Skip to Content

نمایش محتوا نمایش محتوا


حقوق های نجومی و چند نکته


موضوع حقوق های نجومی این روزها موضع گیری های مختلفی صورت گرفت و برخی سعی کردند با بهانه خدشه به پیکر انقلاب، پرداختن به اصل موضوع را نکوهش کنند و غائله را به گونه ای جمع نمایند.

سرو ابرکوه؛

موضوع حقوق های نجومی و انتشار برخی از فیش های مسؤلین نظام اسلامی این روزها به تیتر اول رسانه ها تبدیل شده است.در این مورد البته حرف ها و موضع گیری های مختلفی صورت گرفت و برخی سعی کردند با بهانه خدشه به پیکر انقلاب ، پرداختن به اصل موضوع را نکوهش کنند و غائله را به گونه ای جمع نمایند.

اما مانند همیشه این بار هم رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای در دیدار و ضیافت ویژه ماه رمضان به میهمانی هیئت دولت نسبت به این موضوع واکنش جدی نشان دادند و فرمودند:

"موضوع حقوق‌های نجومی، در واقع هجوم به ارزش‌ها است اما همه بدانند که این موضوع از استثناها است و اکثر مدیران دستگاه‌ها، انسان‌های پاک‌دست هستند، اما همین تعداد کم نیز خیلی بد است و باید حتماً با آن برخورد شود."

ایشان در ادامه فرمودند:

"پیگیری این موضوع نباید شامل مرور زمان شود بلکه باید حتماً به صورت جدی پیگیری، و نتیجه‌ی آن به اطلاع مردم رسانده شود."

این برخورد و واکنش جدی که شاید برای برخی توجیه کنندگان حقوق های نجومی دور از انتظار بود ریشه در آموزه های حکومت مداری اسلامی دارد و مرز جدایی زمامداری اسلامی با سایر حکومت های غیر اسلامی است.

رهبر انقلاب می فرمایند:

"نگاه طعمه‌ای به مسئولیت _که در واقع یک امانت است_ برای رسیدن به ثروت و امتیازهای خاص ، موجب کوچک و حقیر شدن انسان خواهد شد."

به این مناسبت ضرورت دارد یک بار دیگر برخوردها و موضع گیری های جانشین صالح پیامبر اسلام، حضرت علی علیه السلام با موضوع سهم خواهی ها و طمع ورزی های مسؤلین حکومتی مورد بازخوانی قرار بگیرد.

دوران خلافت و حکومت امام اول شیعیان هرچند کوتاه بود و در همین مدت نیز مصادف با سه جنگ به واسطه آتش افروزی ناکثین و قاسطین و مارقین بود اما هرگز جنگ و شمشیر و جانبازی در راه خدا مانع از بی توجهی به وضعیت مردم زمانش نشد.

اتفاقا جنگ جمل و همراهی عائشه با طلحه و زبیر در نتیجه پاسخ منفی مولا به سهم خواهی این دو شخصیت بود و اگر علی علیه السلام سهمی از حکومت را به آن ها تسلیم می کرد شاید آتش جنگ با او را روشن نمی ساختند.

دوران چهار سال و چند ماه خلافت امام و پیشوای مسلمانان سراسر عدالت خواهی و برخورد با ظلم و فساد و تبعیض در دستگاه حکومت است و این چیزی نیست که بتوان در لابلای صفحات تاریخی پنهانش ساخت هرچند عده ای بخواهند تاریخ را تحریف کنند.

البته امام علیه السلام در جایی می فرماید کارهایی را می خواستم انجام بدهم که به دلیل عدم همراهی مردم موفق به آن ها نشدم ولی در یک نگاه کلی تا آخرین روز زندگی سراسر درس و اندرزش هرگز از حال مردم و محرومان جامعه خودش غافل نبود.

بارها اتفاق افتاد که استانداران و فرمانداران خودش را از مقامشان عزل کرد ، تنها به دلیل چشم داشت آن ها به خزانه مسلمین و طمع ورزی و هم نشینی با سرمایه داران و غول های اقتصادی شهرها و دیارها.

تنها در نهج البلاغه شریف که شامل برخی از سخنان و نامه های حضرت است می توان مواردی را پیدا کرد از برخورد سریع و بدون کوتاهی امام عدالت خواه با امتیازخواهی ها و چشم داشت های مسؤلین و هشدار نسبت به سهم خواهی و طمع ورزی به خزانه مسلمین.

در نامه ای به اشعث ابن قيس فرماندار آذربايجان _که پس از جنگ جمل در شعبان سال 36 هجرى در شهر كوفه نوشته شد_ می نویسد:

"همانا پست فرماندارى براى تو وسيله آب و نان نبوده، بلكه امانتى در گردن تو است، بايد از فرمانده و امام خود اطاعت كنى ، تو حق ندارى نسبت به رعيّت استبدادى ورزى، و بدون دستور به كار مهمّى اقدام نمايى، در دست تو اموالى از ثروتهاى خداى بزرگ و عزيز است، و تو خزانه دار آنى تا به من بسپارى، اميدوارم براى تو بدترين زمامدار نباشم."

وقتی به او خبر رسید که عثمان بن حنیف انصاری در مقام فرماندار بصره دعوت مهمانى سرمايه‏دارى از مردم بصره را پذيرفته است نامه ای بسیار تند و هشدار دهنده به او نوشت و فرمود:

"اى پسر حنيف، به من گزارش دادند كه مردى از سرمايه‏داران بصره، تو را به مهمانى خويش فرا خواند و تو به سرعت به سوى آن شتافتى خوردنى‏هاى رنگارنگ براى تو آوردند، و كاسه‏هاى پر از غذا پى در پى جلوى تو نهادند گمان نمى‏كردم مهمانى مردمى را بپذيرى كه نيازمندانشان با ستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده‏اند، انديشه كن در كجايى؟ و بر سر كدام سفره مى‏خورى؟

پس آن غذايى كه حلال و حرام بودنش را نمى‏دانى دور بيفكن، و آنچه را به پاكيزگى و حلال بودنش يقين دارى مصرف كن... آگاه باش! امام شما از دنياى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضايت داده است، بدانيد كه شما توانايى چنين كارى را نداريد امّا با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى، مرا يارى دهيد. پس سوگند به خدا! من از دنياى شما طلا و نقره‏اى نيندوخته، و از غنيمت‏هاى آن چيزى ذخيره نكرده‏ام، بر دو جامه كهنه‏ام جامه‏اى نيفزودم ، و از زمين دنيا حتى يك وجب در اختيار نگرفتم و دنياى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است!  ... من اگر مى‏خواستم، مى‏توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته‏هاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعامهاى لذيذ بر گزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكم‏هايى كه از گرسنگى به پشت چسبيده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد...آيا به همين رضايت دهم كه مرا امير المؤمنين عليه السلام خوانند و در تلخى‏هاى روزگار با مردم شريك نباشم؟ .... از خدا بترس اى پسر حنيف، و به قرص‏هاى نان خودت قناعت كن، تا تو را از آتش دوزخ رهائى بخشد.

در سال 38 یا 40 هجری نامه ای به یکی دیگر از فرمانداران می نویسد و ضمن نکوهش او نسبت به چپاول بیت المال می فرماید مگر میراث پدر و مادرت را می خواهی به خانه ببری که این چنین سهم بيوه زنان و يتيمان را غارت می کنی؟ ... آيا به معاد ايمان ندارى؟ و از حسابرسى دقيق قيامت نمى‏ترسى؟ اى كسى كه در نزد ما از خردمندان بشمار مى‏آمدى، چگونه نوشيدن و خوردن را بر خود گوارا كردى در حالى كه مى‏دانى حرام مى‏خورى! و حرام مى‏نوشى... پس از خدا بترس، و اموال آنان را باز گردان، و اگر چنين نكنى و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم، تو را كيفر خواهم كرد، كه نزد خدا عذر خواه من باشد، و با شمشيرى تو را مى‏زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد.

سوگند به خدا! اگر حسن و حسين چنان مى‏كردند كه تو انجام دادى، از من روى خوش نمى‏ديدند و به آرزو نمى‏رسيدند تا آن كه حق را از آنان باز پس ستانم، و باطلى را كه به دستم پديد آمده نابود سازم.... به پروردگار جهانيان سوگند، اگر آنچه كه تو از اموال مسلمانان به نا حق بردى، بر من حلال بود، خشنود نبودم كه آن را ميراث باز ماندگانم قرار دهم.

 

هنگامی که آن حضرت می خواست جناب مالک اشتر نخعی را به استانداری مصر منصوب کند نامه ای به او نوشت و منشور حکومت داری را برای او و همه کسانی که می خواهند در روی زمین بر مردم حکومت کنند برشمرد.

در بخشی از این نامه می فرماید :

"همانا زمامداران را خواص و نزديكانى است كه خود خواه و چپاولگرند، و در معاملات انصاف ندارند، ريشه ستمكاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان ، و به هيچ كدام از اطرافيان و خويشاوندانت زمين را واگذار مكن‏، و به گونه‏اى با آنان رفتار كن كه قرار دادى به سودشان منعقد نگردد كه به مردم زيان رساند، مانند آبيارى مزارع، يا زراعت مشترك، كه هزينه‏هاى آن را بر ديگران تحميل كنند، در آن صورت سودش براى آنان، و عيب و ننگش در دنيا و آخرت براى تو خواهد ماند.... مبادا هرگز در آنچه كه با مردم مساوى هستى امتيازى خواهى! از امورى كه بر همه روشن است، غفلت كنى، زيرا به هر حال نسبت به آن در برابر مردم مسئولى، و به زودى پرده از كارها يك سو رود، و انتقام ستمديده را از تو باز مى‏گيرند .

به قول فرخی یزدی:

غارت غارت گران گردید بیت المال ملت / باید از غیرت به غارت داد این غارت گران را

محمد هادی سمتی

 




Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


شهرستان ابرکوه شهرستان ابرکوه

استان یزد استان یزد