شناسه : 10388754
ناگفته های وقایع انتخابات 88 از زبان مدیرکل سیاسی وقت استانداری یزد:

وقتی ادعای کمبود تعرفه شعب رأی گیری یزد از «ستاد مرکزی موسوی» اعلام می شد!/اتفاقات مشکوک مسجد حظیره در شب رأی گیری


مهدی تقوایی، مدیرکل وقت سیاسی استانداری یزد گفت: طبق تجربه‌های قبلی‌مان گفتیم که ساعت 10:30 صبح این گزارشات نمی‌تواند عادی باشد و با این انتقال اطلاعات دروغ به تهران و منعکس ساختن آن در سطح جامعه، می‌خواستند فضا را مشوش کنند.

یزد آوا به نقل از دوهفته نامه امید و آگاهی؛ سال 1388 به مثابه یکی از سال‌های تاریخ‌ساز و پرمراجعه در اذهان مردم و سیاسیون خواهد ماند.

 

علت این ماندگاری، فتنه سهمگینی بود که به بهانه انتخابات ریاست جمهوری به پا شد و به فرموده رهبر معظم انقلاب، نظام تا پرتگاه سقوط کشانید.

 

با عنایت الهی و مدیریت امام امت و بصیرت ملت، بساط آن فتنه برچیده و فتنه‌گران از ادامه عملیات براندازی خود ناکام ماندند، اما این دلیلی بر فراموشی آن حوادث و فتنه بزرگ نیست، باید در تاریخ کشور ثبت شود که چه کسانی و با چه اقداماتی تا آستانه براندازی نظام جمهوری اسلامی پیش رفتند.

 

برای ثبت گوشه‌هایی از فتنه سال 88 در شهر و استان یزد به سراغ مهدی تقوایی، مدیرکل وقت سیاسی و امنیتی استانداری یزد رفتیم تا از زبان کسی که بنا به مسئولیتش در آن زمان، از بسیاری از ماجراها خبر دارد، اتفاقات رخ داده در یزد را بشنویم. امید داریم این گفتگو مقدمه‌ای برای فتح باب بیان تاریخ آن دوره از انقلاب در یزد باشد.

 

آقای تقوایی؛ سال 88 انتخاباتی در ایران برگزار شد که حوادث پس از آن، به یکی از وقایع تاریخی انقلاب اسلامی تبدیل شد. شما  در آن زمان از مجریان انتخابات در یزد بودید که بنا به مسئولیت‌تان، اطلاعات خوبی می‌توانید در ذهن داشته باشید.

در اولین سوال بفرمایید، چطور شد که فتنه‌ای به آن بزرگی برای زمین زدن انقلاب اسلامی به وجود آمد؟

 

بحث انتخابات سال 88 را باید از زوایای مختلف نگاه کنیم. ماجرای آن سال به چند برهه قبل از انتخابات، حین انتخابات و بعد از انتخابات تقسیم می‌شود. باز فتنه بعد از انتخابات خود به چند فاز تقسیم می‌شود که صحبت درباره آن مفصل خواهد شد.

 

اما شخص میرحسین موسوی در نگاه عامه مردم و کسانی که فقط اطلاعات ظاهر را داشتند، به عنوان یک چهره انقلابی و نخست وزیر دولت امام شناخته شده بود.حتی بسیاری از اصولگراها با این نگاه سراغ آقای موسوی رفتند.

 

در یزد یکی از کسانی که به عنوان  مجری برنامه سخنرانی آقای موسوی در مسجد حظیره بود، از بچه‌های خودمان بود که خیلی هم ولایی و حزب‌اللهی است.

 

خب این دست آدم‌ها با نگاه قبلی به سمت آقای موسوی رفته بودند. از طرفی آقای موسوی مدت زمانی هم گوشه نشینی اختيارکرده بودند و کمتر در معرض قضاوت قرار گرفته بودند.

 

ما به عنوان مجری انتخابات، از قبل نشانه‌هایی را می‌دیدیم که انتخابات پیش رو، جریان سختی خواهد بود و شاید بتوان گفت که بیشترین تدابیر را برای برگزاري هرچه سالم‌ترانتخابات سال 88 در نظر گرفته شد.

 

این نشانه‌ها مثلاً چه چیزهایی بودند؟

پالس‌هایی که از جریانات سیاسی کشور دیده می‌شد یا مثلاً بحث آمدن یا نیامدن آقای خاتمی. ائتلاف‌هائي كه شكل مي‌گرفت، موضع‌گيري‌هایي كه مي‌شد.

 

جریان‌هایی که خود را بازنده انتخابات سال 84 مي‌پنداشتند و به شکلی در انزواي سياسي بودند، با آمدن آقای موسوی امیدوار شده بودند که بتوانند جریان را برگردانند به روال قبل از 84. ضمن اینکه در جلساتی که در تهران شرکت می‌کردیم، تذکراتی به ما می‌دادند که خیلی باید دقت کنید و مراقب باشید.

 

چه تدابیری در نظر گرفته شد که در انتخابات گذشته اجرا نشده بود؟

 

مثلاً وزارت کشور آمد برای انتخابات، اتاق احزاب درست کرد که البته تجربه اول و کوچک‌تر آن، در انتخابات مجلس بود.چند نفر به عنوان نماینده احزاب معرفی می‌شدند و به ستاد انتخابات می‌آمدند.

 

همه امکانات هم در اختیارشان بود، تلفن و کامپیوتر و اینترنت و... و کل ماوقعی که اتفاق می‌افتاد را آقایان می‌دیدند. در سال 88 از طرف خانه احزاب یک لیست بلندبالایی را به عنوان نمایندگان احزاب سیاسی در ستاد انتخابات استانداری برای ما فرستادند.

 

خیلی از این افراد برای ما آشنا نبودند و آنها را نمی‌شناختیم. تماسی با تهران گرفتیم که اینها کی هستند؟ طبیعتاً وقتی می‌خواهند به عنوان نماینده احزاب در ستاد استان باشند، باید از احزاب و تشکل‌های سیاسی استان نماینده معرفي شوند.

 

از تهران گفتند لیست همین است که فرستاده‌ایم. برای شهرستانها هم نماینده معرفی کرده بودند. یعنی هم برای مرکز استان و هم برای هر شهرستان افرادی  معرفی شده بودند.

 

در حالی که چنین چیزی نداشتیم و نمایندگان باید می‌آمدند در ستاد مرکز مستقر می‌شدند. گفتند که نه، طبق همین لیست افراد باید بیایند. به یک زبانی به ما گفتند که کوتاه بیایید! من حسّاس شدم که اینها چه کسانی هستند؟

پیگیری کردم دیدم اغلب اینها مسئولین ستاد کروبی و موسوی در شهرستانها هستند! خب ما هم به هرحال پذیرفتیم، چون وزارت کشور تایید کرده بود.

 

این افراد حاشیه‌ای هم داشتند در روز انتخابات؟

 

بله. روز انتخابات به من زنگ زدند که چند نفر با ماشین پلاک دولتی، بدون کارت شناسایی راه افتاده‌اند و در حوزه‌های رای‌گیری سرکشی می‌کنند. ماشین دولتی است، اما آدم‌هایش بدون هویت‌اند! خودمان راه افتادیم و ماشین را پیدا کردیم.

 

دیدیم بله، همین آقایان نماینده احزاب بودند که فقط می‌توانستند در ستاد انتخابات مستقر شوند. آنها همراه یکی از همکاران خودمان که به شدت هم گرایش چپ داشت و الان هم مسئولیتی گرفته در این دولت، راه افتاده بودند در حوزه‌های رأی‌گیری و همچون حرکت‌هایی کم نبود در آن ایام.

 

در همان روز انتخابات متوجه تحرکاتی که نشان از یک برنامه‌ریزی برای بر هم زدن انتخابات باشد، مشاهده نکردید؟

 

موارد متعددی بود. خب، در کمتر شعبه‌ای بود که ستادها نماینده نداشته باشند. صبح، آقای استاندار رفته بودند به یکی از شهرستانها برای بازدید.ساعت 10:30 صبح مرتب تماس می‌گرفتند که برخی جاها می‌گویند برگ تعرفه کم است.

 

در حالی که ما شاید بالغ بر 40-50 درصد برگ تعرفه اضافه گرفته بودیم و طبق تجربه‌ای که داشتیم، به حد وفور تعرفه را در اختیار فرمانداری‌ها گذاشتیم.

 

اما از صبح، آن هم از تهران تماس می‌گرفتند که تعرفه کم است! گفتم این یک جریانی است که می‌خواهد شلوغش کند. از ستاد آقای موسوی در تهران تماس می‌گرفتند و با اسم می‌گفتند در شعبه فلان جا تعرفه کم است!

 

یعنی نمایندگان‌شان از یزد گزارش می‌دادند به تهران و از تهران با شما تماس می‌گرفتند؟

بله. می‌خواهم بگویم چنین انسجام و هماهنگی بین آنها وجود داشت. خب ما هم وظیفه خودمان می‌دانستیم و برای به وجود نیامدن مشکل تعرفه، برنامه‌ریزی کرده بودیم.

مخصوصاً برای شهرستان تفت تعرفه زیادی فرستاده بودیم که چون روز تعطیل بود، مردم زيادي برای تفریح به مناطق ييلاقي آنجا مي‌رفتند و مشکلی پیش نیاید.

 

طبق تجربه‌های قبلی‌مان گفتیم که ساعت 10:30 صبح این گزارشات نمی‌تواند عادی باشد و با این انتقال اطلاعات دروغ به تهران و منعکس ساختن آن در سطح جامعه، می‌خواستند فضا را مشوش کنند. یادم هست بعد از نماز مغرب و عشاء بود که مرتب تلفن‌ها زنگ می‌خورد که تعرفه کم داریم و همه هم با داد و بی‌داد و سر و صدا ! !

 

تماس از کجا؟

 

از شعبه‌ها و از ستادها. به فرمانداری یزد رفتيم. در ستاد يزد مسائلي مشاهده مي‌شد که باورمان شد اتفاق‌هایی در راه است.

همان‌جا سریع هماهنگ شد و اکیپ‌هایی از فرمانداری و هیات اجرایی، برگ تعرفه برداشتند و  رفتند در سطح شهر. هرجا می‌گفتند برگ تعرفه کم است، بلافاصله ارتباط برقرار می شد با این اکیپ‌ها و تعرفه را توزیع می‌کردند.

 

 خب، طبق روال معمول انتخابات در کشور ما، ساعت 6 تمام می‌شده، بعد دو ساعت تمدید، دوباره تمدید  تا 10 شب. از 10 شب به بعد در اختیار استان‌ها قرار می‌دهند تا اگر یک جایی هنوز شلوغ است و استان صلاح می‌داند، باز هم تمدید کند.

 

اکثر شعبه‌های ما خلوت بود به جز تعداد معدودي شعبه مثل مسجدحظیره، شعبه مسجد صاحب‌الزمان و یکی دو شعبه در صفائیه. این چند شعبه بود که شلوغ بود.  از ساعت 10 به بعد باز اتفاقاتی در یزد افتاد که خوشایند نبود، مثل هجوم عده زیادی به مسجد حظیره برای رأی دادن.

 

در حالی که ما گفته بودیم در سایر صندوق‌هایی که مردم حضور دارند، راي‌گيري انجام شود و اگر شعبه‌اي در وقت مقرر بسته شده،  بگویند مردم بروند صندوق حظیره رأی بدهند. حظیره هم گفتیم تا آخرین نفری که هست، رأی را بگیرند.

 

در یزد تا چه ساعتی تمدید کردید؟

 

تا 11 شب و 11 به بعد گفتیم چند صندوق مثل مسجدحظیره باز است تا رأی دهندگان تمام شوند. ساعتش را دقیق یادم نیست، اما از یک زمانی اعلام کردیم دیگر انتخابات نیازی نیست.

چون وقتی پايان رأي گيري اعلام شد، بلافاصله بايد شمارش انجام شود. هم زمان باید صندوق‌ها باز شود و هم زمان باید شمارش شروع شود و پس از شمارش و تنظيم صورت جلسات باید صندوق‌ها به فرمانداری‌ها ارسال شود.

 

نمی‌شود که صندوقی باز شود و شمارش شروع شود و همان زمان در صندوقی دیگر رأی گیری شود. به هرحال تراکم جمعیت آمد به سمت حظیره. مرتب هم از شهرستانهای دیگر گزارش می‌آمد که رأی‌گیری تمام شده و صندوق‌ها را بسته بودند.

 

درضمن آدم‌هایی هم که سر صندوق‌ها هستند، دولتی نیستند، همه نیروهای مردمی هستند و می‌خواهند به هرحال تمام شود و به منزل‌شان بروند.

 

نهایتاً گفتیم تمام کسانی که هستند را داخل مسجد کنند و درِ مسجد را ببندند که از این به بعد دیگر کسی نیاید.

بعد از بستنِ در، عده‌ای آمده بودند و می‌خواستند هر جور شده داخل بیایند و شعار می‌دادند و حتی با لگد به در مسجد می‌زدند. مسجد صاحب‌الزمان هم تقریباً همین وضعیت را داشت و بالاخره رأی‌گیری تمام شد.

 

خب این از روز انتخابات و اجرائیات انتخابات، اما بحث ستادهای انتخاباتی به ویژه ستادهای موسوی کروبی هم باید بررسی و درخصوص آن صحبت شود.

 

بخش دوم و تکمیلی این مصاحبه و ناگفته های گفتنی که توسط دکتر تقوایی مطرح شد متعاقباً منتشر خواهد شد...




رای شما
میانگین (1 رای)
The average rating is 5.0 stars out of 5.