ولی توی آن شرایط این کارها رو با عشق انجام می دادند. جالب هم اینکه وقتی در آب می پریدند در مسیری هم که می آمد دائم ذکر خدا را می گفتند، وقتی هم بیرون می آمدند ما می گفتیم چه احساسی دارید میگفتند هیچ، ما آماده هستم جانمان را در راه خدا هدیه کنیم، ما فقط میخواهم کاری کنیم که رهبرمان ازما راضی باشند خدا از من راضی باشه. ما اینطور رزمنده هایی رو توی جبهه داشتیم. یاد و خاطره همشون را گرامی میداریم و درود میفرستیم به روان پاکشان




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.