یزد آوا؛ حاج آقای جناتی که از علمای قم است، می گفت:
رفیقی دارم به نام حاج کاظم سیّدخان که اهل عماره ی بصره است. 92 فرزند دارد که 52 تا از آنها دخترند و 850 نفر نوه و نبیره!

یکبار از او پرسیدم که نام آن‌ها را می دانی؟

گفت: بچه ها را می شناسم ولی نوه ها را باید معرفی کنند که فرزند کدام بچه ام است. خود حاج کاظم 86 سال دارد نمی دانم ولی لابُد شغلش هم کشاورزی یا دامداری است.

کاش مستندسازی از او و فرزندان و نوه‌هایش، مستندی می‌ساخت.

پدرِ خودِ نگارنده که خودش فرزندِ چهاردهمِ پدربزرگم است، 19 فرزند دارد.

امکان ندارد کسی از او درخواست قرض کند و جواب رد بشنود. اگر هم نداشته باشد، ازآبرویش مایه می‌گذارد و واسطه می‌شود تا شخص ثالث به طرف، قرض بدهد و می‌گوید: درقرض، طرف حساب ما خداوند است نه شخص قرض گیرنده. لذا در قرآن فرموده: ( أقرضوا الله قرضا حسناً ) پس اگر او هم پس ندهد، خدا سرِ جایش جبران می‌کند.

جالب این است که تا حالا خودش از کسی قرض نگرفته وحتی آلوده به وام‌های بانکی هم نشده است؛ برای تولد همه‌ی فرزندان و نوه هایش، گوسفندی عقیقه می‌کند و همه‌ی پسرانش را در سن شانزده سالگی داماد کرده است.

مهریه‌ی پسرانش 14 و دخترانش 5 سکه است مراسم عروسی و ولیمه را در خانه‌ی خودش برگزار می‌کند نه رستوران و تالار.

در خانه‌اش از مبل و پرده‌های آن‌چنانی، خبری نیست و البته همیشه بین الطلوعین بیدار است. همان وقتی که روزی‌ها تقسیم می‌شود و اکثر ما خوابیم!

بنده یکی از پسرهایش (محمدمسلم وافی) هستم که متولدِ سال 1360، در 16 سالگی ازدواج کردم و هم اکنون 10 فرزند دارم. 7 دختر و سه پسر که دو تا از دخترهایم ازدواج کردند و بچه دارند.

خدایا دینِ ما را حفظ بنما / ز بیخ و ریشه برکَن نسلِ أعدا
مسلمانانِ مؤمن را فزون کن / منافق¬ها همه خوار و زبون کن

نویسنده: محمد مسلم وافی