شناسه : 19793602
سقوط هنر در کام بی اخلاقی چرا؟

خنده های زیرمیزی و سیاه بازی زننده «طبیب اجباری»!


اينكه خنده معجزه مي كند و عامل نشاط و اميد و زندگي است بر هيچكس پوشيده نيست، اما سوْال اين است كه خنديدن يا خنداندن به چه قيمتي؟!

یزد آوا به نقل از یزدندا؛ خنده بر هر درد بي درمان دواست، بخنديم و ديگران را هم بخندانيم، سال نو را با خنده آغاز كنيد...

اينكه خنده معجزه ميكند و عامل نشاط و اميد و زندگي است بر هيچكس پوشيده نيست، اما سوْال اين است كه خنديدن يا خنداندن به چه قيمتي؟!

در ايام عيد نوروز شاهد كارهاي هنري مختلف و متنوعي از سوي هنرمندان يزد بوديم، از نمايش هاي صحنه اي و خياباني گرفته تا پرفورمنس آرت كه جاي قدرداني و سپاس دارد، اما در تالار شرف الدين علي يزد كاري بر روي صحنه رفت تحت عنوان «طبيب اجباري» نوشته مولير؛ بازنويسي،طراحي و كارگرداني هنرمند تواناي شهرمان سعيد شهريار...

دكور و طراحي صحنه زيبا و دلچسب با فرهنگ إيراني و المان هاي يزدي، بازي روان و قابل تحسين بازيگران با ريتم مناسب كار در طول ٦٠ دقيقه نمايش، طراحي لباس و گريم عالي نشان از توان بالاي هنرمندان را مي داد كه در اين كار حضور داشتند اما چند سوال مهم و أساسي در مورد «طبيب اجباري»:

آيا هنر و هنرمندان يزدي به اين اندازه نزول پيدا كردند كه تنها راه خنداندن مخاطب را بر استفاده از رقص، حركات زننده  پايين تنه، به كار بردن كلمات ركيك، بي ادبانه و ديالوگ هاي مستهجن مي دانند؟

حتي در نمايش هاي سخيف و روحوضي و سياه بازي هم تنها سياه گاهي كلمات و حرفهاي زشت و زننده از دهانش در مي رود اما در «طبيب اجباري» انگار همه بازيگران از زن و مرد، پادو و ارباب به نوعي سياه هستند! و دهانشان براي گفتن هر حرف و جمله بي ادبانه و زشت باز و آزاد گذاشته شده است.

در نمايش "طبيب اجباري" يك بازيگر مرد با آن آرايش غليظ و زنانه و با آن حركات بسيار زننده و خجالت آور در نقش يك زن پوش آيا خارج از عرف و ادب و فرهنگ يزدي نيست!...

سوْال از مسئولين محترم ارشاد و هيئت بازبين اين است كه آيا حاضرند به همراه خانواده محترمشان و دختر و پسر جوانشان به تماشاي نمايش «طبيب اجباري» بنشينند؟!

حواسمان باشد كه نمايش «طبيب اجباري» در چه زماني و در چه مكاني اجرا مي شود، زمان تعطيلات عيد نوروز كه بيشترين مسافران به عنوان سفيران فرهنگي و هنري ديار دارالعباده و دارالعلم را ترك مي كنند.

علاوه بر این با توجه به قرار گرفتن تالار شرف الدين علي در كنار تكيه ميدان اميرچخماق و حضور مردم بر سر قبور شهداي گمنام، آیا این چهره دوگانه  شهر یزد در کمتر از چند متر!  تعجب مسافران و حال یزدی ها را نمی انگیزد؟ و گویا مصداق همان ضرب المثل معروف «اين طرف بوم تابستون اون طرف بوم زمستون» در ذهنشان نیست؟


هر چند در آثار و کارهای هنری نقد وارد است و همیشه هر اثر هنری هرچند قوی مورد هجمه انتقادی قرار می گیرد اما مقصود از این نوشتار نقد سازنده نیست بلکه هشداری است برای مسئولان که در امر بازنینی و تأیید و رد یک اثر دقت بیشتری کنند تا خدا ناکرده وجه ای از یزد دارالعباده خدشه دار نشود.

انتهای پیام/س*




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.