کلاهی که بر سر «یارانه» رفت!
به گزارش یزد آوا به نقل از آناج، قانون هدفمند کردن یارانهها در زمستان سال 87 به صورت لایحهای از سوی دولت نهم ارائه شد و پس از مدتها کش و قوس، با اعمال تغییراتی به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. 27 آذرماه سال 89 رئیسجمهور وقت در برنامهای تلوزیونی حاضر شد و رسما اعلام کرد که از فردا 28 آذر مرحله اول این طرح انجام خواهد شد.
مرحله دوم طرح هدفمندی یارانهها از 20 فروردین 93 و با ثبتنام از متقاضیان این مرحله آغاز شد. این مرحله با مجوزی که از جانب مجلس شورای اسلامی در چارچوب تبصره 21 قانون بودجه سال 92 به دولت داده شده بود، دولت را موظف کرد با سازوکاری که مورد نظر خودش میباشد، این مرحله را به انجام برساند.
پیش از آن، مقامات بلندپایهی دولت یازدهم، با حضور در برنامههای مختلف تلویزیونی از مردم خواهش کردند تا از دریافت یارانهها انصراف دهند. به عنوان مثال اسحاق جهانگیری در دومین روز از فروردینماه سال 93 با حضور در گفتگوی زنده تلویزیونی اعلام کرد: «از مردم خواهش میکنیم یارانهی نقدی نگیرند.» همچنین حسن روحانی در دیدار نوروزیاش با نمایندگان مجلس در 18 فروردین 93 تأکید کرد: «مردم باید با انصراف از یارانهی نقدی به ما در صرف این اعتبارات در بخشهای دیگر کمک کنند.»
با این وجود، بیش از 90 درصد خانوادهها، تمایلی به انصراف نشان ندادند و تنها 7.5 میلیون نفر از دریافت یارانهها انصراف دادند.
پس از آن، صادق زیباکلام در بخشی از یادداشت خود با تیتر «ثبت نام دریافت یارانه و شکست همه» در روزنامه اعتماد نوشت:«اصولگرایان که منتظر فرصت بودند بلافاصله از نمد توجهنکردن مردم به استدعا و تقاضای دولت روحانی یک کلاه شیک و آبرومند دوختند و با مسرت نوشتند و گفتند که دولت روحانی محبوبیتش را از دست داده. به زعم اصولگرایان، اگر مردم این دولت را قبول میداشتند و برایش تره خرد میکردند، محض گل روی دولت تدبیر و امید هم که شده بود دست کم بخشی از آن 19 میلیونی که به او رأی دادند، ثبتنام نمیکردند.»
او در ادامه مینویسد: «حرف اصولگرایان اتفاقاً درست است. اگر دولت از محبوبیت بالایی برخوردار میبود و اگر کسر قابل توجهی از مردم برای آن، وزن و اعتباری قائل میشدند، در آن صورت میلیونها نفر که واقعا هم نیازی به این 45500 تومان ندارند، نباید ثبتنام میکردند.»
روزنامهی ابتکار نیز در بخشهایی از سرمقالهی خود در سوم اردیبهشتماه 93 با تیتر «زنگ خطر یارانهای برای روحانی!» نوشت:«مردمی که 10 ماه قبل دریک انتخابات تاریخی، حسن روحانی را بر چهار کاندیدای اصولگرا ترجیح دادند، در نخستین فراخوان دولت تدبیر و امید در انصراف داوطلبانه از دریافت یارانه به تقاضای این دولت روی خوش نشان ندادند! آیا پاسخ منفی مردم به منزلهی رویگردانی از دولت 24 خرداد است؟ این بیمیلی مردم به نخستین درخواست اقتصادی دولت، پیام جامعهای هوشمند به رئیسجمهور منتخب میباشد که جای تأمل فراوان دارد... مردم از روحانی انتظار روشهای عاقلانه و مدبرانه دارند، نه اینکه شیخ تدبیر و امید بر صراط پوپولیستی سلفش قدم بگذارد!»
نویسنده، مطلبش را با این عبارات به پایان رساند: «آیا بهتر نبود که روحانی در ابتدای دوره ریاست جمهوریاش خط بطلان بر رویهی غلط دولت قبلی میکشید؟ پاسخ منفی مردم به فراخوان دولت برای انصراف از دریافت یارانه، زنگ خطری جدی است که نواخته شده است.»
این در حالی بود که روحانی، پیش از انتخابات خرداد 92، رادیکالترین موضع را نسبت به یارانهها گرفت و ادعا کرد: «پرداخت یارانهی نقدی به عنوان صدقه درست نیست.» او در جایی دیگر نیز اعلام کرد: «دولت تدبیر و امید به دنبال این است که آنچنان مردم را از درآمد سرشار کند که اصلا به یارانهی 45هزار تومانی نیازی نداشته باشند.»
به هر حال، مرحله دوم طرح هدفمندی یارانهها در بیستم فروردین 93 کلید خورد. یکی از نمایندگان مجلس حامی دولت یعنی مسعود پزشکیان، عدم انصراف مردم از دریافت یارانهی نقدی را ناشی از سه عامل «لجبازی»، «جهل و نادانی» و «ضدیتِ» آنها با نظام و دولت خواند و در مصاحبه با تابناک گفت: «در بحث یارانهها، مسأله اعتماد نیست. عدهای هستند که این نظام را نمیخواهند و از هر طریق ممکن، قصد ضربهزدن به آن را دارند. برخی دیگر به قضیه سیاسی نگاه میکنند و نمیخواهند دولت موفق شود؛ اینها کسانی هستند که نظام را میخواهند، ولی به دلیل جهل و ناآگاهیشان دولت را زمینگیر میکنند و اما عدهی دیگر اساساً نمیدانند چه کار میخواهند بکنند و لجبازی میکنند. مگر میشود در یک کشور 90 درصد نیازمند باشند؟ یعنی در کشور ما 90 درصد زیر خط فقر قرار دارند؟ این به اعتماد و غیراعتماد ربطی ندارد؛ کسانی که پولدار هستند، حق ندارند نامنویسی کنند.»
اما اکنون اوضاع بهکلی عوض شده است. همه چیز به سود دولت است تا بتواند به آرزوی 1000 روزهاش برسد؛ یعنی حذف یارانهبگیران! یعنی جلوگیری از روند «گداپروری»؛ یعنی عمل به وعدههای انتخاباتی؛ یعنی دیگر وزیر اقتصاد شب واریز یارانهها را «مصیبت عظما» نمیداند؛ دیگر وزیر نفت زیر فشار پرداخت یارانهها له نمیشود؛ دیگر خیال عباس آخوندی از پرداخت یارانهها که آن را «اقتصاد برانداز» نامیده بود، راحت میشود...
علت آن است که نمایندگان مجلس که به دلیل تأخیر دولت در ارائهی لایحه بودجه امسال، مجبور شدند بررسی لایحه بودجه 95 را به فروردینماه موکول کنند، در بررسی جزئیات این لایحه مصوب کردند که دولت یازدهم در سال 95 مکلف است که یارانهی سه دهک بالایی جامعه یعنی چیزی در حدود 24 میلیون نفر را حذف کند.
یعنی دیگر نیاز نیست تا دولتمردان از مردم خواهش کنند تا از دریافت یارانهی نقدی انصراف دهند، و حالا با طیب خاطر میتوانند با اجرای «قانون»، موانع را از پیش پای خود بردارند.
اما دولت در چرخشی 180 درجهای، نسبت به این مصوبه اعتراض کرد و سخنگوی آن، حذف یارانهی 3 دهک بالایی را «ظالمانه و غیر عادلانه» خواند! «نوبخت» با تأکید بر اینکه دولت به هیچوجه یارانهی این تعداد از افراد را در سال 95 حذف نمیکند، با بیان مثالی عجیب در این زمینه گفت: «ممکن است شخصی درآمد سالانه 35 میلیون تومانی داشته باشد (به عبارتی درآمد ماهیانه 3 میلیون تومان)؛ اما بیش از این، هزینه داشته باشد؛ بهطور مثال بیمار یا فرزند دانشگاهی داشته باشد یا همچنین مستأجر باشد یا اقساط وام مسکن پرداخت کند؛ بنابراین دولت این موضوعات را لحاظ خواهد کرد و اطمینان خواهیم داد که به مردم ظلم نشود!»
دولتمردان حتی از شورای نگهبان خواستند تا مصوبهی مجلس را تأیید نکند.
اینجا فقط یک سؤال میتوان پرسید: اصلا معلوم است چه خبر است؟ چرا دولتمردانی که دو سال پیش، خواهان انصراف مردم از دریافت یارانهها بودند و آن را «گداپروری»، «صدقه»، «توهین به شعور مردم» و توصیفاتی از این دست میدانستند، اکنون حذف یارانهها را «ظالمانه و نا عادلانه» میخوانند؟
اکنون فردی نظیر مسعود پزشکیان که دو سال قبل گفته بود «مگر میشود در یک کشور 90 درصد نیازمند باشند؟ یعنی در کشور ما 90 درصد زیر خط فقر قرار دارند؟» و عدم انصراف مردم از دریافت یارانهی نقدی را به «جهل»، «سیاسیکاری»، «لجبازی» و «ضدیت با نظام و دولت» گره زده بود، چه جوابی دارد؟
و اگر آن حرف جناب پزشکیان درست بوده باشد، یعنی در جامعهی ایرانی 90 درصد مردم نیازمند هستند، و الآن دولت محترم با مخالفتِ مصوبه مجلس یعنی حذف 24 میلیون یارانهبگیر، ادعای دو سال قبل همفکرانش را تأیید کرده است که البته هرگز چنین گل به خودیای نمیزند! یعنی دولت پذیرفته که حتی با درآمد ماهیانه 3 میلیون تومانی هم نمیتوان زندگی را به پیش برد و این یعنی اعتراف به شکست تیم اقتصادی دولت در روزگار پسابرجام!
و اگر چنین موضوعی از اساس غلط است، ادعای مخالفت با حذف یارانهها چه مبنایی دارد؟ و آیا به انتخابات آتی مجلس و البته انتخابات ریاستجمهوری سال آینده، هیچ ربطی ندارد؟
انتهای پیام/
مطالب مرتبط:
گفتگو
| |
| |
| |
| |
|