چرا رهبر معظم انقلاب صلح امام حسن(ع) را پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ خواندند؟
یزد آوا؛ مراجعه به تاریخ و استفاده و بهره گیری از رویدادهای تاریخی و تطبیق آن با شرایط حاضر، همیشه بعنوان یکی از ابزارهای مهم در پیش بینی وقایع آینده و انتخاب راه درست برای سیاستمداران است.
حضرت علی(ع) در این باره به امام حسن(ع) می فرمایند: پسرم درست است که من به اندازه پیشینیان عمر نکردهام، امّا در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان اندیشیدم، و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکى از آنان شدهام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بودهام، پس قسمتهاى روشن و شیرین زندگى آنان را از دوران تیرگى شناختم، و زندگانى سودمند آنان را با دوران زیانبارش شناسایى کردم، سپس از هر چیزى مهم و ارزشمند آن را، و از هر حادثهاى، زیبا و شیرین آن را براى تو برگزیدم، و ناشناختههاى آنان را دور کردم. (نامه ۳۱ نهج البلاغه)
شرایط کنونی ما و مواجهه با مساله هسته ای و سازش با امریکا به نحوی شباهت ها و تفاوتهایی با دوره امام حسن مجتبی(ع) و مواجهه ایشان با معاویه دارد که به آنها می پردازیم:
نخست- در آن زمان جنگ نظامی شکل گرفت و در زمان حاضر جنگ اقتصادی؛ غرب با تحریمهای فراوان و در تنگناهای اقتصادی قراردادن جمهوری اسلامی ایران، کشورمان را وارد یک نبرد سخت اقتصادی کرد.
دوم- ترفندهای معاویه برای تزلزل در سپاه امام شباهت بسیاری با عملیات روانی غرب در مواجهه با ایران دارد. معاویه چه در جنگ با امام علی(ع) در صفین و چه درجنگ با امام حسن(ع) همیشه برخلاف رویه عملی خود که آغازگر جنگ بود، دنبال این بود که القا کند دنبال جنگ نیست و قصد سازش دارد و امریکا نیز همیشه برخلاف رویه عملی خود که جنگ افروزی و تهدید است دنبال این است که عنوان کند قصد مذاکره و صلح دارد و طرف مقابل سر باز می زند.
سوم- معاویه با ساختن شایعه های دروغین همیشه سعی در هدایت افکار و اذهان به نفع مصالح خود می کرد؛ نکته بارز این مساله که بسیار در جریان صلح امام حسن(ع) موثر بود این بود که معاویه تعدادی از افراد را مامور کرد که به خیمیه امام حسن(ع) بروند و نامه اهل کوفه که گفته بودند امام را دست بسته تحویل معاویه خواهند داد نزد ایشان برند. این افراد پس از اینکه از خیمه امام بازگشتند شایع کردند که امام صلح را پذیرفته و از آن طرف نیز این شایعه را در خط مقدم سپاه امام انداخت و شایعه این را که قیس بن سعد فرمانده سپاه خط مقدم با معاویه صلح کرده را در اردوگاه امام انداخت تا با این جنگ روانی سپاه را متزلزل کند. سپاهی که پس از فرار عبیدالله بن عباس پسر عموی امام به سوی معاویه دیگر قوامی نداشت.
امروز نیز امریکا و غرب با شایعه هایی نظیر توافق با ایران بر سر مذاکره و یا قصد ایران برای توقف برنامه هسته ای این عملیات روانی مشابه را برای متزلزل ساختن انسجام داخلی انجام می دهد که معمولا با تکذیب مقامات ایران مواجه شده است.
چهارم- سپاه امام حسن(ع) در آن زمان بسیار متزلزل و رفتار خواص و مردم سرشار از خیانت و خود فروشی بود؛ نمونه بارز آن همانطور که عنوان شد عبیدالله بن عباس که پسر عموی امام و از والیان و امیرالحاج حضرت علی (ع) بود و در جنگ با معاویه در آن زمان شکست خورده بود و معاویه سر فرزندانش را بریده بود، به همین دلایل فرمانده سپاه امام حسن(ع) شد اما بعد فریب معاویه را خورد و به درهم و دینار خود را به معاویه فروخت و این مجوزی شد برای خودفروشی دیگر خواص و مردم. دسته ای سپاه امام نیز متشکل از خوارج و برخی شکست خوردگان صفین بودند که با بغض معاویه و نه متابعت از ولایت به نبرد آمده بودند. همچنین نامه جمعی از مردم کوفه به معاویه برای تحویل دست بسته امام به وی از این موارد است.
اما در حال حاضر انسجام داخلی و متابعت خواص از ولایت در مقابل امریکا به شدت نمایان است البته بعضا به علت بی تدبیری ها گفته هایی نظیر “در شرایط شعب ابی طالب هستیم” و یا نسبت دادن همه کاستی ها به تحریم ها که توسط مسئولین دولت پیشین عنوان شد بر این مساله خدشه وارد کرد اما درایت و هوشمندی رهبر انقلاب و تذکر و مخالفت به موقع ایشان با این گفته ها مانع از شاخه دوانیدن این طور گفته ها و افکار در کشور شد. امروز با وجود اینکه مردم دچار مشکلات عدیده اقتصادی در کشور هستند ولی هیچگاه در مقابل امریکا کرنش نخواهند کرد و هیچ گاه وابستگی و تسلط یک دولت خارجی را به حکومت و استقلال نظام داخلی ترجیح نخواهند داد.
پنجم- معاویه با آن خوی استکباری اش به شدت تحقیر شده بود و هیچگاه نمی توانست آل امیه را در این تحقیر ببیند و همیشه به دنبال راهی بود که انتقام خود را از بنی هاشم بگیرد و حال امریکا نیز خود را با شعارهای “مرگ بر امریکا” در پس انقلاب اسلامی ایران به شدت در تحقیر می بیند و خوی استکباری اش اجازه این تحقیر را نمی دهد و حال برسر مذاکرات هسته ای دنبال این است که ایران را به کرنش وا دارد و باز هم بعید نیست با همان خوی ناپسندش سنگی در راه این تفاهم بیاندازد.
ششم- و مهمترین مساله؛ قصد معاویه اصلا صلح با امام حسن(ع) نبود. معاویه هیچ گاه فکر نمی کرد که امام با وی صلح کند. معاویه فقط فضای جنگ را در پیش گرفته بود، نتیجه جنگ دو چیز بود اسارت یا شهادت امام. اگر امام اسیر می شد، پاسخی بود به فتح مکه در زمان پیامبر(ص) که ابوسفیان جد معاویه توسط پیامبر(ص) اسیر شد و پیامبر(ص) وی را آزاد کرد و بخشید و این کار شاید از کشتن ابوسفیان برایش سخت تر بود و بنی امیه به شدت تحقیر شد که البته حضرت زینب(س) در خطبه خود در شام و دربار یزید وی را “یابن الطقاء” پسر آزاد شدگان(برای تحقیر) خطاب کرد. و اگر هم امام و تمامی خاندانش به شهادت می رسیدند معاویه عنوان کرده بود که دنبال صلح است و قصد جنگ ندارد و به این ترتیب خود امام خواسته بود که جنگ کند و این تمام آرزوی معاویه بود. و اگر هم امام صلح می کرد که نهایتا باز هم خواسته معاویه بود که حکومت را در دست گیرد.
اما ترفندی که امام برای صلح با آن شرایط به کار برد برای معاویه بسیار سخت وغیر منتظره بود و این “نرمش قهرمانانه” یعنی صلح توام با شرایط خاص باعث شد تمام نقشه های معاویه برآب شود. امام نامه ای به معاویه نوشت و عنوان کرد که با شرایطی آماده صلح است. معاویه کاغذ سفید امضایی فرستاد و امام شروطی را نوشت (ازجمله عمل معاویه به قرآن و سنت رسول خدا، عدم تعیین جانشین توسط معاویه، خلافت امام حسن و امام حسین(ع) بعد از وی، عدم دشنام دادن به حضرت علی(ع) در منبرها و درامان بودن جان شیعیان) که معاویه مجبور شد در اولین خطابه اش بعد از خلافت بگوید که شروط را زیر پا می گذارد و چهره واقعی خود را نمایان کند. در نهایت پیروز میدان در میان مردم و افکار عمومی، امام حسن(ع) شد و از این جهت رهبرانقلاب صلح امام حسن(ع) را در کتابی که از شیخ راضی آل یس ترجمه کردند “پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ” خواندند.
این خصوصیت نیز ممکن است توسط امریکا روی بدهد یعنی امریکا پس از مذاکره با ایران و تعیین شروط دلخواه ایران آن را زیر پا بگذارد و جامعه جهانی بیشتر از پیش از چهره پلید امریکا آگاهی یابد.
هفتم- اما تفاوت عمده ای که در شرایط حاضر با شرایط دوران امام حسن (ع) وجود دارد! پیچ تاریخی که در آن زمان با تزلزل و خیانت خواص و مردم روی داد و خلافت دست معاویه افتاد، باعث شد واقعه اسف بار کربلا به وقوع بپیوندد و حال نیز بر سر یک پیچ تاریخی هستیم؛ نبرد بین ایران و امریکا نبرد بین دو کشور نیست بلکه نبرد بین دو گفتمان است. آنچه که در جهان امروز مشاهده می شود به گونه ای جهانی با دو قطب، یکی گفتمان پیشرف اسلامی که نماد آن ایران است و دیگری گفتمان پیشرفت غربی یا لیبرالیسم که نماد آن امریکا است. خیزش های مختلف مردم در کشورهای بخصوص اسلامی نشان دهنده این است که مردم خواهان تغییر در وضعیت خویش هستند و همینطور برای این تغییر دو مسیر قرار دارد، یکی مسیر پیشرفت اسلامی و دیگری پیشرفت غربی، که البته انتخاب آن با خود افراد جامعه است و اگر هر کدام از این دو از سوی ملتها انتخاب شوند به مثابه پیروزی آن گفتمان تلقی می شود.
اگر ایران در مواجهه با امریکا از شروط خود دست بردارد و به نوعی به شروط امریکا تن دهد پیچ تاریخی جهان را به سمت گفتمان لیبرال دمکراسی سوق داده و بالعکس اگر آمریکا مجبور به پذیرش شروط ایران برای مذاکره شود این پیچ به سمت گفتمان پیشرفت اسلامی سوق خواهد یافت. تاکید همیشگی رهبر انقلاب نیز بر آیه «ولینصرنّ اللّه من ینصره» به همین دلیل است.
آنچه که مسلم است این است که ایران در شرایط کنونی در موضع ضعف نیست و البته اگر خواص با بصیرت رفتار کرده و تزلزل در خود راه ندهند همین گونه نیز خواهد بود. یعنی اگر گروه مذاکره کننده هسته ای با تدبیر درست و از موضع قدرت و حفظ عزت ملی کار را پیش ببرند نتیجه این مذاکرات اگر پیروزی مطلق ایران بر سر شروطش نباشد یک بازی برد-برد برای طرفین خواهد بود که البته با توجه به قدرت بیشتر سخت افزاری امریکا در جهان نسبت به ایران، باید گفت همین بازی برد-برد یک پیروزی ایدئولوژیک برای جمهوری اسلامی ایران است و ایران به اهداف خود دست یافته است یعنی قدرت ایدئولوژیکی ایران با قدرت سخت افزاری امریکا برابری کرده و همین است که رهبرانقلاب نیز می فرمایند معتقد به “نرمش قهرمانانه” در دیپلماسی هستم. یعنی دیپلماسی که منجر به یک برد چشمگیر ایدئولوژیک و شکست سنگین برای امریکا خواهد شد.
منبع:یزد رسا
هادی شریفی
مطالب مرتبط:
گفتگو
| |
| |
| |
| |
|