پلیس یزدی که جان مادر و دو کودک را از میان آتش نجات داد
به گزارش یزد آوا، هفته نیروی انتظامی یادآور دلاور مردی و ایثارگری جان برکفانی است که خاضعانه جان در طبق اخلاص نهاده از امنیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران حفاظت و حراست نموده و اخلاقمداری، دینداری و قانونگرایی را سرلوحه اقدامات خود قرار دادهاند.
سبزپوشان دلاوری که در راستای افزایش رضایت عمومی، کاهش جرائم سازمانیافته و حفظ امنیت، هوشمندانه و مدبرانه با هماهنگی، همدلی، همافزایی و همراهی در چارچوب سیاستهای تبیین شده گامهای بلندی را در این راستا برداشتهاند.
استوار «جلیل باخدا» از سبزپوشانی است که سابقه پنج سال فعالیت در نیروی انتظامی را دارد و تقریباً یک و نیم سال پیش خارج از وظیفه و تنها در عمل به وظیفه انسانی خود، با فداکاری و اقدام شجاعانه جان دو کود ک و یک مادر را در مهریز از میان آتش و دود نجات داد و هفته نیروی انتظامی بهانهای شد تا از او در خصوص این حادثه جویا شویم.
وی در مصاحبه با خبرنگار یزد آوا، گفت: ساعت یک بعدازظهر روز حادثه، بنده و یک سرباز وظیفه به عنوان گشت موتوری برای یک مورد نزاع خانوادگی به محله سلمان بغداد آباد مهریز اعزام شدیم پس از بررسی این موضوع، چشممان به دود غلیظی که از نورگیر ساختمانی بیرون میآمد خورد. وقتی به نزدیک محل انتشار دود رسیدیم تعدادی از زنهای همسایه را در کوچه دیدم که دور زن دیگری که گریه و بیتابی میکرد و درخواست کمک داشت جمع شده بودند، زمانی که این چشم این زن به من افتاد التماس کرد که بچههایم رو نجات دهید.
باخدا افزود: آتشنشانی از آن محل فاصله زیادی داشت و هنوز هیچکس در محل حادثه حاضر نشده بود، آن موقع هنوز گروهبان بودم و به عنوان گشت موتوری فعالیت میکردم، با دیدن التماسهای این مادر و گرفتاری دو بچه و یک زن سالخورده وارد منزل شدم، خانه شمالی بود و دود فقط از در راهروی ورودی خارج میشد، قبل از اینکه وارد شوم فلکه گاز خانه را بستم و کنتور برق را قطع کردم.
وی ادامه داد: با گذاشتن دستمال روی دهان تا وسط راهرو رفتم اما از شدت دود، هیچ جایی رو نمیدیدم، از راهرو خارج شدم و از بیلی که در حیاط خانه بود تمام شیشههای بالایی پنجرهها را شکستم تا مقداری از حجم دود ناشی از آتش به بیرون منتقل شود. به صورت خمیده وارد خانه شدم با شکستن شیشهها با وجود دود غلیظ تقریباً تا نیممتری خود را میتوانستم ببینم، اولین اتاق متعلق به بچهها بود آنها کمک میخواستند اما نمیتوانستند از اتاق خارج شوند، وارد اتاق شدم، بچهها را بغل کردم و به بیرون منتقل کردم.
این مأمور فداکار نیروی انتظامی گفت: این خانواده یک فرزند دختر داشت و دخترخاله او نیز که همبازی وی بود به خانه آنها آمده بود، مادربزرگ خانواده نیز در زمان حادثه در حال استحمام بود، مادر خانواده برای گرفتن نان به بیرون میرود که ظاهراً بچهها با کاغذ از شمعک بخاری اتاق خود، شعله آتشی میگیرند که موجب برپا شدن آتش میشود و یکی از تختهای اتاق آتش میگیرد.
وی ادامه داد: دو تخت در اتاق بود که یکی از آنها در انتهای اتاق و در فاصله تقریباً 15 سانتی تختی که آتش گرفته بود، قرار داشت، بعد از برپا شدن آتش، بچهها به روی تخت انتهایی میروند و پتو را بر روی سر خود میکشند. یک سمت اتاق به کلی سوخته بود و حتی مانیتور کامپیوتر هم که در فاصله دو متری تخت آتشگرفته قرار داشت آب شده بود و فقط تختی که بچهها روی آن بودند آتش به آن سرایت نکرده بود.
باخدا عنوان کرد: پس از اینکه بچهها را از خانه خارج کردم مادر خانواده از حضور مادر سالخوردهاش در حمام خانه خبر داد، دوباره وارد خانه شدم نمیدانستم حمام کجا قرار دارد با نوری که از نورگیر به داخل افتاده بود چشمم به محلی از خانه که کاشی داشت افتاد و از صدای آب متوجه شدم که آنجا حمام است.
این مأمور شجاع نیروی انتظامی ادامه داد: از شدت غلظت دود جایی را نمیدیدم صدایم را بلند کردم و با فریاد «مادر مادر خانه آتش گرفته و من مأمور هستم» او را متوجه حادثه کردم، گفتم میخواهم شما را از خانه خارج کنم چون جایی را نمیدیدم دستم را جلو بردم و به دست این مادر خورد، او را پشت کردم و دستمال خودم را به او دادم تا جلوی دهانش بگذارد و به سرعت از خانه خارج شدم.
وی افزود: وارد راهرو که شدم دخترش و همسایهها با انداختن پتو مادربزرگ خانواده را به بیرون منتقل کردند و من نیز موقع خارج شدن از خانه به دلیل شدت دودی که تنفس کرده بودم و ریههای دود گرفتهام و همچنین به دلیل حساسیتی که به دود دارم، از هوش رفتم.
باخدا گفت: زمانی که به هوش آمدم خود را در آمبولانس دیدم به عوامل اورژانس گفتم که حالم خوب است و باید به سر پست بروم که اجازه ندادند و گفتند دست را به داخل دهانت ببر تا متوجه وضعیت خودت بشوی، دهانم پر از دوده بود، بالاخره به بیمارستان منتقل شدم و بعد از چند ساعت بستری، بعدازظهر با رضایت خودم با وجود اینکه گفته بودند باید استراحت کنم از بیمارستان مرخص شدم و فردای آن روز ساعت 7 صبح سرکار حاضر شدم.
وی با اشاره دلیل این فداکاری و به خطر انداختن جان خود را حس انسان دوستی و احساس مسئولیت در برابر هم نوعان خود عنوان کرد و گفت: زمانی که مادر خانواده از من کمک خواست احساس کردم که خانواده خودم دچار حادثه شدند و تمام تلاش خودم را برای نجات آنها به کار گرفتم و با یاری خداوند توانستم این دو بچه و مادر سالخورده را از میان دود و آتش نجات دهم.
انتهای پیام/
مطالب مرتبط:
- افزایش 42 درصدی سرقت موتورسیکلت در یزد/ مواد مخدر، حاشیه نشینی و مهاجرت مهمترین چالشهای استان یزد
- وقوع 52 مورد آتش سوزی در شب چهارشنبه سوری +تصاویر
- استان یزد پیشقدم در امنیت در سال 95/ افزایش 135 درصدی کشف کالای قاچاق
- سرقت مسلحانه از بانکی در اصفهان/ یک مامور نیروی انتظامی به شهادت رسید
- تکذیب کشف جسد دختر جوان در یزد
- صبحگاه مشترک نیروهای مسلح یزد در هفته ناجا از نگاه دوربین
- نیروی انتظامی در دوره اشتری درمسیر پیشرفت/احمدی مقدم اقدامات مؤثری در ناجا انجام داد
- چهارشنبه آخر سال را نسوزانيد!
- داعش خلبان اردنی را زنده زنده سوزاند +تصاویر
گفتگو
| |
| |
| |
| |
|