به گزارش یزد آوا به نقل از یزد رسا، طبق خبری که روابط عمومی استانداری در پرتال خود درج کرده، استاندار محترم یزد در دیدار با رئیس دفتر کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان در ایران به ایده گفتگوی تمدن‌ها اشاره کرده و در ادعایی عجیب، آن را «نقطه محوری برای رشد فضیلت و کمال انسانی در دوران معاصر» دانسته است!

ادعای عجیب استاندار بر اساس متن خبر روابط عمومی استانداری این است که: «حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی در زمانیکه مسئولیت رئیس جمهوری اسلامی ایران را بر عهده داشتند، طرح گفتگوی تمدنها را در سازمان ملل متحد مطرح کردند که با استقبال جهانیان روبرو شد و نقطه محوری برای رشد فضیلت و کمال در جامعه انسانی و در دوران معاصر گردید.»

جای تعجب اینجاست که چگونه استاندار، چشم بر واقعیت شکست ایده گفتگوی تمدن‌های خاتمی بسته و مدعی تاثیر آن بر رشد فضیلت و کمال جامعه انسانی شده است؟!

واقعیت این است که این ایده توسط خاتمی در پاسخ به نظریه برخورد تمدن‌های هانتینگتون مطرح شد و با تصویب آن با اکثریت آراء در سازمان ملل، سال 2001 سال گفتگوی تمدن‌ها نامیده شد. در همان زمان جنجال و هیاهویی توسط پروپاگاندای تبلیغاتی اصلاح طلبان به راه افتاد تا خاتمی را منادی صلح و گفتگو در دنیا جا معرفی کرده و این نامگذاری را یک دستاورد بزرگ برای وی و همفکرانش به مردم قالب کنند.

اما هنوز چند ماهی از طرح این ایده و تصویب آن نگذشته بود که جرج بوش، رئیس جمهور آمریکا، گستاخانه ایران را به عنوان محور شرارت در دنیا معرفی کرد و جمهوری اسلامی را حامی تروریسم دانست!

دستاورد بعدی ایده گفتگوی تمدن‌ها، جنگ بزرگ و ویرانگر در افغانستان بود که توسط امریکا و همدستان جنایتکارش در سال 2002، یعنی درست یک سال بعد از تصویب این ایده، به راه افتاد و هنوز که هنوز است مردم بی‌گناه و مظلوم افغانستان را در آتش خود می‌سوزاند!

از دیگر دستاوردهای گفتگوی تمدن‌های خاتمی، جنگ بزرگ و خانمان‌سوز عراق بود که آن هم دقیقاً دو سال بعد از سال گفتگوی تمدن‌ها رخ داد و ماشین جنگی امریکا و سایر جنایتکاران اروپایی را راونه عراق کرد تا به بهانه نابودی تسلیحات خطرناک صدام، سال‌های سال این مردم این کشور را در بحران جنگ و آتش و خون بسوزاند و بعد از گذشت چندین سال، همچنان بر غارت و دخالت در امور داخلی عراق ادامه دهد.

تمام این دستاوردها جدا از جنایات تکان‌دهنده رژیم خونخوار صهیونیستی است که هر روزه در فلسطین و لبنان رخ می‌داد و می‌هد!

حال باید از آقای میرمحمدی پرسید؛ با کدام استدلال و طبق کدام شواهد مدعی «نقطه محور شدن گفتگوی تمدن‌ها برای رشد فضیلت و کمال در جامعه انسانی» شده‌اید؟!

کدام «استقبال جهانیان» از گفتگوی تمدن‌ها مدنظرتان است؟

آیا محور شرارت خواندن ایران استقبال جهانیان از این ایده بود یا جنگ افغانستان عراق؟!

درست است که سال‌ها از آن روزها می‌گذرد، اما دلیلی بر فراموشکاری مردم و پاک شدن حافظه تاریخی ملت نمی‌شود. گفتگوی تمدن‌ها ایده بسیار خوبی بود، اما ناشی از سادگی و خوش‌خیالی خاتمی و همفکران او نسبت به گرگ صفت بودن آمریکا و مستکبرین غرب بود که نتایج آن را نیز به عینه دیدیم و دیدید. پس خواهشاً در طرح سخنان خود قدری دقت کنید.

علی رضوی