شناسه : 10838629
تبیین پیام رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی/قسمت سوم

غرب مدرن،ماحصل چپاول و غارتگری است


انگلیسی ها گوی چپاول و غارت را حتی از اسلاف رومی و اسپانیایی و پرتغالی خود ربودند به طوری که گفته می شود؛ «استعمارگران اروپایی در دوره امپریالیسم قدیم (قرن شانزدهم تا اواخر قرن نوزدهم) با چپاول و غارت سایر قاره ها چه از طریق سود حاصل از تجارت نابرابر و خدعه آمیز و چه از طریق غارت صریح و آشکار فلزات قیمتی و اموال پر ارزش سایر مناطق، سیل سرمایه را به اروپا سرازیر کرد. همین سرمایه ها علت و باعث انقلاب صنعتی در انگلستان شد.

یزد آوا؛ مخاطبان این نامه طبعا با تلنگر رهبر انقلاب از شرمساری های نظام های غربی در موضوعات تاریخی به فکر فرو خواهند رفت. کسانی که با تاریخ غرب آشنایی دارند از روند خشونت گرایی و دیگرستیزی غربی  مطلع هستند.

 

دنیای مدرن غربی با استفاده از دوران شرم آور استعمار و برده داری، دنیای مدرن شد. ماجراجویی های وحشیانه آن دوران ثروت هنگفتی برای غرب تدارک دید.

 

افسران - کلیپ تصویری «صبح و شام پیغمبری کنید!»

 

فقط برای اشاره لازم است به مواردی توجه شود. به طور مثال با تصرف مناطق وسیعی از قاره آمریکا توسط اسپانیایی ها سیل طلا و نقره به اروپا سرازیر شد. بین سال های 1521 تا 1660 دولت اسپانیا 200 تن طلا و 1800 تن نقره از قاره آمریکا غارت کرد (الهی 1367: 69).

 

سال ها بعد استعمار فرانسه بر علیه کشورهای سودان و نیجر و چاد و استعمار آلمان علیه آنگولا، ثروت های بسیاری را در مسابقه استعماری اروپایی برای این کشورها رقم زد.

 

بیشترین سوء استفاده را انگلستان از سرزمین های مستعمره خود از هند و اندونزی و سایر سرزمین ها، انجام داد. انگلیسی ها گوی چپاول و غارت را حتی از اسلاف رومی و اسپانیایی و پرتغالی خود ربودند به طوری که گفته  می شود؛ «استعمارگران اروپایی در دوره امپریالیسم قدیم (قرن شانزدهم تا اواخر قرن نوزدهم) با چپاول و غارت سایر قاره ها چه از طریق سود حاصل از تجارت نابرابر و خدعه آمیز و چه از طریق غارت صریح و آشکار فلزات قیمتی و اموال پر ارزش سایر مناطق، سیل سرمایه را به اروپا سرازیر کرد. همین سرمایه ها علت و باعث انقلاب صنعتی در انگلستان گردید.

 

از سال 1760 یعنی سه سال پس از غارت بنگال تحولات عمیقی که انقلاب صنعتی نام گرفت شروع شد» (الهی 1367: 71 ـ 72). داستان استعمار هند توسط انگلستان به یک تراژدی تاریخی شباهت تام دارد.

 

سلطه انگلستان بر هند با چپاول و غارت بی حساب ثروت های موجود هند آغاز شد، به طوری که در فاصله جنگ پلاسی تا واترلو یعنی از 1757 تا 1814 میلادی بین 500 میلیون تا یک میلیارد پوند به وسیله انگلیسی ها از هند خارج شد.

 

بزرگی این رقم را وقتی می توان در نظر مجسم کرد که در نظر داشته باشیم که در شروع قرن نوزده، کل سرمایه تمامی شرکت های سهامی که در هند فعالیت می کردند بالغ بر 36 میلیون پوند  می شد.

 

تجارت برده نیز لکه ننگ تاریخی برای استعمار غربی محسوب می شود. نزدیک به 4 قرن پر رونق ترین تجارت اروپاییان، تجارت برده از آفریقا بود. در مورد تعداد برده ها که از سوی شرکت های فرانسوی، انگلیسی و هلندی به زنجیر کشیده می شدند آمار دقیقی وجود ندارد. ارقام از چند میلیون تا یک صد میلیون برده طی سال های 1445 تا 1870 وجود دارد.

 

حتی اگر آمار کمینه 15 میلیون نفر را مبنا قرار دهیم با توجه به این که در مقابل هر برده پنج برده آفریقایی جان می سپردند؛ آمار جنایات استعمار غربی بسیار وحشتناک می شود (الهی 1367: 74ـ 75). جالب است توجه نماییم اولین مواجهه آمریکایی ها با اسلام نیز تحت شرایطی به شدت استعماری و در قالب تجارت برده صورت گرفت. بالغ بر 15 درصد از مردم غرب آفریقا که به صورت برده در آمریکا به فروش می رسیدند، مسلمان بودند.

 

در میان ایشان تعدادی بودند که وقتی به بردگی در آمدند، فرهنگ خود را حفظ کردند و حتی به زبان عربی مطلب می نوشتند (ارنست 1389 : 34). شاید برای ارزیابی اثرات استعمار، یادآوری تنها یک مورد کافی باشد: الجزایر، که در سال 1830 مورد هجوم و اشغال فرانسه قرار گرفت. چنین تخمین می زنند که در طی نبرد استقلال طلبانه الجزایری ها که به پیروزی ایشان انجامید (62ـ1954)، بیش از یک میلیون الجزایری کشته شده باشند، در حالی که تعداد مرگ و میر فرانسویان در همین دوران حدوداً 30000 نفر بوده است.

 

بازخوانی این موارد نشان میدهد صفت های نکوهشگر به کار رفته در پیام رهبر انقلاب بسیار شایسته بوده است: «تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است...»  

اسلام هراسی به مثابه یک تفتیش عقاید مدرن

 

مسئله بازنمایی رسانه ای علیه اسلام و مسلمانان – که در نامه رهبری مورد اشاره قرار گرفته- پدیده عجیب و بسیار قابل تاملی است. در تاریخ دنیا سابقه نداشته است این گونه ابزارهای کاملا فرهنگی در خدمت اهداف پست سیاسی قرار بگیرد.

 

حجم استفاده از مجاری هنری برای القاء دشمنی و واژگون نمایی حقایق دنیا یک پدیده بی نظیر در تاریخ دنیا محسوب می شود. در بسیاری از مواقع در فضای رسانه ای غرب ، آنچه كه مورد هجمه قرار می گیرد نه «مسلمان» است و نه « اسلام» بلکه تصویر دلخواه غربی از «دیگران» است که تقبیح می شود.

 

به طور مثال تئو ون گوگ، فیلم ساز هتاک هلندی، که چند سال پیش توسط یک مسلمان به ضرب چندین گلوله و سپس با ضربات چاقو از پای درآمد، مسلمانان را «جمعی که با بز رابطه جنسی برقرار می کنند» خوانده بود و در فیلم موهن خود زنی مسلمان را به نمایش گذاشت که پشتش پوشیده از آیات قرآن بود.

 

امروزه از هر موضوعی( از تقبیح ختنه کردن گرفته تا تقبیح اسلام سیاسی) برای اسلام هراسی رسانه ای در سطح اروپا و غرب استفاده می شود. اصولا اسلام هراسی بدون رسانه ها معنا ندارد و گفتمان اسلام هراسی ، آگاهی های غیر واقعی دست کاری شده از اسلام را در غرب ترویج می کند. در واقع اسلام هراسی نوعی از «مدیریت تلقی ها و برداشت ها»است که اکثرا توسط رسانه ها صورت می گیرد.

 

از منظر «روانشناسی رسانه ای» باید گفت اسلام هراسی از طریق سوء استفاده از کمبود اطلاعات شهروندان غربی، ضعف بصیرت رسانه ای و حتی انگیزه ها و ضعف های روانی افراد ممکن شده است. صنعت ترس در رسانه های غربی ریشه در دلمشغولی های دنیایی شهروندان دارد.

 

رسانه های جمعی غربی ذهن مردم را در برابر دیگران شرطی کرده اند و از تمایلات آنها در این مسیر بهره برده اند.قدرت و کارایی در کنار ضعف و ناکارامدی معنی می یابد.ضعف درونی و روانی افراد ، مبنایی برای قدرت نمایی اسلام هراسانه رسانه های غربی شده است.

 

از طرف دیگر غرب و مناسبات قدرت، سازنده گفتمان و ایدئولوژی شرق شناسی (نظام معرفتی غرب نسبت به شرق) است که این نظام معرفتی یا شناخت، واسطه و میانجی میان «بافت» و تولید «گفتمان » رسانه ای است.

 

متقابلاً آن متن وگفتمان رسانه ای؛ آن نظام معرفتی (شرق شناسی) و مناسبات و روابط قدرت را بازتولید می کند و استمرار می بخشد. امروزه به مدد رسانه های جمعی، خودبرتری بینی های تمدن غربی همچنان ادامه می یابد و رسانه ها سعی می‏ کنند معانی مرجّح­شان را بر افکار و اندیشه ها مسلّط گردانند.

 

معانی که مبتنی برکلیشه های تاریخی وفرهنگی و در امتداد حفظ روابطِ قدرتِ چیره دستانه غرب است(معتمد نژاد و مهدی زاده  1385: 2). سیاست رسانه ای شرق شناسانه Orientalistic media policy  در جهت ارائة تصویری واژگونه از تمدن های خارج از غرب صورت بندی شده است.

 

منطق شرق شناسانه هگلی حکم می کند که در پرتو وجود رسانه های جمعی، علاوه بر این که می توان بر طرف مخالف چیره شد، می توان او را با محروم کردن از رسانه ها، در عمل از صفحۀ روزگار محو کرد. به عبارتی، می توان گفت، سیاست رسانه ای غیر ستیزانه،  بر منطق حذفی شرق شناسی هگلی استوار است.

 

 

دِگَرِ اصلیِ غرب در جهان پسا جنگ سرد، اسلام است. و سیاست های رسانه ای غرب نیز بر اساس نوعی اسلام هراسی تعین می یابد. (توسلی رکن آبادی 1388 : 68) بهترین تحلیل آن است که اسلام هراسی رسانه ای در حقیقت نوعی اقرارگیری اجباری و تفتیش عقاید مدرن است.

 

مسلمانان در محیط غرب باید از مواردی تبری جویند که بدان اعتقاد ندارند و از آن بالاتر اصولا اسلام طوری معرفی می­شود که تعالیم اسلام چنین چیزی را ترویج نکرده است.

 

استفان شوارتز آمریکایی در این رابطه می گوید:« يك مسيحي جرات نمي‌كند با يك يهودي از اصول يهوديت و يا روابط ايدئولوژيك راديكال آن دين سخن بگويد.

يهوديان هم به ندرت از پايه‌هاي ايمان مسيحي سخن رانده و با مسيحيان از ارتباط میان پيام دروني مسيحيت با افراط گرايي معتقدان به تفتيش عقايد در اسپانيا و يا نويسندگان پيرامون بحث هولوكاست حرف خواهند زد. هر جامعه‌اي به جامعه ديگر اجازه مي‌دهد عقايدش را خود بنيانگذاري كند.

 

اما اسلام هراسان اين حق را از مسلمانان سلب مي‌كنند.» (Schwartz  2010 : 21 ) شوارتز اسلام هراسی را «صنعت واهمه جدید آمریکایی » New American fear industry می نامد و در توصیف آن می گوید:« مقولۀ اسلام هراسي می­گوید كه تروريسم و ارعاب‌گري القاعده محصول بديهي اصول اسلامی است؛ اينكه اسلام ديني ذاتاً خشن است كه جهاديون توسط آن به اين سطح از خشونت رسيده‌اند؛ اينكه تفسير و تعبير راديكال از اسلام تنها تفسير منطقي و صحيح است؛ و اينكه نتيجتاً مسلمانان يك «ديگر» تهديدگر اند كه ارتباط آنها با ايدئولوژي راديكال بر كسي پوشيده نيست.

 

كتاب‌ها و ديگر رسانه‌هايي كه در اين حوزه مطرح مي‌شوند را مي‌توان سازه‌هاي اين «صنعت واهمه» جديد آمريكا نام گذاري كرد.» (Schwartz  2010 : 19 )   اما «اسلام هراسی» یک تصویر ذهنی صرف نیست بلکه دارای تبعات و نتایج عینی است که می توان آن را در واکنش های عملی، اقتصادی و یا اقدامات نظامی غرب مشاهده کرد.

 

نویسنده : دکتر مهدی صادقی

منبع: یزد رسا




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.