شناسه : 31048001

فریاد شاعران جشنواره «قدقامت زخم» در اعتراض به فجایع میانمار


شاعران گروه جشنواره قدقامت زخم، با تریبون اشعار خویش، فریاد دفاع از مسلمانان میانمار را در بیت بیت خویش اعلام و سکوت جوامع بین الملل را به شدت محکوم می کنند.

به گزارش یزد آوا به نقل از یزدهنر؛ دبیر علمی دومین فصل از هفتمین جشنواره شعر بسیج، از برگزاری هفتمین بداهه سرایی در گروه مجازی این جشنواره خبر داد.

عالیه مهرابی افزود: شعر؛ از تاثیرگزارترین جلوه های هنر است که می‌تواند دردها و رنج انسان‌ها را فریاد کند. شعر زبان مردم روزگار خویش است و کدام شاعری است که رنج و ظلم رفته بر مسلمانان میانمار را ببیند و لب فرو بندد.

وی ادامه داد: شاعران، خاموشی تریبون‌های حقوق بشر را  در وانفسای مسلمان کشی فریاد می زنند، مگر این خواب سنگین از سر دنیا بپرد اما چه سود که عده ای تنها خود را به خواب زده اند. این شرم تاریخی  چون مدالی بر سینه جایزه صلح جهانی اویخته خواهد ماند. اینک شاعران گروه جشنواره  قدقامت زخم ، با تریبون اشعار خویش، فریاد دفاع از مسلمانان میانمار را در بیت بیت خویش اعلام و سکوت جوامع بین الملل را به شدت محکوم می کنند.


محکوم به مرگ و رنج بسیار شدن
آواره ی کینه ها ی کفار شدن

گفتند نماند اثری از نسلت
جرم است مسلمان میانمار شدن؟
رها_احمدی

سكوت پشتِ سكوت من و تو جايز نيست
بگو ز حرمله ها تا هميشه بيزاريم
محمد_مهدى_عبدالهى

می رود آوازه ی اندوه تو تا دوردست
آنکه میگیرد ز ظالم انتقامت را کجاست؟!
فاطمه_سلیمان_پور

برگرد ابراهیم ! دنیا شد جهنم
در قلب این آتش، گلستانی نمانده...
افسانه_سادات_حسینی

ميان شعله تزوير دشمنان اين بار
تمام حنجره ى كودكى انارى شد
محمد_مهدى_عبدالهى

سكوت مبهم و سردى در اين قفس جاريست
بگو كه دل نگران از غم ميانماريم
محمد_مهدى_عبدالهى

زمین این روزها هم برمدار جنگ می چرخد
زمان! آرام تر بگذر،ببینی چشم دنیا را
چه زیبا خفته گاهی چشم هایش روی بی رحمی
که باید ازفضا هم بگذرانداین معما را
زهرا میریان کرمی

شب ، عروسک روی زانویش به خوابی ناز رفت
دست و پایش ، روز،  زیر چکمه ی سرباز، رفت ....
افسانه_سادات_حسینی

به اشك هاى سحر خيز مادران غريب
ببين به هيئت خون، لاله هاى پرپر را
محمد_مهدى_عبدالهى

چکمه ،آتش ،مرگ ،نفرت ،هرکدامش حیله اند
تابگیرد افعی ازدست نوبل ها جایزه
کشتن کودک میان خون وآتش شرم نیست؟
کی شود بیدارعالم؟ سنگدل هاجایزه !
زهرا میریان کرمی


بخوان كه لشكر شيطان سقوط خواهد كرد
قسم به صبح ظهور، از اميد سرشاريم
محمد_مهدى_عبدالهى

بی طاقت و از اشک دو چشمش تر بود
چون مرغک سر کنده ی خونین پر بود

امید نداشت غیر درگاه خدا
خب حق بدهید طفلکی مادر بود
رهااحمدی

به مقتلى كه در آن شيعيان گرفتارند
بخوان عزيز دو عالم، فراز آخر را
محمد_مهدى_عبدالهى

آتش گرفتم،شعله ها بال وپرم سوخت
فریاد میزد مادرم،مهدی کجایی؟
عقیله مشتاقیان

کودکی بی گناه را کشتی ...
چیزی از مهر در تو جا مانده؟
آدمک دست هات خونین است ،
کوک پشت تو را که چرخانده ؟
فاطمه_مهدیان_یزدی

در میان شعله میسوزد تن پروانه ای
داغ جانسوزش بماند تا ابد بر جان شمع
مرضیه اسداللهی
صدها مسلمان میانماری میان دستهایت مرده اند
انگار تو زن نیستی چون زن همیشه مظهر احساس هاست
مهدی صالحی زاده

گناه بچه ها چیه که جنگو باور می کنن
با غصه شادیاشونو همیشه پر پر میکنن
تیر و تفنگ و خمپاره عروسک بازیشونه
چشمای پاکشونو با نم نم خون تر میکنن
سید علی خضری

شعله ها از خجالتت سرخند
آتشی دور دامنت پیچید
از دو دستت عروسکت افتاد
دیو در هیبت زنی خندید
طوبی زارع


گاهی قفس یک شهرویران وغم انگیزاست
خنجربرای کشتنت برنده وتیزاست
دشمن تمام هستی ات راباخودش برده
این درمرام ومسلک اقوام چنگیزاست
این روزهابغض غریبی درهواجاریست
هرجای این دنیاکه دیدم فصل پاییزاست
و....
مریم رستمی

فرقی نمیکند
کربلا باشد
یمن باشد
دمشق
یا میانمار
فرزندان تو ای اسلام
هر روز گوشه ای
لای بوته ها و دریاها جان می سپارند
تا من
شاعر بیدار روزگار خودم
گوشه دنج اتاق
با نفس  های آخر تو
با زجه های مادران بی فرزند
قطره قطره
بر سفیدی دفتر
آب شوم
کجا تمام می شود این مسیر
این سیلاب خون مسلمانی
چه وقت قیام میکند موعود
که دردهای جهان را
هر نیمه شب
در چاه دنیا فریاد می کشد ...
زهرافرزین

بجای عشق و ایثار از دو دستش
دوباره خون کودک می چکاند
علی_محمد_شهیدی_فر

می چکد از هر نگاهت قصه ای منظوم تر
آبها کی دیده اند از چهره ات مظلوم تر ؟!
سمیه_تورجی

به هر بهانه ای از تو نمی برم دل را
یمن عراق فلسطین همان میانمار ست
***
برای آب شدن التهاب تو کافی ست
گلاب می چکد از چشم های شعله ورت
***
همیشه کودکی ات را به خواب می بینم
خیال لحظه ی جان کندنت پر از شعر است
***
چقدر حرمله  می ریزد از  شب تاریخ
سه شعبه ها همگی دردشان شده اصغر
***
سید علی میری

بخوان كه لشكر شيطان سقوط خواهد كرد
قسم به صبح ظهور، از اميد سرشاريم

محمد_مهدى_عبدالهى


انتهای پیام / ا.م




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.