شناسه : 8359142
یادداشت/ مرصـــاد بصــیر

مهم تر از مسدود کردن سایت‌های جریان اصولگرا !


به راستی متصدیانی که این‌گونه به مسدود کردن سایت های ارزشی و پربازده متعلق به جریان انقلاب، به بهانه نداشتن مجوز اهتمام دارند و برآن تاکید می ورزند، چگونه در برابر پدیده ویرانگری چون فیس‌بوک و ترویج گسترده آن، نه تنها ساکت می‌نشینند؛ بلکه به لطایف‌الحیلی به ترویج آن می‌پردازند؟! با این اوصاف سخن به گزاف نگفته‌ایم اگر ادعا کنیم دولت «تدبیر و امید»، درک قابل‌قبولی از ماهیت رسانه و جنگ نرم ندارد

     انقلاب مردم ایران در سال 57، بیش از هر چیز رنگ و بوی فرهنگی داشته و پسوند «اسلامی» انقلاب و پرچمداری فقیهی بی‌همتا از سلاله فقهای جامع‌الاطراف و حضور مؤثر روحانیت اصیل در شکل‌گیری، پیروزی و استمرار آن، گواهی روشن بر این مدعاست .

 

     طبیعی است در «نظام اسلامی» برآمده از «انقلاب اسلامی» ایران، انتظار از همه نهادها این است که تلاش برای تقویت، گسترش و پاسداری همه‌جانبه از «فرهنگ ناب اسلامی» را در سرلوحه  اهداف و برنامه‌های خود قرار داده و از هرگونه گفتار و کرداری بر خلاف این رویکرد بپرهیزند .

 

     متأسفانه در سال‌های پس از انقلاب، هیچ یک از دولت‌ها در زمینه فرهنگی کارنامه مناسبی از خود به جای نگذاشته و این روند نامطلوب به ویژه در دوران های موسوم به «سازندگی» و «اصلاح‌طلبی» و میدان یافتن جریان‌های بی‌ریشه فرهنگی یا معاند، نمود بیش‌تری داشته است .

 

     در دوران « سازندگی» ، سکان وزارت مهم فرهنگ و ارشاد اسلامی در دستان شخصی قرار داشت که به دلیل نگاه لیبرال‌منشانه وی، افراد و جریان‌های بیمار فرهنگی و بعضاً معاند، بستر مناسبی برای فعالیت در راستای اهداف نامشروع خویش یافته بودند و ضربه‌های جبران‌ناپذیری را در زمینه‌های فرهنگی به نظام وارد آوردند .

 

     در همین دوران بود که به علت شدت‌یافتن نابسامانی‌های فرهنگی و دل‌نگرانی‌های روزافزون مراجع و بزرگان نظام، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی که حاضر به تغییر رویکرد خود نشده بود، طی نامه‌ای تند و قابل تامل، استعفا کرد .

 

     هجمه‌ها به مبانی دینی، زیربناهای فرهنگی جامعه و ارزش‌های اسلامی در دوران موسوم به اصلاح‌طلبی و میدان یافتن سیاست «تساهل و تسامح» عطاءالله مهاجرانی هم، چنان انبوه و ناجوانمردانه بود که قلب مراجع و دلسوزان نظام را به دردآورد و حتی بازخوانی اجمالی حجم عظیم اهانت‌ها به مقدسات و میدان یافتن افراد و جریان‌های بی‌ریشه، حکایت «مثنوی هفتاد من کاغذ» را تداعی می‌کند .

 

     در دوران دولت عدالت و مهرورزی اگرچه رویکرد فرهنگی دولت هیچ‌گاه به نقطه قابل قبول بزرگان نظام نرسید؛ اما به دلیل نقش‌آفرینی موثر عناصر خوش‌فکر حزب‌اللهی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بسیاری از جریان‌های بی‌مبنا و نامتجانس با رویکرد فرهنگی انقلاب به گوشه انزوا رانده شدند و در مجموع نگرانی‌های بزرگان نظام در این زمینه به میزان قابل توجهی کاهش یافت؛ هرچند به دلایل گوناگون هر از گاهی دسته‌گل‌هایی نیز در گوشه و کنار به آب داده می‌شد!

 

     با روی کار آمدن دولت یازدهم انتظار منطقی این بود که دولت محترم در عرصه فرهنگ، با تجربه از گذشته، به کاهش دغدغه دلسوزان واقعی نظام همت گمارد ،  اما در عمل چنین نشد و کار به جایی رسید که مقام معظم رهبری در جمع اعضای مجلس خبرگان رهبری به صراحت از اوضاع فرهنگی جامعه ابراز نگرانی کردند و فرمودند : «یك مسأله هم مسأله فرهنگ است؛ كه آقایان هم حالا معلوم شد كه نگرانى دارید، بنده هم نگرانم . مسأله فرهنگ، مسأله مهمى است. اساس این ایستادگى، این حركت و در نهایت ان‌شاءالله پیروزى، بر حفظ فرهنگ اسلامى و انقلابى است و تقویت جناح فرهنگى مؤمن، تقویت این نهال هایى كه روییده است در عرصه‌ فرهنگ ... اگر رخنه‌ای در فرهنگ ایجاد شود مثل مشکلات اقتصادی نیست که بتوان با سبد کالا و یارانه نقدی آن را رفع کرد!»

 

     هرچند پس از این موضع صریح رهبری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بیانیه‌ای بر اهتمام به دغدغه های مقام معظم رهبری تأکید کرد ، اما رویکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مجموع نشان می‌دهد که این وزارتخانه همچنان از نقطه مطلوب برجستگان نظام بسیار فاصله دارد و در مواردی در مسیری معکوس گام برمی‌دارد .

 

     مرور اجمالی قبح‌زدایی‌های صورت‌گرفته در تولیدات سینمایی و تئاترهای به نمایش درآمده، دادن مجوز به برخی ناشران پشتیبان فتنه و فیلم‌هایی که ارزش‌های اسلامی را نادیده گرفته‌اند، بها دادن به خوانندگان فتنه‌گر، و در عوض تنگ‌شدن عرصه بر رسانه‌ها و جناح فرهنگی مومن، که اخیراً شدت یافته است، واقعیت‌ این ادعا را به خوبی نشان می‌دهد .

 

     متأسفانه در حالی که متصدیان مربوط ، در موارد متعدد، اقدام قاطعی در برابر افراد و رسانه‌های مساله‌دار نکرده‌اند، در مورد رسانه های متعلق به جریان ارزشی و دلسوز، رفتارهایی نامتناسب و خلاف قانون از خود نشان داده‌اند و این برخورد دوگانه، نگرانی‌های متعددی را حتی در بین کارشناسان برجسته و تشکل های تخصصی از جمله انجمن صنفی روزنامه نگاران و ... موجب شده است .

 

     توقیف نشریات همسو با انقلاب و ارزش‌ها همچون «یالثارات» و «9دی» و ... به بهانه‌های واهی از سویی، و اغماض توجیه‌ناپذیر در برخورد با اهانت نشریاتی مانند «بهار» و «آسمان» به مقدسات دینی از سوی دیگر، گواهی روشن بر این ادعاست .

 

     مسدود کردن برخی سایت‌های وابسته به جریان دلداده انقلاب و ارزش‌ها آن‌هم به بهانه نداشتن مجوز هم، اگر چه در نگاه نخست اقدامی در راستای قانون مداری مسؤولان محترم قلمداد می‌شود ؛ امّا مقایسه این اقدام غیرضروری با برخی رویکردهای دیگر وزارت ارشاد از جمله زیرسوال بردن خفی و جلیّ همچون فیس بوک ـ بدون توجه به آسیب‌های فوق العاده‌شان به‌رغم فواید اندک ـ و حتی حضور غیرقانونی شخص جناب وزیر و جمعی از دولتمردان در این شبکه ها ، حمایت آشکار از خوانندگان همسو با فتنه و تجلیل «حضوری» شخص وزیر ارشاد از خوانندگان زن و خوانندگان حامی فتنه و .. ، هر ارزیاب منصفی را به تأمل عمیق در برخی انگیزه‌ها وا‌ می‌دارد .

 

     به راستی متصدیانی که این‌گونه به مسدود کردن سایت های ارزشی و پربازده متعلق به جریان انقلاب، به بهانه نداشتن مجوز اهتمام دارند و برآن تاکید می ورزند، چگونه در برابر پدیده ویرانگری چون فیس‌بوک و ترویج گسترده آن، نه تنها ساکت می‌نشینند؛ بلکه به لطایف‌الحیلی به ترویج آن می‌پردازند؟!

 

با این اوصاف سخن به گزاف نگفته‌ایم اگر ادعا کنیم دولت «تدبیر و امید»، درک قابل‌قبولی از ماهیت رسانه و جنگ نرم ندارد.

 

مرصـــاد بصــــــیر




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.