شناسه : 6284798

اشتباهی که خاتمی و احمدی نژاد مرتکب شدند


خاتمی هنوز تاوان گفتار اطرافیان خود مانند برادرش را می دهد و کسانی چون علی مزروعی با او آنچنان طی نکردند که شایسته اش بود. احمدی نژاد هم همینطور. او به جای گله از اصولگرایان امروز باید از خودش و کسانی چون مشایی و محمدرضا رحیمی و امثال این ها گلایه کند.

این روزها اخبار رییس جمهور منتخب در صدر خبرهای رسانه ها قرار دارد و همه نگاه ها متوجه مردی است که با شعار کلید تدبیر وارد انتخابات شد اما با وجود انبوه سروصداها و خبرهای ریز و درشت همه حاشیه های انتخاب حسن روحانی احتمالا یکی دو ماه دیگر پایان خواهد یافت و هیجان کنونی جامعه جای خود را به زندگی روزمره خواهد بخشید.

یکی دو ماه دیگر امور جامعه به حالتی کاملا عادی بازخواهد گشت و مردم از پس یک شور و نشاط انتخاباتی وارد مرحله گذار شده و در اعمال رییس جمهور جدید به دنبال خواسته های خود خواهند گشت.

شاید برخی ها هر انتخاباتی را فورا حزبی و جناحی کرده و جامعه را اساسا دو قطبی و سه قطبی ببینند . این عده همه پیروزی ها و شکست های  انتخاباتی را هم نشانه تمایل مردم به این جناح و آن جناح ارزیابی کرده و اگر ببازند متاسف شده و اگر پیروز شوند نشانه موفقیت خود در جلب آرای عمومی ارزیابی می کنند .

اما واقعیت آن است که بر خلاف اکثر کشورهای جهان که دوران مدرنیزاسیون را به تعبیر برخی علمای اهل سیاست طی می کنند, مردم ایران چندان روی خوشی به احزاب و جناح ها نشان نمی دهند و ذاتا کار حزبی را نمی پسندند. مردم ما فارق از همه شعارها وابستگی مذهبی شدیدی داشته و ترجیح می دهند انتخاب های خود را نیز بر همین اساس انجام دهند لذا نامزدهای انتخابات متعدد نیز خواسته یا ناخواسته , آگاهانه یا ناآگاهانه پایه صحبت های خود را بر گرایشات مذهبی قرار می دهند و در چارچوب باورهای مذهبی مردم به اعمال نظر و عمل می پردازند.

این که بگوییم انتخاب این جناح یا آن جناح به دلیل تمایل بیشتر مردم به مذهب یا دور افتادن آن ها از دین است چندان نمی تواند گزاره صحیحی باشد چرا که اساسا هیچ کس در قرنهای اخیر نتوانسته بدون استفاده از مذهب بر این کشور مسلط شود . رضا شاه نیز با همه اقتدار ساختگی اش برای روی کار آمدن از گرایشات مذهبی استفاده کرد و حتی شاه مخلوع نیز تلاش می کرد خود را لامذهب نشان ندهد .

این خاصیت ایرانی هاست که خداباوری و استفاده از مذهب در امور زندگی را سرلوحه کارهای خود قرار می دهند و حتی دفاع مقدس هم اگر رویکرد مذهبی و ارزش شهادت را نداشت منجر به پیروزی ما نمی شد. الان هم مردم ما به کسی بیشتر باور دارند که رنگ و بوی مذهبی بیشتری داشته باشد و در عمل به آموزه های دینی موفق تر عمل کند.

به همین دلایل هم احزاب هیچ گاه نتوانسته اند در کشور ما شکل استواری بگیرند, نه این که احزاب مذهبی نبوده اند اما مردم ترجیح می دهند به جای تصمیم گیری در اتاق های سربسته و پشت میز احزاب , تصمیم خود را در مساجدو در محضر عالمان دینی مقید اخذ کنند.

به این دلایل مسلم است که پیروزی این جناح یا ان جناح را نباید به پای اسلام و ضعف یا قوت دینداری مردم نوشت چرا که هر دو یا سه جناح مطرح در کشور ما اساسا رنگ و بوی مذهبی دارند و اگر هم کسی با شعار و عمل غیر دینی وارد عرصه شود از بدنه مردم جدا خواهد شد.

لذا فارغ از این مسایل باید تصریح کنیم که دوستان پیروز و شکست خورده خیلی نباید به دنبال دلایل حاشیه ای باشند . دلیل پیروزی جناح وابسته به حسن روحانی انتقاد مردم از عملکرد دولت های قبل بود و نه چیز دیگر.

آن ها در کلیات هیچ ایرادی به سیستم نظام ندارند. از نظر مردم حقوق آن ها اعم از هسته ای و غیره در صحنه بین الملل باید استوار بماند و در داخل نیز دولت جدید باید پاسخگوی مطالبات آن ها باشد.

کاهش تورم , مبارزه با برخی مفسده ها, ادامه عمران و آبادانی کشور, کاهش تنش ها با سایر قوا, جلوگیری از ایجاد طبقه مرفه جدید , مبارزه با رانت خواران, جلوگیری از توهین به مقدسات, افزایش توان بازدارندگی کشور, تعامل با دنیای بیرون با حفظ اقتدار , عزت و منافع کشور, راه اندازی تولید با استفاده از توان داخلی , بالا بردن بهره وری, کاهش وابستگی به خارج , توجه به ظرفیت های موجود در کشور در ابعاد صنعتی , معدنی و کشاورزی و …

این خواسته های امروز و فردا به اشکال مختلف از سوی مردم مطالبه خواهد شد و دولت جدید باید بداند که ظرف چند هفته آینده همه این شادمانی ها فروخواهد نشست و مردم خواسته های خود را مطالبه خواهند کرد.

سرمستی پیروزی همین یکی دو روز است و از شخص باتجربه ای مثل آقای روحانی انتظار می رود خود را برای روزهای بعد آماده کند . او البته باید بداند که تکرار اشتباه برخی از دولت ها در توجه افراطی به سخنان اطرافیان و هم حزبی هایش می تواند به زودی او را از صندلی ریاست جمهوری کنار بزند و همان بر او روا دارد که بر پیشینیانش رفت .

اغلب احزاب و گروه ها به دلیل دوری از بدنه مردم, متاسفانه کارها را تسهیل نمی کنند و تنها به جنجال سازی در رسانه ها اکتفا می کنند و بیش از آن که عمل کنند سرو صدا می کنند . خاتمی و احمدی نژاد این اشتباه را مرتکب شدند که بیش از حد به جنجال های رسانه ای توجه کردند و نتیجه آن را دیدند.

خاتمی هنوز تاوان گفتار اطرافیان خود مانند برادرش را می دهد و کسانی چون علی مزروعی با او آنچنان طی نکردند که شایسته اش بود. احمدی نژاد هم همینطور. او به جای گله از اصولگرایان امروز باید از خودش و کسانی چون مشایی و محمدرضا رحیمی و امثال اینها گلایه کند.

روحانی البته مرد پخته ای در سیاست است و بعید است که این نکات را نداند.




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.