شناسه : 6280488

رهبری گفتند اثبات مهدویت كار سختی نیست اما...


گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین مسعود پورسیدآقایی، رئیس مؤسسه‌ی آینده‌ی روشن (پژوهشكده‌ی مهدویت) درباره‌ی نسبت انقلاب اسلامی و ظهور حضرت حجت عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف

یزد آوا ، در گزاره‌های دینیِ مربوط به مهدویت، گوشه‌ی عزلت گرفتن و انتظار بدون فعالیت نهی شده و از زمینه‌سازی برای ظهور حضرت حجت عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف سخن به میان آمده است. به نظر شما این زمینه‌سازی در حوزه‌ی مباحث سیاسی و تشكیل حكومت چگونه خواهد بود؟
در دو نگاه و در دو مرحله می‌توانیم این فكر را تعقیب كنیم؛ یكی پیش از تشكیل حكومت دینی و یكی پس از آن. قبل از تشكیل حكومت دینی همان‌كاری مدّ نظر است كه امام راحل قدّس‌سرّه انجام دادند؛ یعنی تلاش برای تشكیل حكومت دینی. اعتقاد ما این است كه اگر ایجاد حكومتی انجام نشود، نمی‌توانیم زمینه‌ساز باشیم. «آفتاب آمد دلیل آفتاب». نگاه كنید كه اگر حكومت دینی تشكیل نشده بود، امروز ما چه چیزهایی می‌توانستیم از دین بگوییم؟ چقدر رسانه در اختیار ما بود؟ چه تریبون‌هایی در اختیار داشتیم؟ امروزه باید یك رهبر دینی آن افق چشم‌انداز را برای ما تبیین كند و به عنوان نایب امام زمان زمینه‌ساز حكومت دینی امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف و آمدن آن باشد. این مرحله‌ی اول بود. در مرحله‌ی دوم كه حكومت دینی تشكیل شده است، مجموعه‌ی نظام باید به عنوان دولت زمینه‌ساز عمل بكند.

  برای تحقق این امر چه باید كرد؟
به نظر می‌رسد كه این بحث با الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت -كه رهبر انقلاب اسلامی مطرح كردند- پیوند می‌خورد. یعنی اگر دولت بخواهد زمینه‌ساز باشد، باید قلّه‌ی خود را جامعه‌ی منتظر قرار دهد. باید افق چشم‌انداز خود را رسیدن به جامعه‌ی منتظِر قرار دهد. این جامعه‌ی منتظِر كه می‌گوییم، تفاوت می‌كند با جامعه‌ای كه پس از ظهور امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف تشكیل می‌شود. در واقع جامعه‌ی منتظِر سرآغاز و در مَدخل آن جامعه‌ی آرمانی است. ما رسالت داریم كه جامعه‌ی منتظِر را بسازیم و این را جامعه و حكومت دینی باید ایجاد كند. یعنی اگر جامعه‌ی منتظِر ایجاد شود، إن‌شاءالله اراده‌ی الهی نیز تعلق می‌گیرد و امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف ظهور می‌كنند.

وقتی رهبر انقلاب می‌گویند «الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت»، این الگو فقط جامعه‌ی منتظر است. بی‌جهت بعضی از نخبه‌های ما به این طرف و آن طرف می‌زنند؛ «آموزه‌ی مهدویت»  قوی‌تر از یك انرژی فوق هسته‌ای در دست شیعه است كه ما متأسفانه از آن كمتر استفاده كرده‌ایم.


  ویژگی‌های جامعه‌ی منتظِر كدام است؟
جامعه‌ی منتظِر جامعه‌ای است كه در آن همه‌ی شرایط برای ظهور حضرت مهیاست. یعنی چه؟ یعنی إن‌شاءالله اگر حضرت بیایند، امر ایشان و خواسته‌ی ایشان زمین نمی‌ماند. مثل جریان امام حسین علیه‌السّلام نیست كه پشت حضرت را خالی كنند و حضرت به شهادت برسند. مثل دوره‌ی أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام نیست كه بگویند حركت كنید و در جواب ایشان بگویند كه امروز سرد است، امروز گرم است و ... و نهایتاً هم خود امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را به شهادت برسانند.

  در واقع جامعه‌ی منتظِر كه اشاره كردید، آماده‌ی امر ظهور است.
بله. یعنی امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف اگر بیایند، امر ایشان مُطاع است. یعنی مردم به ایشان معرفت دارند. به او عشق می‌ورزند. هم تبعیت دارند و هم تسلیم هستند. تسلیم با تبعیت تفاوت دارد. گاهی ممكن است شما مُطاع باشی، ولی قلب شما رضایت كامل نداشته باشد. تسلیم اما این‌گونه نیست؛ امام هر حكمی بفرماید -حتی اگر نسبت به خودت باشد- تو در قلبت هم تسلیم هستی.

ما مكلّفیم این كار را به سرانجام برسانیم و چنین جامعه‌ای را فراهم آوریم. اگر آن جامعه را این‌گونه تعریف كردیم، طبیعتاً شاخص نظامی دارد، شاخص فرهنگی، سیاسی، تربیتی، اخلاقی و اجتماعی و ... نیز دارد. مثلاً در شاخص‌های فرهنگی، مردم جامعه‌ی منتظِر باید نسبت به حضرت معرفت داشته باشند. آن‌گاه آهنگ حركت ما و سمت و سوی ما را این نگاه راهبردی تعیین می‌كند كه باید از وضع موجود به وضع مطلوب برسیم. مدام خود را رصد می‌كنیم و تمام فرصت‌ها و تهدید‌ها و شرایط جهانی و منطقه‌ای را تبیین و فهرست می‌كنیم تا دقیقاً مشخص ‌كنیم كه به كجا می‌خواهیم برویم.

  بر این اساس، در صورت تلاش برای رسیدن به نقطه‌ی مطلوب، حتی اگر به نقطه‌ی مطلوب نرسیده باشیم، باز در مسیر زمینه‌سازی هستیم.
بله. ما مدام در این مسیر هستیم. یعنی تا حضرت ظهور نكنند، اساس انتظار همین است. ما به غیر از حاكمیت امام معصوم علیه‌السّلام قانع نیستیم و این اساسِ تفكر امامت شیعه است. می‌گوید امام معصوم علیه‌السّلام باید حاكم باشد و اگر شخص دیگری هم بخواهد در دوره‌ی غیبت حاكم باشد، باید امام معصوم علیه‌السّلام اذن داده باشد.

درست است كه حاكمیت ولیّ ‌فقیه است، اما ما به كمتر از امام معصوم علیه‌السّلام قانع نیستیم و به تعبیر امام راحل قدّس‌سرّه: «جنگ جنگ تا رفع فتنه از كل عالم». اصلاً شیعه نمی‌تواند بگوید من منطقه‌ای فكر می‌كنم و فقط به فكر خودم هستم، می‌خواهد همه‌ی جهان پر از عدل باشد و همه‌ی جهان گلستان شود. این اساس و مبنا است. بر فرض هم كه ما در یك منطقه یا در یك كشورِ محدود به بهترین‌ها دست پیدا كنیم، اما به تعبیر امام راحل قدّس‌سرّه این باید منطقه‌ای شود و بعد كل كشورهای اسلامی و بعد هم كل دنیا. یعنی ما تا آمدن امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف هیچ‌وقت از پا نمی‌نشینیم و این اساس تفكر ماست. یا همان سیری كه خود حضرت آقا فرمودند كه ما چطور از نهضت و انقلاب اسلامی به نظام دینی و بعد به دولت اسلامی و بعد به مرحله‌ی تمدن‌سازی می‌رسیم.

ما در زمینه‌سازی همین كار را می‌كنیم. یعنی از كشور الگو و كشور معیار سخن می‌گوییم تا آن را به جهانیان معرفی و عرضه كنیم. فطرت حق‌طلب انسان‌ها و حكومت‌هایی كه دنبال حاكمیت دینی هستند، آن را می‌بینند و الگو می‌گیرند. یك نمونه‌ی خیلی نزدیك آن، همین انتخابات اخیر بود كه به تعبیر حضرت آقا یك «حماسه» بود.


راه همین است. وقتی ما الگو شویم، امثال نهضت بیداری اسلامی نیز شكل می‌گیرد. الآن بیداری اسلامی شكل گرفته و بدون تردید هم زمینه‌ساز آن خود جمهوری اسلامی و حركت امام راحل قدّس‌سرّه بوده است. اصلاً جای تردید نیست؛ ولی باید بتوانیم به آن‌ها الگو هم بدهیم. لذا در این مرحله باید كار كنیم.

  به نكته‌ی خوبی اشاره كردید. موضوع تمدن اسلامی چند جا در بیانات رهبر انقلاب آمده است؛ از جمله این‌كه در اجلاس «علما و بیداری اسلامی» ایشان گفتند اگر این حركت بیداری اسلامی منحرف نشود، به تمدن نوین اسلامی خواهد انجامید. قبلاً هم همان مراحل چندگانه از نهضت تا تمدن اسلامی را اشاره كرده بودند. از نظر شما ارتباط بین تمدن‌سازی اسلامی و ظهور حضرت حجت عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف در چیست؟
ما در زمینه‌سازی همین كار را می‌كنیم. یعنی از كشور الگو و كشور معیار سخن می‌گوییم تا آن را به جهانیان معرفی و عرضه كنیم. فطرت حق‌طلب انسان‌ها و حكومت‌هایی كه دنبال حاكمیت دینی هستند، آن را می‌بینند و الگو می‌گیرند. یك نمونه‌ی خیلی نزدیك آن، همین انتخابات اخیر بود كه به تعبیر حضرت آقا یك «حماسه» بود. ملت‌ها وقتی ببینند كه مردم‌سالاری دینی این‌گونه در برابر لیبرالیزم و ... جلوه می‌كند، خود‌به‌خود این می‌شود الگو. الآن یكی از علل درگیری جهان غرب با ما همین موضوع است. برای چه این‌قدر به ما فشار می‌آورند؟ چون غرب به ما می‌گوید كه شما دارید الگو می‌شوید؛ شما در این جا یك الگوی دینی مطرح كرده‌اید كه بازی‌ها را به هم ریخته ‌است.

در همین انتخابات، مدام درباره‌ی حضور مردم و گزینه‌ای كه از صندوق‌های رأی بیرون می‌آید، تبلیغات منفی كردند، اما مردم آمدند و بسیار زیبا شركت كردند و اعلام هم كردند و هیچ دعوا و درگیری هم نشد. این هم یك مدل‌سازی است. نگاه بیشتر توده‌های مردم در دنیا به مشاهدات است. آنها دیدند كه مردم‌سالاری دینی چگونه در ایران به نمایش گذاشته شد. حتی در فتنه‌ی ۸۸، تدبیر رهبری را دیدند. این‌ها الگوسازی و حركت به سوی تمدن اسلامی است كه ارتباط مستقیم با زمینه‌سازی ظهور حضرت دارد.

  به ارتباط بین الگوشدن و زمینه‌سازی ظهور اشاره كردید. توجه به آموزه‌ی مهدویت تا چه اندازه در تبیین شاخص‌های یك كشور الگو نقش دارد؟
وقتی رهبر انقلاب می‌گویند «الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت»، این الگو فقط جامعه‌ی منتظر است. بی‌جهت بعضی از نخبه‌های ما به این طرف و آن طرف می‌زنند. «آموزه‌ی مهدویت» قوی‌تر از یك انرژی فوق هسته‌ای در دست شیعه است كه ما متأسفانه از آن كمتر استفاده كرده‌ایم. انگار كه یك پایگاه انرژی هسته‌ای داشته باشیم و فقط مثلاً دو تا لامپ از آن روشن كرده باشیم و به همان هم قانع باشیم. در حالی كه تأثیرات آن فوق تصور ماست. خود ما وقتی وارد این آموزه شدیم و قرار شد راجع به بحث مهدویت كار كنیم، اصلاً فكر نمی‌كردیم این موضوع چقدر گسترده است. منابع ما در این زمینه بسیار غنی است، چند هزار حدیث مهدوی داریم و این موضوع مهم‌ترین آموزه‌ی كلامی و مبحث بسیار مهم تاریخی و سیاسی ماست كه ولایت فقیه هم پرتوی از آن است. اصلاً شأن ولیّ‌فقیه زمینه‌سازی برای ظهور امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف است؛ یعنی دست‌یابی به آن جامعه‌ی منتظِر، تا آقا بیاید. اصلاً ما ولی‌ّ فقیه را زمینه‌ساز برای ظهور امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف می‌دانیم.

رهبر انقلاب: سرنوشت حتمى عبارت است از اين‌كه تمدّن اسلامى يك بار ديگر بر مجموعه‌ى عظيمى از دنيا، پرتوِ خود را بگستراند. نه به معناى اين‌كه لزوماً نظام سياسىِ اسلامى در نقاط ديگر جهان هم قبل از عصر ظهور گسترش پيدا كند؛ نه. معنايش اين نيست؛ بلكه ... يك زبان نويى است كه دلهاى نسلهاى نوى انسان و قشرهاى محروم جوامع گوناگون، آن زبان را مى‌فهمند و درك مى‌كنند. به معناى رساندن يك پيام است به دلها، تا بتدريج در ميان جوامع مختلف گسترش و رشد پيدا كند.(۷۹/۷/۱۴)


این انرژی فوق هسته‌ای را قبل از انقلاب،  انجمن حجتیه برای مبارزه با بهائیت مصرف می‌كرد كه اگر این تنها بخشی از برنامه بود، خوب بود، اما از آن ظرفیت بزرگ استفاده نشد. بعد از انقلاب عده‌ای آمدند و تفكر ملاقات‌گرایی را رواج دادند. كجا در ادلّه داریم كه راه‌ بیفتید و من را ببینید؟! به ما گفتند «اللهمّ اجعلنی مِن أعوانِه و أنصارِه و ...» به جای این‌كه دنبال تكالیف خود راه‌بیفتیم، دنبال مسائل دیگر هستیم و می‌گوییم: آقا می‌خواهیم ببینیمت.

به نظر من یكی از مهم‌ترین كاركردها این است كه ما می‌توانیم الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت را پس از تشكیل حكومت دینی فقط از این آموزه بگیریم. این طرف و آن طرف نباید بزنیم. كلی‌گویی مشكلی را حل نمی‌كند. باید شاخص‌های جامعه‌ی منتظِر را در سه بُعد معرفتی، عاطفی و رفتاری یا بینش و گرایش و كنش كه می‌تواند سه بُعد انسان و سه بُعد جامعه باشد، مدّ نظر قرار بدهیم و به همین سمت حركت كنیم. امام راحل قدّس‌سرّه تعبیری دارند كه بنده معتقدم این را باید برجسته كنیم. در صحیفه‌ی امام، جلد ۲۱، صفحه‌ی ۳۲۷ گفته‌اند: «مسئولان ما باید بدانند كه انقلاب محدود به ایران نیست.» ببینید امام چه می‌گویند: «انقلاب مردمی ایران، نقطه‌ی شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام و پرچمداری حضرت حجت عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف هست كه خداوند بر همه‌ی مسلمانان و جهانیان منّت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.» و بعد می‌گویند: «مسائل اقتصادی و مادّی اگر لحظه‌ای مسئولین را از وظیفه‌ای كه بر عهده دارند، منصرف كند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد.» این جمله هم باید خیلی پررنگ و برجسته شود كه: «باید دولت جمهوری اسلامی تمام سعی و توان خود را در اداره‌ی هرچه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست كه آن‌ها را از اهداف عظیم انقلاب كه ایجاد حكومت جهانی اسلام است، منصرف كند.» ما باید آن قله را در نظر بگیریم و بعد طبق شرایط و امكانات تصمیم بگیریم، اما قله را فراموش نكنیم.

  توجه به این نكته و اهتمام به این قلّه چه تأثیراتی بر جامعه خواهد داشت؟
این سؤال را با یك روایت از كتاب شریف كافی پاسخ می‌دهم. در این روایت -جلد ۶ كافی، صفحه‌ی ۵۳۵- اشاره می‌كند كه اگر محوریت را امام علیه‌السّلام بدانیم، چه تبعاتی دارد و چه اتفاقی می‌افتد. روایت از حضرت موسی‌بن‌جعفر علیه‌السّلام است، می‌فرمایند: «مَن ارتبَطَ دابَّةً مُتوقعاً بِه أمرَنا و يغيظَ به عَدُوَّنا و هُوَ منسوبٌ إلينا أدَرَّ اللهُ رزقَهُ و شرَحَ صدرَه و بلّغَهُ أمَلَهُ و كانَ عَوناً عَلی حَوائِجِهِ؛  هركس اسبی را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان را خشمگين سازد و او به ما منسوب باشد، خداوند روزيش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او را به آرزويش برساند و در رسيدن به خواسته‌هايش ياريش كند.» شما مطمئن باشید كه اگر جامعه‌ای این‌گونه شود، رزق فردی و اجتماعی و رزق مادّی و معنوی آن توسعه می‌یابد و بسیاری از مشكلاتش حل می‌شود. ظرفیت جامعه بالا می‌رود و مردم شرح صدر پیدا می‌كنند.

ما در چند سال گذشته شاهد یك ‌سری بداخلاقی‌ها و بعضی افراط و تفریط‌‌ها بودیم. الآن اما می‌بینیم كه پس از انتخابات دوره‌ی اخیر  همه‌ی كاندیداها با هم رفیق هستند و به دیدار رئیس‌جمهور جدید و منتخب رفته‌اند. با این‌كه رقیب بودند، رفتند و تبریك گفتند. دشمن خیلی مترصّد بود كه از این این نمد برای خودش كلاهی ببرد كه موفق نشد. اصلاً این آستانه‌ی تحمل مردم را نشان می‌دهد، چون دعوت رهبر را لبیك گفتند. در روایت می‌فرماید: «بلّغَهُ أَمَلَهُ»، یعنی به آرزو و آرمان‌شان می‌رساندشان. مردم ایران چه آرزویی دارند؟ فرج حضرت است؟ دست‌یابی به قدرت اول منطقه است؟ جهان اسلام است؟ هر آرزویی كه دارند -شخصی، اجتماعی، سربلندی، عزت، افتخار به این مرز و بوم و به این ملت شیعه‌ی مسلمان- «بلّغَهُ أمَلَهُ» خداوند شما را به آرمانتان می‌رساند. خداوند حوائج شما را برطرف می‌كند و به برطرف‌شدن حوائج و نیازهای شما كمك می‌كند. اگر جامعه‌ای اسلامی و شیعی باشد، خدا مشكلات آن را حل می‌كند.

  شما به واسطه‌ی فعالیت در عرصه‌ی مهدویت، دیدارهایی با رهبر معظم انقلاب داشته‌اید، اگر نكته‌‌ای در این باره دارید، بفرمایید.
با جمعی از اعضای بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه‌السّلام در سال ۱۳۸۰ و از طریق حاج‌آقای قرائتی -كه خدا حفظشان كند- خدمت حضرت آقا رسیده بودیم. ابتدا بنا بود ایشان چند دقیقه‌ای را تذكراتی بدهند و ما از صحبت‌های ایشان استفاده كنیم، ولی به محض این‌كه بعد از نماز نشستند و بعد از یك سلام و علیك كوتاه با آن جمع خصوصی، بلافاصله فرمودند: اثبات مهدویت كار سختی نیست. آن چیزی كه كار سخت و سنگین است، این است كه شما این آموزه را با زبان هنر بیان كنید. چقدر سخن بلندی است. بالأخره نظرشان این بود كه در این زمینه بیایید و از زبان هنر استفاده كنید. بالأخره مستند است، فیلم است، رمان است، داستان است، آن هم نه این‌كه به طور مستقیم نام امام عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف بیاید، چون خاصیت هنر این است كه به صورت غیر مستقیم عمل كند. یك كتابی بنویسید، ولی وقتی داستان آن را كسی خواند، عشق آقا در دل او ایجاد شود و خوشش بیاید.

همین روشی كه مثلاً ماركسیست‌ها قبل از انقلاب داشتند؛ هیچ اشاره‌ی مستقیمی علیه دین نمی‌كردند، اما داستانی می‌نوشتند كه یكی از شخصیت‌های اصلی آن مثلاً یك حاجی‌بازاری خائن بود. این كسی كه مثلاً در این داستان حاجی‌بازاری بود و مدام تسبیح دستش بود و در صف اول نماز و اهل مسجد بود، خیانت می‌كرد. ظاهراً نمی‌گفتند كه دین بد است، ولی داستان را طوری پیش می‌بردند كه مخاطب از هرچه متدیّن بدش بیاید. بنابراین و بر اساس تأكید رهبر معظم انقلاب اسلامی، ما باید از ظرفیت‌های ادبی و هنری برای ترویج آموزه‌ی مهدویت بهره بگیریم و این حقیقت و واقعیت بزرگ را با ابزار هنر به همه‌ی تشنگان عدالت عالَم‌گیر مهدوی عرضه كنیم.




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.