شناسه : 8654806
سور و سات عاروسي يزدي‌ها؛

جستاري در سنّت‌ها و رسوم عروسي در فرهنگ قديم يزد/ سادگي و دوري از تجمّل و تكلّف


ازدواج به عنوان مهم‌ترين واقعه در حيات هر فرد متأهّل كه در واقع نقطه‌ي عطف زندگي او به حساب مي‌آيد، اساس شكل‌گيري نهاد خانواده است و به خاطر اهمّيتي كه دارد، معمولاً با بيش‌ترين حسّاسيت به صورت مراسم جشن همراه با سور و شادي برگزار مي‌شود.

به گزارش یزد رسا، ازدواج به عنوان مهم‌ترين واقعه در حيات هر فرد متأهّل كه در واقع نقطه‌ي عطف زندگي او به حساب مي‌آيد، اساس شكل‌گيري نهاد خانواده است و به خاطر اهمّيتي كه دارد، معمولاً با بيش‌ترين حسّاسيت به صورت مراسم جشن همراه با سور و شادي برگزار مي‌شود.

"مجيد اميني" كارشناس ارشد مطالعات فرهنگي در گفت‏‏وگو با ایسنا، راجع به آداب و رسوم‎‎های قدیمی ازدواج مردمان یزد، می‎‎گوید: ازدواج به عنوان سنّت نبوي در دين اسلام بسيار مورد سفارش و تأكيد قرار گرفته و به طور كلّي در جوامع سنّتي و ديني مانند يزد دارالعباده از عموميت بالايي برخوردار است.

وی اضافه می‎‎کند: مراسم و آداب ازدواج در يزد قديم، مانند هر فرهنگ سنتي ديگري شامل جزئيات و مراحل متعدد و پيچيده‌اي بوده كه برخي از آنها هنوز نيز رواج داشته و مرسوم‌اند و برخي ديگر منسوخ شده و آداب و تشريفات ديگري جايگزين آنها شده است.

به گفته این کارشناس، مراسم ازدواج يزدي‌هاي قديم، شامل عقدكنان و جشن عروسي، كه عمدتاً به صورت توأمان بوده، مراحل و آداب مشخصي داشته است، به اين ترتيب كه پس از مذاكرات قبلي و اوليه، بزرگ‌ترهايي از خانواده‌هاي طرفين به عنوان خواستگاري در خانه‌ي پدر عروس دور هم جمع مي‌شدند تا در مورد صداق يا مهريه به توافق برسند(خواستگاري و مهربران).

وی ادامه می‏‏دهد: پس از آن زمان عقدكنان و عروسي تعيين مي‌شد كه در آن روز خانواده‌ي عروس سفره‌ي ‌عقد را در منزل مي‌چيدند و بزرگ‌ترهاي خانواده‌ي داماد با تهيه‌ي قند و نبات و نقل و پارچه و چيزهاي ديگري كه در سيني‌هاي بزرگ تحت عنوان خنچه بر روي سر چندين نفر حمل مي‌شد، به خانه‌ي پدر عروس مي‌رفتند و در آن‌جا با حضور بزرگان قوم، توسط روحاني و معتمدين خانواده يا محل صيغه‌ي عقد بين عروس و داماد جاري مي‌شد.

امینی خاطرنشان می‏‏کند: در حين مراسم خواندن خطبه‌ي عقد، چند نفر از زنان دايره(اَرَبونه) مي‌زدند و بقيه اشعاري متناسب مي‌خواندند و كف مي‌زدند و عصر روز عقدكنان نیز عروس به محلّي در مجلس زنانه آورده مي‌شد تا همه او را ببينند و همچنين جهيزيه او را كه در جايي از همان مجلس چيده شده بود.

وی می‎‎گوید: هنگام شب، بعد از پذيرايي، عروس را با پاي پياده به خانه‌ي داماد مي‌بردند و در اين عروس‌كشاني با نزديك شدن عروس به خانه‌ي بخت يعني خانه‌ي داماد، هر از چندگاهي توسّط همراهان متوقّف مي‌شد و هر يك از اقوام دور يا نزديك داماد كادو يا هديه‌اي در قالب يك سفر زيارتي يا يك قطعه زمين يا چيزي ديگر را تحت عنوان پاانداز به عروس پيشكش مي‌كردند تا عروس به خانه‌ي داماد برسد.

 

از پسند كردن عروس تا مراسم خواستگاري

امینی تصریح می‎‎کند: مراسم ازدواج در شهرها و روستاهاي مختلف استان يزد با اندکي تفاوت به يکديگر شبيه هستند به طوری که در گذشته مخصوصاً در اكثر روستاها رسم چنين بوده و البته هنوز هم کم‌ و ‌بيش مرسوم است که اقوام داماد براي پيدا کردن عروس دلخواه خود به امامزاده‌ها يا در مراسم عروسي‌ها يا حمام‌ها مي‌رفتند يا به بهانه آب خوردن يا ديدن خانه و خريدن آن به خانه‌هاي مورد نظر خود رفته و پس از ديدار عروس براي اين ‌که بفهمند دهان عروس بو دارد يا نه ابتدا او را مي‌بوسيدند و به‌هنگام بوسيدن، دست خود را به‌گونه‌اي پشت سر او مي‌گرفتند که چادر از سر او بيفتد و شکل و قيافه و اندام او را بينند و اگر واسطه يا دلّاله (به لهجه يزدي: دلّاره) تا حدي دختر را پسند مي‌كرد، مورد را به اطلاع پدر و مادر داماد مي‌رساند و نشاني منزل عروس را به آنها مي‌داد.

وی ادامه می‎‎دهد: آن‌گاه داماد هم براي اين ‌که شخصاً از عروس مورد نظر اطلاعاتي کسب کرده باشد به بهانه‌هاي مختلف سواره يا پياده، وقت و بي‌وقت، قدم ‌زنان در کوچه سعي مي‌کرد عروس را به ‌هر جا و به ‌هر طريقي شده رؤيت کند و اگر با همسايگان عروس آشنايي داشت به آنها مأموريت مي‌داد تا عروس را به ‌هر بهانه‌اي شده به محلّي برده و داماد را براي ديدار عروس خبردار کنند. البته در بسياري از موارد خواهر و مادر داماد براي ديدن دختر به خانه‌ي آنها مي‌رفتند تا عروس خانواده‌شان را پسند كنند.

این کارشناسان ارشد مطالعات فرهنگی می‎‎گوید: در هر صورت پس از آن ‌که دلّاره (دلّاله) يا خانواده‌ي داماد عروس را پسنديدند، مادر يا پدر داماد براي مراسم خواستگاري به خانه‌ي عروس رفته و موضوع ازدواج پسرشان با دختر مورد نظر را مطرح مي‌کنند؛ آن‌گاه که پدر و مادر عروس هم درباره‌ي داماد و خانواده‌ي داماد از اين و آن اطّلاعي حاصل کردند و رضايت دختر هم در اين مورد جلب شد، از طرف خانواده‌ي عروس جواب مثبتي به خانواده‌ي داماد داده مي‌شود و شبي نیز براي طي کردن مهريه تعیین می‎‎شود.

 

خوانچه برون

امینی اظهار می‎‎کند: برای تعیین مهریه در زمان مقرر نیز نزديکان داماد با اطلاع قبلي به خانه‌ي عروس رفته و پس از توافق، فرداي آن روز اقوام داماد به شهر رفته و قند و نبات و چاي و نخود و کشمش و نقل و شيريني و کفش و لباس براي عروس خود خريداري مي‌کنند.

وی ادامه می‎‎دهد: البته ناگفته نماند که در این خرید براي اقدام عروس از جمله پدر، مادر، خواهران و برادران و عمه‌ها و بزرگان ديگر قوم هم يک قواره پارچه جهت کت و شلوار يا پيراهن و چادر از طرف داماد براي آنها خريداري مي‌شود. خريدهاي ديگر هم عبارت است از فلفل، دارچين، هل، اسفند، کفش و لباس عروس، پيش‌لنگ و خطيفه، آينه و قرآن، جانماز، صابون و حنا، مخمل و ساتن سبز و سفيد و غیره که در طبق‌هاي مختلف چيده و به ‌وسيله‌ي چند نفر از اقوام داماد با چراغ و سلام و صلوات و دايره زدن و بشکن و شولولو (در لهجه يزدي يعني هلهله يا كِل كشيدن) به خانه‌ي عروس برده مي‌شود.

امینی با بیان این که معمولاً کساني‌ که اين سيني‌ها و طبق‌ها(خوانچه) را حمل مي‌کنند، سيّد و اولاد پيغمبر(ع) تعیین می‎‎شوند و از طرف خانواده‌ي عروس نیز مبلغي به‌عنوان حق‌الزّحمه به آنها پرداخت مي‌شود. البته انجام اين مراسم هم معمولاً در آخر شب انجام مي‌گيرد و فرداي آن روز از صبح تا شب از طرف خانواده‌ي عروس و داماد، دوستان و آشنايان و اقوام براي حضور در مراسم عقد يا عروسي دعوت مي‌شوند.

وی گفتار دعوت‌کننده به آشنايان خود را چنين ذکر می‏‏کند که " اگر سرتان مي‌گيرد بيائيد خانه (فلاني) که پدرِ عروس است" و آنها در جواب مي‌گويند: «از سرمون هم زياده و چشم به شما زحمت مي‌دهيم".

 

مراسم عقدكنان

به گفته امینی، در روز عقدکنان، عاقد از عروس بله را مي‌گيرد به نحوی که در مراسم خواندن خطبه‌ي عقد، عروس رو به قبله می‎‎نشیند و سفره عقد که شامل قرآن، جانماز، نان، سبزي خوردن از جمله پياز و تره و جعفري و نعنا و پونه و يک کاسه ماست و آردگندم، کاسه‌اي محتوي مقداري عسل و روغن، ظرفي پر از نقل و نبات، يک بشقاب تخم‌مرغ جوشانده رنگ‌شده و چند شمع روشن و ديگر تجهيزات زينتي است، مقابل وی گسترانده می‎‎شود.

وی ادامه می‏‏دهد: آنگاه بنا به دعوت قبلي، عاقد به ‌همراه پدر عروس و مادر عروس و ديگر اقوام سر سفره‌ي عقد می‎‎آیند و در حالي ‌که عاقد در مجاور عروس کمي آن ‌طرف‌تر مي‌نشيند، براي عروس صورت مهريه و کلّ مبلغ مهريه را مي‌خواند و از وی رضایت برای جاری شدن عقد ازدواج را می‎‎گیرد.

وی بیان می‎‎کند: سپس دفتر ازدواج را باز کرده پدر عروس دست عروس را گرفته و انگشت سبّابه  او را جوهر زده و پاي دفتر به ‌معناي قبول رسمي و قانوني اين ازدواج مي‌گذارد و پس از اجراي صيغه‌ي عقد، همگي صلوات می‌‌فرستند و آن‌گاه مادر شوهر دست داماد را گرفته به‌ دست عروس خود مي‌دهد که در اين حالت آيينه را جلوي روي عروس و داماد مي‌گيرند تا همديگر را خوب ببينند.

این کارشناس فرهنگی اضافه می‎‎کند: سپس انگشتري از طرف داماد به دست عروس کرده، نقل و نبات به دهان عروس کرده و مشتي نقل به سر عروس ريخته و پدرشوهر و خواهرشوهر و مادرشوهر و اقوام ديگر همه به‌عنوان رونما هدايايي به عروس داده و مبارک‌باد مي‌گويند و آنگاه موقع ساييدن قند فرا مي‌رسد که با يک پارچه چهارگوش سفيد که چهار نفر چهار گوشه آن را بالاي سر عروس چترمانند گرفته‌اند، اين كار انجام مي‌شود و مادرشوهر و چند نفر ديگر دو کلّه‌قند را گرفته بر بالاي پارچه مي‌سايند به طوری که ذرّات قند در ته پارچه جمع مي‌شود.

وی اظهار می‏‏کند: در این موقع نیز با صداي بلند چنين مي‌خوانند: "مِسابم و مِسابم" و دخترها و زنان در جواب مي‌پرسند:"چي‌شي (چي‌چي) مِسابي؟"، دوباره می‎‎خوانند: "مهر محبّت مسابم" و دخترها و زنان مي‌پرسند: "براي کي؟" و در پاسخ آن فردی که قند را می‏‏سابد می‎‎گوید: "براي عروس و دوماد(داماد)" و بعد از عروس و داماد، از زن و شوهرهاي جوان ديگر نيز اسم مي‌برند.

وی ادامه می‎‎دهد: بار ديگر سوزني به‌ دست گرفته و مرتّباً از پيراهن عروس آن را مي‌گذرانند و مي‌خوانند: "چي‌شي (چي‌چي) مي‌دوزي؟"، در پاسخ فرد دوزنده می‎‎گوید: "مهر و محبّت مي‌دوزم " و انها می‎‎پرسند: "براي کي مي‌دوزي؟" و وی پاسخ می‎‎دهد: "براي عروس و داماد".

امینی با بیان این که به اين مراسم پيش از آمدن داماد نزد عروس "روس کردن" مي‌گويند، اضافه می‎‎کند: آنگاه داماد را کنار عروس روبه‌روي آیينه مي‌نشانند و داماد براي ديدن عروس رونما مي‌دهد و خويشان عروس و داماد نیز به آن دو رونما مي‌دهند. مادرزن حلقه انگشتر را به‌دست داماد مي‌کند و داماد هم به دست عروس حلقه مي‌گذارد. سپس يکي از نزديکان عروس، ظرف آبي می‎‎آورد و داماد مشتي پول درون آب مي‌ريزد و آب آن را درون راهرو ريخته و پول را به‌عنوان شگون برمي‌دارند.

وی ادامه می‎‎دهد: سپس هرچه در سفره عقد از خوردني است بين اشخاص حاضر پخش مي‌شود و قندهاي ساييده شده در پارچه چهارگوش را در آب ريخته، گلاب به آن اضافه کرده و به‌صورت شربت به حاضران در مجلس می‏‏دهند.

امینی با بیان این که در خلال انجام اين مراسم نیز با آهنگ اربونه، رقص و شادي در مجلس برقرار است، می‎‎گوید: در این مراسم اقوام عروس و داماد شب در خانه عروس مانده و به ‌صرف شام پذيرايي مي‌شوند.

وی خاطرنشان می‎‎کند: در گذشته برخلاف امروز، در زمان ورود عاقد برای بله گرفتن از عروس، داماد حضور نداشت و وقتی عروس با صدای آهسته می‌گفت "بله"، بانگ هلهله يا به لهجه‌ي يزدي شولولوی زنان، خبر وصال را به بیرون مي‌برد و بعد از آن، مراسم دست به هم دادن عروس و داماد انجام می‌شد که اوج عروسی همین‌جا بود.

وی می‎‎گوید: داماد در هنگام ورود به زنانه توسّط خواهرشوهرها با رقص استقبال مي‌شد و صدای اربونه به عرش می‌رسید. داماد با دیدن عروس از جیب کت خود سکّه‌های ده شاهی(نیم ریال) و یک ریالی روی سر عروس مي‌ریخت و بچه‌ها و بزرگترها با ولع خاصی آنها را جمع مي‌کردند.

 

عروس‌كشون، پاانداز و پاگشا

امینی اظهار می‎‎کند: پس از پايان مراسم عقدكنان، مهمان‌ها خانه‌ي عروس را ترک گفته و مراسم عروس‌کشوني آغاز مي‌شد، بدين طريق که اقوام عروس و داماد و ديگر مردم اهل محلّه، عروس را سوار بر الاغ يا قاطر يا با پاي پياده به جلو جمع حاضر انداخته و طبق‌هاي جهيزيه‌ي عروس هم بر سر جوانان گذاشته می‎‎شد و با اجراي برنامه‌هاي شادي ‌آفريني که مرسوم اهالي محل بود با پاانداز و سرانداز دادن به مبارکي و ميمنت و سلام و صلوات عروس را از زير آيينه و قرآن عبور داده و وارد خانه‌ي بخت(خانه‌ي داماد) مي‌کردند.

وی می‎‎گوید: در مراسم عروس‌كشوني اغلب وقتي به کوچه‌ای باریک (کوچه‌ي آشتی‌کنان) می‌رسيدند، جمع می‌ایستادند و اين ترانه‌ي معروف را می‌خواندند: "این کوچه تنگه؟ بله ،  عروس قشنگه؟ بله، دست به زلفاش نزنید، مروارید بنده. بله، بادا بادا مبارک بادا، ای یار مبارک بادا "

به گفته این کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی، در مورد نشان دادن جهيزيه‌ي عروس هم آنچه در وسع پدر و مادر عروس بوده و قبلاً تهيه کرده بودند، در محلّي منظّم چيده مي‌شد تا به نمايش بازديدکنندگان درآيد و آخرالامر پس از صرف شربت و شيريني همگي خانه‌ي داماد را ترک گفته، فقط عروس و داماد و يکي دو نفر از نزديکان خانواده عروس و داماد شب را به استراحت مي‌پردازند.

وی یاداور می‎‎شود: هنگام بردن عروس به خانه‌ي داماد سر هر کوچه، از نزديکان داماد يکي پيش مي‌آيد و با خوش‌آمد گويي، پا اندازي نظير يک قطعه طلا يا سفرهاي زيارتي مانند سفر حج يا مشهد مقدس را به عروس تقديم مي‌کند.

وی ادامه می‎‎دهد: دو روز بعد نیز ساير اقوام عروس و داماد، لوازمي مثل ظرف و وسايل خانه را به رسم پيشکش به خانه داماد مي‌برند که به اين پيشکش‌ها "جاخالي" يا "جاخالي‌با" مي‌گويند. در مرحله‌ي بعد خانواده عروس و داماد هر يک به نوبت عروس و داماد را به خانه خود دعوت کرده و ميهماني مي‌دهند که به آن "پاگشا" مي‌گويند.

 

مراسم جشن يا سور عروسي

امینی با بیان این که روز پس از انجام مراسم عقد، مجلس عروسي(سُور) برپا مي‌شده است، می‎‎گوید: در قدیم الایام، يک يا چند شب متوالي در منزل داماد يا عروس يا در محلّ مناسب‌تر ديگري، شب‌هنگام اهالي و مهمان‌ها در محلّ موعود جمع شده و خانواده‌ها به همراه خود قطعه فرش يا گليمي همراه مي‌آورند، مردها دايره‌وار دور هم نشسته و جمع زنان در عقب پشت سر مردها و اگر با کمبود جاي نشستن مواجه شوند، روي پشت‌بام‌ها، سر ديوارها و بر بالاي سر شاخه‌ي درخت‌ها هم جهت تماشا و ديد بيشتر محلّي مناسب دانسته و آن جا مستقر مي‌شوند.

وی اضافه می‎‎کند: کدخداي محل و ريش‌سفيدان ديگر روي قطعه‌ي قالي يا پتو در پشت منقل و قليان قرار گرفته و مطرب‌هاي حرفه‌اي با کسب اجازه از پدر عروس و داماد و ديگر بزرگ‌ترهاي حاضر در جمع، تماشاگران را با اجراي برنامه‌هاي مختلف خود سرگرم‌ کرده، شب خوشي را به پايان مي‌برند.

وی متذکر می‎‎شود: البته ناگفته نماند که جوانان محلّي هم بيکار ننشسته و بنا به ذوق و سليقه‌ي خود خدمتي انجام مي‌دادند به طوری که یا مأمور پذيرايي از مردم مي‌شدند يا در اجراي برنامه‌هاي شادي‌آفرين، مطرب‌هاي حرفه‌اي را ياري مي‌دادند.

این کارشناس اظهار می‎‎کند: زن‎‎ها نیز آزادانه مراسمی را در خانه‌ي عروس يا در خانه‌ي داماد يا در هر جاي مناسب ديگري، در اتاق دربسته يا تالار خانه که به ‌هر صورت دور از چشم مردان باشد، با برنامه‌هايی مانند رقص و پايکوبي و کف‌زدن‌ها آن هم به همراه نواختن ساز اربونه يا اجراي بازي‌هاي نمايشي برگزار مي‌كنند. ضمناً انواع ترانه‌ها و بازي‌هاي خودساخته و عاميانه هم در لابه‌لاي اين‌گونه مراسم هر يک به‌شکلي خاص اجرا مي‌شود.

 

سادگي و دوري از تجمّل و تكلّف

امینی همچنین به برخی از شاخص‎‎های ازدواج یزدی‏‏های قدیم از جمله سادگی و دوری از تجمل بودن آنها اشاره می‎‎کند و می‎‎گوید: در يزد قديم صداق يا مهريه عروس، معمولاً شامل ملک یا وجه نقد به صورت عندالمطالبه بوده و در عروسی‌های روستایی نیز باغ، جزئی از آب قنات و حتّی شش دانگ یک طویله وارد عقدنامه مي‌شده است و ظاهراً سکّه‌ي طلا از دهه 1360 به بعد در مهریه‌ها متداول شده است.

وی ادامه می‎‎دهد: خرید عروسی در بازار توسّط خانواده‌ي داماد و عروس انجام مي‌شد و با توجّه به وسع داماد مقداری طلا و جواهر و لباس خریده مي‌شد و جهاز عروس هم خیلی ساده بود. البته چیزی که خیلی جلب توجّه می‌کرد، ظروف مسی سنگین وزن در جهاز بود.

این کارشناس فرهنگی در پایان نیز خاطرنشان می‎‎کند: در مورد مراسم عروسي هم به طور كلي آرایش زنان بسیار ساده و در حد هفه کردن(اصلاح موهای زائد صورت)، سرمه و حنا بستن و حداکثر سرخاب و ماتیک بود و از ریمل و کرم پودر و خط چشم و مش و غيره خبری نبود.






رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.