هزینه رفتارهای متناقض برای روحانی
یزدآوا به نقل از یزدرسا؛ انتخابات و رأی مردم به روئسای جمهور با وجود آنکه میتواند پشتوانه قابل توجهی برای آنها باشد؛ اما در مواردی هم به پاشنه آشیل آنها تبدیل شده است. آنجا که تصور کردهاند رأی مردم، چک سفید امضا به آنها است و این توهم به آنها دست داده که به واسطه رأی مردم هر کار که بخواهند میتوانند بکنند. مشکل بنیصدر هم دقیقا همین مسئله بود.
حسن روحانی هرچند در انتخابات اخیر 23 میلیون رأی کسب کرد اما، در عین اینکه 23 میلیون به او رأی دادند، حدود 18 میلیون نفر از شرکتکنندگان در همین انتخابات هم به او رأی ندادند؛ یعنی برای اینکه روحانی رئیسجمهور نشود و انتخابات به دور دوم برود، کافی بود رأی او حدود سه میلیون کمتر باشد! این در حالی است که، آقای روحانی به خوبی میداند، همین میزان رأی را هم در چه شرایطی و با دست زدن به چه اقداماتی به دست آورد.
در چنین وضعیتی، اهانت به آنان که به وی رأی ندادهاند و تلاش برای تفرقهافکنی و دوقطبی کردن جامعه اقدامی است که بیشتر ناشی از همان توهم مذکور قابل تحلیل است. آقای روحانی احتمالا میداند، کسی که همچنان شعار اعتدال سر میدهد و حتی اصرار دارد بگوید «امام خمینی هم با رویکرد اعتدال انقلاب کرد!»، نمیتواند با ساختارشکنی و افراطیگری اهداف موردنظرش را پیش ببرد. او میداند کسانی که به واسطه القای ترس از سایه جنگ و رقیب هراسی به او رأی دادند، یقینا تحمل زد و خوردهای داخلی و درگیریهای رئیسجمهور با دیگر قوا و نهادها را هم ندارند!
به نظر می رسد آقای روحانی با نوعی تناقض در رفتارها و مواضع دچار شده، به طوری که از یک سو از لزوم عبور از دوران انتخابات و وحدت و انسجام جامعه سخن میگوید و از طرف دیگر با طرح مسائل حاشیهای، اهداف خاص خود را دنبال میکند. روحانی شاید با دامن به این مسائل بتواند اذهان جامعه را تا حدی از مسائل اصلی مانند تحریمهای جدید سنای آمریکا منحرف کند؛ اما در عین حال همین رفتارها برای او و دولتش بدون هزینه نخواهد بود. به عنوان مثال صدور بیانیه توسط مجلس خبرگان که خود روحانی هم عضوی از آن است، علیه وی، حداقل در بلندمدت نمیتواند به نفع او باشد.
مطالب مرتبط:
گفتگو
| |
| |
| |
| |
|