شناسه : 21421889

بدتر از فیش‌های حقوقی نجومی مدیران!


قضیه فیش‌های حقوقی یک شبه به وجود نیامده بلکه نتیجه آن دیدگاهی است که لازمه توسعه را «له شدن بخشی از مردم زیر چرخ های توسعه» می‌دانست.

به گزارش یزد آوا، فیش‌های حقوقی ده رقمی مدیران دولت یازدهم جای بسی تاسف دارد و شرم‌آور است؛ اما بدتر از این فیش‌های حقوقی، رویکرد و تفکری است که به واسطه آن چنین رخدادهایی به وقوع می‌پیوندند. تفکری که نه تنها فجایعی چون حقوق‌های نجومی را به بار می‌آورد بلکه به راحتی هم آن‌ها را توجیه می‌کند و آن را حق مدیران حرفه‌ای(!) دولت می‌داند!


فیش‌های حقوقی نجومی که این روزها منتشر شده اگرچه برای مردم عجیب و دردآور است اما برای تفکری که به واسطه آن چنین مسائلی پیش می‌آید، نه تنها عجیب نیست که مورد حمایت هم است. همان تفکری که معتقد است: «این‌قدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتی که ما یک سدی را می‌سازیم و مثلاً ده میلیارد خرج می‌کنیم، ممکن است از قِبل آن، پانصد میلیون هم اختلاس شود. اما این سد برای کشور می ماند و هیچ‌کس نمی‌تواند از این سد اختلاس یا دزدی کند.» (کتاب بی پرده با هاشمی، مصاحبه قدرت الله رحمانی با هاشمی. ص ۱۸۴)

قضیه فیش‌های حقوقی یک شبه به وجود نیامده بلکه نتیجه آن دیدگاهی است که لازمه توسعه را «له شدن بخشی از مردم زیر چرخ های توسعه» می‌دانست. تفکری که بیش از بیست سال قبل معتقد بود: «کسانی که حقوق کمتر از 500 هزار تومان می‌گیرند نباید در تهران بمانند».

همین رویکرد دولت سازندگی بود که واکنش رهبر انقلاب را موجب شد: «عده‌ای سازندگی را با مادیگرایی، اشتباه گرفته‌اند... امروز یک عده به نام سازندگی خودشان را غرق در پول و دنیا و ماده پرستی می کنند. ایا این سازندگی است؟»

هاشمی رفسنجانی که آن روزها رئیس‌جمهور بود به قدری نسبت به ترویج اشرافی‌گری و نفی ساده‌زیستی صراحت داشت که در خطبه‌های نماز جمعه تهران این موضوع را تئوریزه می‌کرد و به طور رسمی تجملاتی شدن را لازمه پیشرفت کشور عنوان می‌کرد.

رئیس‌جمهور و دولت وقت در ترویج اشرافی‌گری به قدری تند می‌رفتند که اعتراض شدید رهبر انقلاب را به دنبال داشت و ایشان نسبت به آن وضعیت اسف‌بار اینگونه واکنش نشان دادند: «اگر ما دنبال مسایل خودمان رفتیم، به فکر زندگی شخصی خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیت‌المال هیچ حدی برای خودمان قایل نشدیم - مگر حدی که دردسر قضایی درست بکند! - و هرچه توانستیم خرج کردیم، مگر اعتماد مردم باقی میماند؟ مگر مردم کورند؟ آقایان! مگر مردم نمیبینند که ما چگونه زندگی میکنیم؟...

نمیشود ما در زندگی مادّی مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمی که خیلی شان از اولیات زندگی محرومند... در این راه، از خیلی چیزها باید گذشت. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نیز باید گذشت. نمیگویم مثل پیامبر باشیم، نمیگویم مثل امیرالمؤمنین - که شاگرد پیامبر بود - باشیم؛ که انسان آن مطالب را که میخواند، تنش میلرزد...

من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکی از شماها معلم بود، یکی دانشجو بود، یکی طلبه بود، یکی منبری بود، همه‌مان این‌طور بودیم؛ اما حالا مثل عروسی اشراف عروسی بگیریم، مثل خانه‌ی اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولی ما ریشمان را گذاشته‌ایم، همین کافی است!؟ نه، ما هم مترفین میشویم. واللَّه در جامعه‌ی اسلامی هم ممکن است مترف به وجود بیاید...

گاهی از جاهایی گزارشهای نومیدکننده‌یی میرسد و در برخی موارد انسان واقعاً عرق شرم بر پیشانیش مینشیند؛ رعایت کنید! سؤال میکنیم که چرا ماشین لوکس و نو و مدل بالا؟ میگویند که اشکال امنیتی داریم! چه اشکال امنیتی!؟ آقایان مسؤول در شورای امنیت کشور یا جاهای دیگر، بنشینند معین کنند و مسأله را در جایی ببُرند؛ من هم اگر باید دخالت کنم، بگویید در جایی دخالت کنم. این چه وضعی است که همین‌طور بی حساب و کتاب جلوی هر وزارتخانه و اداره‌یی، دهها ماشین به رنگهای گوناگون متعلق به مسؤولانِ آن‌جا به چشم میخورد!؟ چه کسی چنین چیزی را گفته است؟...  واللَّه اگر من از طرف مردم مورد ملامت قرار نمیگرفتم که مرتب ملاحظه‌ی جهات امنیتی را توصیه میکنند، بنده با ماشین پیکان بیرون می آمدم.»
نویسنده: وحید سالار

انتهای پیام/




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.