شناسه : 6255669

آيا سپاه جنگ بدنبال جنگ در منطقه است؟


طي هفته هاي اخير برخي از رسانه هاي خارجي و شبكه هاي ضدانقلابي، با استناد به اظهارات تني چند از فرماندهان و مسئولان عالي رتبه سپاه پاسداران، در چارچوب عمليات رواني عليه اين نهاد انقلابي، تلاش كردند تا سپاه را جنگ طلب معرفي كنند هر چند اين رويكرد جريان هاي ضدانقلابي داراي سابقه طولاني بوده و پيشينه آن به دوران دوم خرداد برمي گردد و اكنون در چارچوب پروژه سپاه هراسي و سپاه ستيزي با قوت بيشتري دنبال مي شود، لكن به دليل اهميت در مقطع كنوني نياز به تأمل و پاسخگويي دارد. كساني كه اين روزها در اين راستا لب به سخن گشوده و يا قلم فرسايي مي كنند، اين گونه القا مي كنند كه ايران در بن بست قرار گرفته و برخي از نظاميان و از جمله سپاهيان، راه برون رفت از بن بست كنوني را در جنگ جست وجو كرده و بر همين اساس تلاش مي كنند تا كشور را به سمت جنگ سوق دهند. آيا اين تحليل درست است؟ آيا سپاه و يا برخي از فرماندهان سپاه در پي راه انداختن جنگ هستند؟ واقعيت آن است كه در ساليان گذشته، جمهوري اسلامي به دليل پافشاري بر مواضع اصولي خود و عدم عقب نشيني از حقوق ملت ايران، همواره با تهديدات آمريكا و رژيم صهيونيستي مواجه بوده است. آمريكايي ها و صهيونيست ها در سال هاي اخير بارها بر طبل جنگ كوبيده و ملت ايران را به اقدام نظامي تهديد كرده اند. تهديدكنندگان در اين سال ها، فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران را بهانه قرار داده و از ايران خواستار متوقف كردن آن شده اند. تا پيش از فعاليت هاي هسته اي در دهه اخير، موضوعاتي چون حقوق بشر و تروريسم نيز بهانه اعمال فشار بر جمهوري اسلامي از سوي غرب و به ويژه آمريكايي ها بود و در اين راستا تهديدات نظامي عليه ايران، هيچ گاه از ادبيات دشمنان حذف نشد. به عبارت ديگر، طي دو دهه گذشته، آمريكايي ها و صهيونيست ها، به صورت مستمر و با تمسك به بهانه هاي مختلف از قبيل فعاليت هاي هسته اي و تروريسم، ايران را به اقدام نظامي تهديد كرده و اين نوع خط و نشان كشيدن آنها عليه ملت ما همچنان ادامه دارد. طي يكي دو ماه گذشته، برخي از سران رژيم صهيونيستي، تهديدات خود را به گونه اي بيان داشتند كه گويا به زودي وارد مرحله اقدام شده و چاره اي جز جنگ با ايران اسلامي ندارند، حتي اگر آمريكايي ها در اين عرصه با آنان همراهي نداشته باشند. در برابر اين نوع تهديدات ثابت و مستمر دشمنان طي بيست سال گذشته و خصوصاً از سال 1376 و با به قدرت رسيدن جرياني كه به دوم خرداد و اصلاح طلب موسوم شد، دو تفكر و ديدگاه در كشور شكل گرفت؛ ديدگاهي كه معتقد به بازدارندگي سياسي بود و ديدگاهي كه بر راهبرد بازدارندگي نظامي و دفاع همه جانبه در برابر هر نوع تجاوز خارجي پافشاري داشت. اين دو ديدگاه در ايران همچنان پابرجاست. كساني كه بر بازدارندگي سياسي پافشاري دارند، مي گويند جمهوري اسلامي در برابر قدرت نظامي آمريكا و يا رژيم صهيونيستي قادر به دفاع از خود نيست و نبايد بر روي توان دفاعي كشور براي مقابله با قدرت هاي بزرگ حساب باز كرد. آنها مي گويند بايد در حوزه سياسي و با انجام اصلاحات در داخل، اساساً تهديدات خارجي از سوي غرب را منتفي ساخت. براساس اين ديدگاه، جمهوري اسلامي بايد با تغيير در سياست ها، مواضع و رفتار خود، به تمامي نگراني هاي آمريكا و رژيم صهيونيستي پايان دهد. بديهي است كه با مرتفع ساختن نگراني دشمنان، آنان نه تنها به تهديدات خود عليه ما پايان خواهند داد، حتي دشمني ها مي تواند جاي خود را به دوستي ها بدهد. بر همين مبنا بود كه در دوره دوم خرداد، جريان مدعي اصلاحات، به تعليق كامل فعاليت هاي هسته اي رضايت داد و فراتر از آن، افرادي برجسته از اين جريان اظهار مي داشتند كه جمهوري اسلامي نيازي به انرژي هسته اي ندارد. برهمين مبنا بود كه براي دفع تهديدات رژيم صهيونيستي، تلاش شد در مواضع اصولي نظام در قبال رژيم غاصب اسرائيل تجديدنظر شود. بديهي است كه پيامد و حاصل اين نگرش در صورت تداوم حضور در قدرت سياسي، از دو حالت خارج نبود: 1- عقب نشيني تدريجي از تمامي مواضع اصولي و حقوق ملت ايران و از دست دادن استقلال حقيقي و تابع غرب شدن. 2- دشمن در نقطه اي كه به پيروزي در يك جنگ برق آسا اطمينان خاطر پيدا كرده، تهديد خود را عملي نمايد؛ اما ديدگاهي كه بر راهبرد بازدارندگي نظامي تأكيد دارد، بر اين اعتقاد است كه اگر ملت ايران بخواهد استقلال، عزت ملي، انقلاب و دستاوردهاي آن را حفظ كند و در مسير پيشرفت و تعالي به راه خود ادامه دهد، بايد در برابر تمامي فشارها ايستادگي كرده و با توانمندسازي خود و بالا بردن قدرت دفاعي كشور، آماده دفاع همه جانبه از خود در برابر هر نوع تهاجمي از سوي بيگانگان باشد. بازدارندگي نظامي و دفاع همه جانبه، راهبرد اصلي نظام اسلامي و نيروهاي مسلح كشور در برابر تهديدات خارجي است. جوهره اصلي در راهبرد بازدارندگي نظامي، كوبيدن بر طبل جنگ نيست. جوهره اصلي اين راهبرد، بازداشتن دشمن از عملي كردن تهديدات خود است. آمريكا و رژيم صهيونيستي به كشورهايي حمله مي كنند كه به پيروزي در جنگ خود اطمينان خاطر داشته باشند. هيچ كشوري، با هدف پذيرش شكست سنگين در جنگ نظامي، آغازگر آن جنگ نخواهد شد. رهبر فرزانه انقلاب اسلامي، با تكيه بر ملت ايران و با اطمينان به نصرت الهي، بر اين اعتقاد بوده و هستند كه جمهوري اسلامي قادر است در برابر هر نوع تجاوز خارجي ايستادگي كرده و متجاوز را از كرده خود پشيمان تند. براساس اين باور و اعتقاد، نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران و از جمله سپاه پاسداران طي ساليان گذشته، همواره در مسير افزايش توانمندي ها حركت كرده و روزبه روز بر ميزان آمادگي خود جهت مقابله با هر نوع تحرك از سوي دشمنان افزوده اند. در منطق بازدارندگي نظامي، قاعده و اصل آن است كه بايد همواره دشمن را از دو موضوع مطلع ساخت و هر از چند گاهي، آن دو را يادآوري كرد: 1- توانمندي ها براي دفاع و مقابله با تجاوز، 2- عزم و اراده براي پاسخ به هر نوع تجاوز. در واقع اين دو مطلب، حامل پيامي به دشمن خواهد بود كه آن را از انجام عملي ساختن تهديدش باز مي دارد. سخنان فرماندهان نظامي و از جمله فرماندهان سپاه را بايد از همين زاويه مورد توجه قرار داد. اگر طي حداقل 10 سال اخير، آمريكايي ها و صهيونيست ها با وجود تهديدات مكرر، هرگز تهديدات نظامي خود را عملي نكرده اند، دليلش دريافت درست پيام بازدارندگي از سوي ملت ايران و خصوصاً رهبري معظم انقلاب اسلامي و فرماندهان عالي رتبه نظامي كشور بوده است. در واقع بايد گفت علت اصلي عدم وقوع جنگ طي ساليان اخير، آمادگي هاي دفاعي كشور است. دشمن نمي جنگند، چون جرئت ندارد. آمريكا و رژيم صهيونيستي جرئت رويارويي با ملت و نيروهاي مسلحي كه آماده جنگيدن و دفاع كردن هستند را ندارند. به اين سخن «رابرت گيتس» وزير دفاع پيشين آمريكا كه به تازگي بيان شده، توجه كنيد: «حمله اسرائيل به ايران عواقب فاجعه باري در بر خواهد داشت و به منافع حياتي آمريكا در جهان آسيب مي رساند.» ايشان در همين اظهارات مي گويد: «آمريكا و اسرائيل توانايي معدوم كردن تمامي تأسيسات هسته اي ايران را ندارند و حمله به ايران نتيجه عكس خواهد داشت.» آيا اين قبيل اظهارات دليلي جز آمادگي هاي دفاعي ايران دارد؟ بنابراين سپاه و فرماندهان سپاه، دنبال راه انداختن جنگ نبوده و نيستند، بلكه براساس منطق نظامي، بايد پيام قدرت بازدارندگي نظامي جمهوري اسلامي را به دشمناني كه ملت ايران را تهديد مي كنند، منتقل سازند. بديهي است كه اين پيام، جدي و واقعي بوده و اگر دشمن آن را ناديده انگاشته و با خطاي محاسباتي دست به تجاوز بزند، پاسخ كوبنده و پشيمان كننده را از سوي ملت ايران و نيروهاي مسلحش دريافت خواهد كرد. حال بايد گفت كساني كه با استناد به اظهارات فرماندهان سپاه، مدعي مي شوند كه سپاه كشور را به سمت جنگ سوق مي دهد، يا افراد جاهل به مسائل نظامي در سطوح راهبردي بوده و يا عالمانه در راستاي سياست هاي دشمنان به ويژه در چارچوب پروژه سپاه هراسي و سپاه ستيزي قلم فرسايي مي كنند.

سپاهطي هفته هاي اخير برخي از رسانه هاي خارجي و شبكه هاي ضدانقلابي، با استناد به اظهارات تني چند از فرماندهان و مسئولان عالي رتبه سپاه پاسداران، در چارچوب عمليات رواني عليه اين نهاد انقلابي، تلاش كردند تا سپاه را جنگ طلب معرفي كنند هر چند اين رويكرد جريان هاي ضدانقلابي داراي سابقه طولاني بوده و پيشينه آن به دوران دوم خرداد برمي گردد و اكنون در چارچوب پروژه سپاه هراسي و سپاه ستيزي با قوت بيشتري دنبال مي شود، لكن به دليل اهميت در مقطع كنوني نياز به تأمل و پاسخگويي دارد. كساني كه اين روزها در اين راستا لب به سخن گشوده و يا قلم فرسايي مي كنند، اين گونه القا مي كنند كه ايران در بن بست قرار گرفته و برخي از نظاميان و از جمله سپاهيان، راه برون رفت از بن بست كنوني را در جنگ جست وجو كرده و بر همين اساس تلاش مي كنند تا كشور را به سمت جنگ سوق دهند. آيا اين تحليل درست است؟ آيا سپاه و يا برخي از فرماندهان سپاه در پي راه انداختن جنگ هستند؟ واقعيت آن است كه در ساليان گذشته، جمهوري اسلامي به دليل پافشاري بر مواضع اصولي خود و عدم عقب نشيني از حقوق ملت ايران، همواره با تهديدات آمريكا و رژيم صهيونيستي مواجه بوده است. آمريكايي ها و صهيونيست ها در سال هاي اخير بارها بر طبل جنگ كوبيده و ملت ايران را به اقدام نظامي تهديد كرده اند. تهديدكنندگان در اين سال ها، فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران را بهانه قرار داده و از ايران خواستار متوقف كردن آن شده اند. تا پيش از فعاليت هاي هسته اي در دهه اخير، موضوعاتي چون حقوق بشر و تروريسم نيز بهانه اعمال فشار بر جمهوري اسلامي از سوي غرب و به ويژه آمريكايي ها بود و در اين راستا تهديدات نظامي عليه ايران، هيچ گاه از ادبيات دشمنان حذف نشد. به عبارت ديگر، طي دو دهه گذشته، آمريكايي ها و صهيونيست ها، به صورت مستمر و با تمسك به بهانه هاي مختلف از قبيل فعاليت هاي هسته اي و تروريسم، ايران را به اقدام نظامي تهديد كرده و اين نوع خط و نشان كشيدن آنها عليه ملت ما همچنان ادامه دارد. طي يكي دو ماه گذشته، برخي از سران رژيم صهيونيستي، تهديدات خود را به گونه اي بيان داشتند كه گويا به زودي وارد مرحله اقدام شده و چاره اي جز جنگ با ايران اسلامي ندارند، حتي اگر آمريكايي ها در اين عرصه با آنان همراهي نداشته باشند. در برابر اين نوع تهديدات ثابت و مستمر دشمنان طي بيست سال گذشته و خصوصاً از سال 1376 و با به قدرت رسيدن جرياني كه به دوم خرداد و اصلاح طلب موسوم شد، دو تفكر و ديدگاه در كشور شكل گرفت؛ ديدگاهي كه معتقد به بازدارندگي سياسي بود و ديدگاهي كه بر راهبرد بازدارندگي نظامي و دفاع همه جانبه در برابر هر نوع تجاوز خارجي پافشاري داشت. اين دو ديدگاه در ايران همچنان پابرجاست. كساني كه بر بازدارندگي سياسي پافشاري دارند، مي گويند جمهوري اسلامي در برابر قدرت نظامي آمريكا و يا رژيم صهيونيستي قادر به دفاع از خود نيست و نبايد بر روي توان دفاعي كشور براي مقابله با قدرت هاي بزرگ حساب باز كرد. آنها مي گويند بايد در حوزه سياسي و با انجام اصلاحات در داخل، اساساً تهديدات خارجي از سوي غرب را منتفي ساخت. براساس اين ديدگاه، جمهوري اسلامي بايد با تغيير در سياست ها، مواضع و رفتار خود، به تمامي نگراني هاي آمريكا و رژيم صهيونيستي پايان دهد. بديهي است كه با مرتفع ساختن نگراني دشمنان، آنان نه تنها به تهديدات خود عليه ما پايان خواهند داد، حتي دشمني ها مي تواند جاي خود را به دوستي ها بدهد. بر همين مبنا بود كه در دوره دوم خرداد، جريان مدعي اصلاحات، به تعليق كامل فعاليت هاي هسته اي رضايت داد و فراتر از آن، افرادي برجسته از اين جريان اظهار مي داشتند كه جمهوري اسلامي نيازي به انرژي هسته اي ندارد. برهمين مبنا بود كه براي دفع تهديدات رژيم صهيونيستي، تلاش شد در مواضع اصولي نظام در قبال رژيم غاصب اسرائيل تجديدنظر شود. بديهي است كه پيامد و حاصل اين نگرش در صورت تداوم حضور در قدرت سياسي، از دو حالت خارج نبود: 1- عقب نشيني تدريجي از تمامي مواضع اصولي و حقوق ملت ايران و از دست دادن استقلال حقيقي و تابع غرب شدن. 2- دشمن در نقطه اي كه به پيروزي در يك جنگ برق آسا اطمينان خاطر پيدا كرده، تهديد خود را عملي نمايد؛ اما ديدگاهي كه بر راهبرد بازدارندگي نظامي تأكيد دارد، بر اين اعتقاد است كه اگر ملت ايران بخواهد استقلال، عزت ملي، انقلاب و دستاوردهاي آن را حفظ كند و در مسير پيشرفت و تعالي به راه خود ادامه دهد، بايد در برابر تمامي فشارها ايستادگي كرده و با توانمندسازي خود و بالا بردن قدرت دفاعي كشور، آماده دفاع همه جانبه از خود در برابر هر نوع تهاجمي از سوي بيگانگان باشد. بازدارندگي نظامي و دفاع همه جانبه، راهبرد اصلي نظام اسلامي و نيروهاي مسلح كشور در برابر تهديدات خارجي است. جوهره اصلي در راهبرد بازدارندگي نظامي، كوبيدن بر طبل جنگ نيست. جوهره اصلي اين راهبرد، بازداشتن دشمن از عملي كردن تهديدات خود است. آمريكا و رژيم صهيونيستي به كشورهايي حمله مي كنند كه به پيروزي در جنگ خود اطمينان خاطر داشته باشند. هيچ كشوري، با هدف پذيرش شكست سنگين در جنگ نظامي، آغازگر آن جنگ نخواهد شد. رهبر فرزانه انقلاب اسلامي، با تكيه بر ملت ايران و با اطمينان به نصرت الهي، بر اين اعتقاد بوده و هستند كه جمهوري اسلامي قادر است در برابر هر نوع تجاوز خارجي ايستادگي كرده و متجاوز را از كرده خود پشيمان تند. براساس اين باور و اعتقاد، نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران و از جمله سپاه پاسداران طي ساليان گذشته، همواره در مسير افزايش توانمندي ها حركت كرده و روزبه روز بر ميزان آمادگي خود جهت مقابله با هر نوع تحرك از سوي دشمنان افزوده اند. در منطق بازدارندگي نظامي، قاعده و اصل آن است كه بايد همواره دشمن را از دو موضوع مطلع ساخت و هر از چند گاهي، آن دو را يادآوري كرد: 1- توانمندي ها براي دفاع و مقابله با تجاوز، 2- عزم و اراده براي پاسخ به هر نوع تجاوز. در واقع اين دو مطلب، حامل پيامي به دشمن خواهد بود كه آن را از انجام عملي ساختن تهديدش باز مي دارد. سخنان فرماندهان نظامي و از جمله فرماندهان سپاه را بايد از همين زاويه مورد توجه قرار داد. اگر طي حداقل 10 سال اخير، آمريكايي ها و صهيونيست ها با وجود تهديدات مكرر، هرگز تهديدات نظامي خود را عملي نكرده اند، دليلش دريافت درست پيام بازدارندگي از سوي ملت ايران و خصوصاً رهبري معظم انقلاب اسلامي و فرماندهان عالي رتبه نظامي كشور بوده است. در واقع بايد گفت علت اصلي عدم وقوع جنگ طي ساليان اخير، آمادگي هاي دفاعي كشور است. دشمن نمي جنگند، چون جرئت ندارد. آمريكا و رژيم صهيونيستي جرئت رويارويي با ملت و نيروهاي مسلحي كه آماده جنگيدن و دفاع كردن هستند را ندارند. به اين سخن «رابرت گيتس» وزير دفاع پيشين آمريكا كه به تازگي بيان شده، توجه كنيد: «حمله اسرائيل به ايران عواقب فاجعه باري در بر خواهد داشت و به منافع حياتي آمريكا در جهان آسيب مي رساند.» ايشان در همين اظهارات مي گويد: «آمريكا و اسرائيل توانايي معدوم كردن تمامي تأسيسات هسته اي ايران را ندارند و حمله به ايران نتيجه عكس خواهد داشت.» آيا اين قبيل اظهارات دليلي جز آمادگي هاي دفاعي ايران دارد؟ بنابراين سپاه و فرماندهان سپاه، دنبال راه انداختن جنگ نبوده و نيستند، بلكه براساس منطق نظامي، بايد پيام قدرت بازدارندگي نظامي جمهوري اسلامي را به دشمناني كه ملت ايران را تهديد مي كنند، منتقل سازند. بديهي است كه اين پيام، جدي و واقعي بوده و اگر دشمن آن را ناديده انگاشته و با خطاي محاسباتي دست به تجاوز بزند، پاسخ كوبنده و پشيمان كننده را از سوي ملت ايران و نيروهاي مسلحش دريافت خواهد كرد. حال بايد گفت كساني كه با استناد به اظهارات فرماندهان سپاه، مدعي مي شوند كه سپاه كشور را به سمت جنگ سوق مي دهد، يا افراد جاهل به مسائل نظامي در سطوح راهبردي بوده و يا عالمانه در راستاي سياست هاي دشمنان به ويژه در چارچوب پروژه سپاه هراسي و سپاه ستيزي قلم فرسايي مي كنند.




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.