شناسه : 15255232
گفتگو با مادر شهید حجت الاسلام مختاری؛

لبیک شهیدمختاری به فرمان شهیدصدوقی/ روضه خوانی با وجود تهدید رژیم شاه/ درخواست شهید از خداوند


مادرشهید حجت الاسلام مختاری با اشاره به اینکه فرزندشهیدش از مبارزان انقلاب اسلامی نیز هم است گفت: شهید بعد از ملبس به لباس روحانیت شدن درحمله گارد رژیم شاه به مدرسه فیضیه توسط ماموران شاه بازداشت وسال‌ها در زندان اوین شکنجه های زیادی را متحمل شد.

به گزارش یزد آوا به نقل از حوزه علمیه یزد، معصومه مختاری در حاشیه دیدار مدیر حوزه علمیه استان یزد از خانواده شهید حجت الاسلام مختاری در مصاحبه با خبرنگار حوزه از یزد با اشاره به اینکه بنده 8 فرزند دارم که این شیهد فرزند اول ما بود اظهار داشت: پسرم حدوداً در سن 25 سالگی زمانیکه که تنها فرزندش که اکنون پزشک هستند 6 سال بیشتر نداشت مفقودالاثر شد.

تحصیل شهید مختاری در مدرسه علمیه خان/روضه خوانی با وجود تهدیدات رژیم
مادر شهید حجت الاسلام  محمد حسین مختاری مختاری با بیان اینکه فرزندم هم از نظر اخلاق و رفتار و هم از لحاظ گفتار نمونه بود ادامه داد: فرزند گمنامم 6 سال بیشتر نداشت که تعلیمات درسی خود را در سپاه زیر نظر یک معلم دبیر زرتشتی آغاز کرد و پس اینکه تعلیمات ابتدایی خود را پس از 5 سال به اتمام رساند، برای خواندن درس طلبگی به مدرسه علمیه خان واقع در شهر یزد رفت و پس اینکه یکسال درس  خود را در این مدرسه خواند، تصمیم به عزیمت به قم برای ادامه تحصیل گرفت.

وی گفت: در همین ولاد خودمان زمانیکه به منبر می رفت ماموران رژیم شاه به او گیر می دادند که چرا منبری می روی و روضه امام حسین(ع) را می خوانی که پسرم در پاسخ می گفت: «من منبر خود را می روم هرکس می خواهد پای منبر من بنشیند و هرکس نمی خواهد ننشیند.»

اوین سال ها میزبان شهید مختاری
وی با اشاره به اینکه فرزند شهیدش از مبارزان انقلاب اسلامی نیز هم است ادامه داد: در قم بعد از اینکه ملبس به لباس روحانیت شد در حمله گارد رژیم شاه خائن به مدرسه فیضیه توسط ماموران شاه بازداشت و سال‌ها در زندان اوین شکنجه های زیادی را متحمل شدند.

وی ادامه داد: بعد از حمله به فیضیه از سوی مامورین شاه، برخی از روحانیونی که دستگیر و به اوین منتقل شده بودند، به سربازی اجباری برده شدند که پسر ما هم تقریباً 10 ماه بدون اینکه هیچ گونه اطلاعی از سرنوشت وی داشته باشیم به سربازی برده بودند.

وی با بیان اینکه فرزند شهیدش دچار بیماری قلبی بود گفت: پدرش بعد از اینکه متوجه سرنوشت پسرمان شد که به سربازی اجباری رفته و از بیماری قلبی رنج می برد به تهران رفت و به مامورین شاه گفته بود که یا خودتان درمانش کنید و یا اینکه تحویلش دهید تا به بیمارستانش ببرم.

بستری شدن شهید مختاری در تختی که امام بستری بود
وی اضافه کرد: زمانیکه تصمیم به عمل قلبی ایشان گرفته شد شهید تاکید زیادی داشتند حتماً در بیمارستان امام خمینی(ره) عمل شوند و بعد از هماهنگی ها پسرم در همین بیمارستان بستری شد و زمانیکه به ملاقات فرزندم رفتم پسرم به من گفت از قضا روی همان تختی بستری شده ام که امام(ره) در زمان بیماریشان روی آن درمان شده بودند.

لبیک شهید مختاری به فرمان شهیدصدوقی
مادر شهید تصریح کرد: 5 ما پس از اینکه از بیمارستان مرخص و داماد شده بود، روزی شهید صدوقی در یکی از سخنرانی های خود گفته بودند که «جبهه ها نیازمند روحانی است» که پسرم بلافاصله بعد از شنیدن این جمله با وجود اینکه قبلش را هم تازه عمل کرده بود، در همان مجلس دست خود را بلند کرده و آمادگی خود برای اعزام به جبهه اعلام نموده بود.

وی گفت: زمانیکه فرزندم به خانه آمد با وجود اینکه هنوز آمپول و دواهایش در جیبش بود تصمیم خود برای اعزام به جبهه را به ما اعلام کرد که من به او گفتم تو طاقت تحمل گرسنگی و تشنگی را نداری و نمی توانی بدوی، که در جوابم گفت حالا یه کارش می کنم.

فردای آن روز با اصرارهای من و پدر و همسرش تصمیم به انصراف از جبهه گرفت، اما در راه رفتن به اشکذر بین دو اتوبوس گیر کرده بود و نزدیک بوده تا له شود، که بعد از این حادثه گفته بود خدایا اگه قرار است عمر من به پایان برسد دوس دارم آن را در جبه ها نثار تو کنم و از همانجا به خانه بازگشته بود و از رفتن به جبهه انصراف نداده بود.

وی گفت: بعد از این حادثه پسرم با اولین کاروان به جبهه رفت و هنوز 25 الی 26 روز از اعزامش به جبهه نگذشته بود که خبر مفقود شدنش را به ما دادند.

درخواست شهید از خداوند/ سرنوشت پیدا شدن فرزندم را به امام عصر سپرده بودم
وی گفت: زمانیکه شهید صدوقی به شهادت رسیده بود پسرم گفته بود منم یا باید به کربلا بروم و یا در همان جبهه بمانم که شاید به همین دلیل مدت ها فرزندم مفقودالاثر بوده است و الان لیاقت داشته ایم که بعد از 33 سال می توانیم قبرش را پیدا کنیم.

وی گفت: من همیشه در مناجات های خود خطاب به حضرت زهرا(سلام الله علیها) و امام عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) می گفتم کسی که قرار است روزی بیاید و قبر مادرش زهرا را آشکار کند قبر فرزند شهید من را هم نمایان کند.

انتهای پیام/




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.