شناسه : 28658813

نگاهی به سیره اقتصادی امام حسین (ع)/ سه داستان آموزنده از حضرت سیدالشهداء (ع)


یکی از صفات بارز امام حسین (ع) تواضع و فروتنی و دوری از تکبر بود. مسعده می گوید: گذر حسین بن علی (ع) به فقیرانی افتاد که گلیم خود را پهن کرده و خود را بر آن افکنده بودند و غذا می خوردند.

به گزارش یزد آوا به نقل از تراز؛ یکی از اهداف بزرگ امام حسین (ع) در قیام خود ایجاد اصلاح در ساختار اقتصادی جامعه بود.

مساله ای که شاید کمتر بدان توجه شده باشد. حضرت همچون پدر بزرگوار حضرت علی (ع) و جد گرامی شان رسول اکرم (ص) ساده زیست و زاهد بودند و هدفشان مبارزه با اشرافی گری و تجمل گرایی علی الخصوص در میان مسئولان و حاکمان بود.

سیره آن امام در طول زندگی بر همین مبنا استوار بود که در زیر به دو نمونه از آن اشاره می نماییم:

زخم های بر شانه های امام

حضرت سیدالشهداء (ع) به قدری نسبت به دستگیری از اقشار ضعیف جامعه اهتمام داشتند که حتی در نیمه های شب برای برخی نیازمندان شخصا آذوقه می بردند. شعیب بن عبدالرحمن خزاعی می گوید: وقتی حسین بن علی (ع) به شهادت رسیدند در پشت او آثار زخم و پینه مشاهده کردند. وقتی علت را از حضرت سجاد (ع) پرسیدند آن حضرت فرمود: این پینه ها اثر کیسه های غذا و آذوقه ای است که پدرم آنها را شب ها به دوش می کشید. و به خانه زنان بی سرپرست و کودکان یتیم و فقرای ناتوان می رساند. نه سایر مردم از این کار باخبر می‌شدند و نه حتی خود مستمندان آن حضرت را می شناختند.

همنشینی با فقرا

یکی از صفات بارز امام حسین (ع) تواضع و فروتنی و دوری از تکبر بود. مسعده می گوید: گذر حسین بن علی (ع) به فقیرانی افتاد که گلیم خود را پهن کرده و خود را بر آن افکنده بودند و غذا می خوردند و حضرت را دعوت نمودند، حضرت به زانو نشست و با آنان هم خوراک شد. آن گاه فقرا را به منزل خویش دعوت نمود. پس برخاستند و همراه حضرت به منزل او آمدند. حضرت به کنیز خود فرمود: آنچه را که ذخیره می کردی بیرون بیاور.

کالا را نگرفته می بخشیدند

انفاق یکی از توصیه های مهم قرآنی است که در چندین سوره و آیات متعددی از کتاب الهی نسبت به اهمیت آن تاکید شده است. حضرت اباعبدالله (ع) در عمل به این آموزه قرآنی جامه عمل می پوشاندند. ابوهشام قناد از بصره برای امام کالا می آورد و آن حضرت از جای برنخاسته همه را به مردم می بخشید. همچنین ابن عساکر روایت کرد که: گدایی میان کوچه های مدینه قدم بر می داشت تا به در خانه‌ امام رسید. در را کوبید و این چنین سرود: ناامید بر می گردد و امروز آن کسی که به تو امیدوار باشد و حلقه در خانه تو را حرکت دهد. تو صاحب جود و معدن بخششی و پدرت کشنده فاسقان بود.

امام مشغول نماز بود و نماز را زود به جای آورد. بیرون آمده و در سیمای اعرابی اثر تنگدستی را مشاهده کرد. برگشت و قنبر را صدا زد. قنبر جواب داد: لبیک یا بن رسول الله، فرمود: از پول مخارج ما چقدر مانده است؟ عرض کرد: دویست درهم که فرمودید در بین اهل بیت تقسیم کنم. فرمود: آن را بیاور کسی آمده که از آنها به این پول سزاوارتر است. اعرابی پولها را گرفت و رفت در حالی که می گفت: خداوند داناتر است به این که رسالت خویش را نزد چه کسی قرار دهد.

انتهای پیام/




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.