شناسه : 9155614
گزارش/جو سازی رسانه های معاند در خصوص حجاب و فریضتین؛

اسیدپاشی رسانه‌ای بر فریضه‌ای الهی/وقتی رسانه‌های داخلی در حوض دشمن شنا می کنند!


چرا رسانه های معاند سعی در خدشه دار کردن چهره امر به معروف دارند و تلاش می کنندبا زخم زدن بر دل قربانیان اسید پاشی، آنان را بدحجاب جلوه دهند؟

یزد آوا؛ امر به معروف و نهی از منکر از ضروریات دین مبین اسلام است و نقش برجسته و ممتازی در میان واجبات و بایدهای آن دارد به طوری که عامل دوام و بقاء دیگر واجبات ، عمل به این فریضه ی الهی و احیای آن است. جای تاسف دارد عده ای که دم از ظواهر اسلامی می زنند و در دستگاههای اجرایی کشور مسئولیتی دارند به خاطر اهداف سیاسی حاضر به دفاع و احیاء این فرائض الهی نیستند و عده ای فرصت طلب احیاء این دو اصل را به ضرر سازمان رأی خود و حزب خود می دانند.

در هفته های گذشته اخبار مربوط به اسیدپاشی به تعدادی از زنان اصفهانی در رسانه‌های داخلی و خارجی منتشر شد. اخبار منتشر شده در خصوص تعداد قربانیان این جنایت متفاوت است. برخی از آمار تعداد قربانیان را 2 نفر ذکر کرده و برخی دیگر تا  15قربانی را نیز عنوان کردند، با این حال تاکنون تنها بستری شدن 4 نفر بر اثر بروز این سانحه در بیمارستان سوانح و سوختگی اصفهان گزارش شده است.

 

بر اساس شهادت قربانیان، این حوادث حین رانندگی به وقوع پیوسته و مجرمان نیز عمدتا موتور سوار بوده‌اند. بررسی هویت و سوابق قربانیان نشان می‌دهد که این افراد ارتباط  خاصی با یکدیگر نداشته‌اند. با توجه به گذشت زمانی کوتاه از وقوع این حوادث، بررسی‌های نیروهای پلیس در خصوص شناسایی افراد خاطی هم‌چنان ادامه دارد. نیروی انتظامی استان اصفهان اعلام کرده است که تحقیقات خود را در خصوص این پرونده جنایی با جدیت پیگیری خواهند کرد و تاکنون نیز موفق شدند 4 مظنون مربوط به این پرونده را شناسایی کنند.

 

در این میان واکنش رسانه‌های بیگانه و معاند به این پرونده و حدس و گمان‌هایی که در خصوص علل شکل‌گیری این جنایت صورت می‌گیرد، قابل توجه است. رسانه‌های بیگانه در یک سناریوی هماهنگ حوادث اصفهان را به موضوع امر به معروف و نهی از منکر ربط داده و مدعی شده‌اند که این اقدام از سوی گروه‌های تندرو و جهت مبارزه با بدحجابی صورت پذیرفته است و تلاش کردند با سوء استفاده از حادثه تلخی که برای چند تن از بانوان ایرانی رخ داده، اصل امر به معروف و نهی از منکر را زیر سوال ببرند.

 

این رسانه ها از روش خبر معکوس نیز استفاده کرده اند و ترس از فراگیر شدن اسیدپاشی ها در سایر شهرهای کشور را به عنوان تیتر اخبار خود قرار داده اند. این در حالی است که با نگاهی به گذشته این رسانه های زنجیره ای می توان به این نکته دست یافت که این جریان در چنین مواقعی بیشتر قصد خط دهی به جریان اغتشاش گر و ضد امنیتی داشته و دارد. حالا نیز با استفاده از جملات این چنین قصد دارند به اسید پاش ها این خط را بدهند که با فراگیر کردن اسیدپاشی در سایر شهرها می توان پروژه تخریب نیروهای نظام و خط انقلاب را فراهم ساخت.

آغاز فضاسازی رسانه‌ای در داخل

شایعه ربط داشتن چند اسیدپاشی در اصفهان به مقوله "بدحجابی" با انتشار یک گزارش در خبرگزاری ایسنا آغاز شد. این خبرگزاری پنج شنبه هفته گذشته خبری درباره اسیدپاشی به صورت چند زن در اصفهان را منتشر کرد.

 

یکی از خبرگزاری در متن خود می نویسد: این حادثه زمانی اتفاق افتاد که از چندی پیش تاکنون در شبکه‌های اجتماعی مطالبی با محتوای اسیدپاشی به زنان بی‌حجاب در اصفهان منتشر می‌شود اما مشخص نیست که آیا حادثه شب‌گذشته ارتباطی با این مطالب داشته است یا خیر؟

علاوه این خبرگزاری، رسانه های دیگری هم با انتشار اخباری سعی می کنند که این اتفاق ناگوار را به مسئله حجاب وصل کنند. به عنوان مثال می توان یکی از سایت ها در مطلبی می نویسد:" اسیدپاشی در اصفهان در حالی ادامه دارد که از دو ماه پیش در شبکه های اجتماعی پیامکی با مضمون جلوگیری از بدحجابی تنهـا راه نجات زاینده رود از خشک شدن است، گوشی به گوشی در بین جوانان اصفهانی دست به دست می چرخید. منبع ارسال این پیامک دلهره آور اعلام کرده بود گروهی که هدفشان نجات شهر از بی حجابی و کفر است بر خود واجب می دانند تا به مـبـارزه بـا بدحجابی و جلوگیری از خشکسالی بپردازند.ً

واقعاً چه دست هایی در پشت این فتنه رسانه ایی است که بین رسانه های داخلی که غالباً از بودجه بیت المال ارتزاق می نمایند با رسانه های معاند وحدت رویه ای ایجاد نموده است؟!


با اینکه بارها این پروژه ها اجرا شده اند، اما زمانی که حادث می شوند همگان بهت می کنندکه جریان جدیدی براه افتاده است. شایعات می پیچند و عده ای با باز نشر شایعات و دامن زدن به آن آتش اختلاف و تفرقه را شعله ورتر می کنند. حوادث پشت سرهم اتفاق می افتد یکی اسید می پاشد و دیگری خبر می سازد، آن دیگری در شبکه های اجتماعی فراخوان می دهد و این سیر ادامه می یابد. جریان در نظر اولیه آنچنان پیچیده بنظر نمی رسد، جنایتی اتفاق افتاده و احساسات همگان جریحه دار و در این میان جریانی بدنبال هدایت احساسات به سمت دوقطبی کردن جامعه و ایجاد نفرت میان طیف های ملت از یک دیگر. حادثه به طیفی منتسب می شود که دغدغه دین دارد و جنایت مصداق واجبی می شود که بزرگان دین خون خود را به پای آن ریخته اند.

 

چه هوشمندانه و چه احمقانه؛ اسید پاشی برای امر به معروف، آن هم دقیقا در زمانی که طرحی برای حمایت از آمرین به معروف در برابر آنچه در این سالها ظلم بر آمرین به معروف رفته است، در حال تصویب است. رسانه های فارسی زبان ماهواره ای نیز آتش تنور احساسات ضد دین را پربارتر می کنند و تمامی سعی خود را بکار می برند تا به هر نحوی جنایت اسید پاشی را به جریان مومن منتسب کنند و از آن پس طرح حمایت از آمرین به معروف را زیر سوال برند.

 

با نگاهی عمیق تر هماهنگی این جریانات را می توان به سادگی دریافت، پیش از این اخباری مبنی بر تشکیل گروهی رسانه ای از فعالین فتنه منتشر شده بود. کار ویژه اصلی این گروه بررسی و شناسایی سوژه های به اصلاح حقوق بشری در داخل و انتقال آن به خارج از کشور جهت پرداخت و بزرگنمایی در رسانه های خارجی بود که در ادامه موج رسانه ای رسانه های زنجیره ای داخلی نیز به موج می پیوستند و موجی از اتهامات را علیه نظام و قشر ارزشی پیگیری می کردند. نمونه ای از این موج رسانه ای در جریان حکم اعدام ریحانه جباری به چشم می خورد، اما جریان اسید پاشی موجی است که این روزها تمامی رسانه ها را در هم می نوردد و سعی می کنند اذهان و افکار عمومی را در جهتی خود می خواهد هدایت کند.

 

جریان های سیاسی معاند یا دگراندیش نظام همواره برای یارگیری از طیف خاکستری، نیاز دارند که با چنین پروژه هایی خود را مظلوم و حامی مردم نشان دهند تا بتوانند در انتخابات های آتی با فشار آوردن به نهاد های حاکمیتی از طریق رسانه های زنجیره ای داخلی و خارجی زمینه ی ورود خود را به حاکمیت فراهم کنند و از آن پس با دو قطبی کردن جامعه زمینه رای آوری خود را در انتخابات فراهم سازند.

 

دوقطبی شدن جامعه و بوجود آمدن نفرت واهی در بین طیف هایی از ملت که همواره بر اساس حادث شدن جنایتی منفور و منتسب کردن آن به طیفی از جامعه صورت پذیرفته است، اینبار به گونه ای دیگر رخ نشان می دهد و آنچه در این میان مهم است خویشتن داری و صبر ملی است که تا روشن شدن ابعاد ماجرا و برخورد قاطعانه مسئولین امر با جنایت کار و افراد پشت پرده جریانات باید حفظ شود. همگان جنایت شنیع اسید پاشی را در طول این سالها محکوم کرده اند و نظام نیز مجازاتهای سنگینی برای این جرم به اجرا درآورده است، اما در این میان چه می شود که این نوع از جنایت این بار رنگ وبوی سیاسی به خود می گیرد و با پخش سازماندهی شده شایعات جهت دهی می شود برای اهل دقت و تحلیل نکات مهمی به همراه دارد.

 

رسانه ها همواره در مقابله و یا نشر این چنین ماجراهایی نقشی اساسی داشته اند و اینکه برخی رسانه های داخلی در مسیری همگام با رسانه های معاند احساسات عمومی را نسبت به طیف ارزشی بدبین کردند، محلی از تامل است و همه اینها در حالی است که سالها قبل همین رسانه ها تلاش های فراوانی را برای مورد عفو قرار گرفتن عامل جنایت اسید پاشی بودند که جنایتی از همین جنس را برای دختر دیگر مرتکب شده بود، حال اینکه این نوع برخورد این رسانه ها چگون تفسیر می شود و چگونه باید با این رفتار دوگانه برخورد کرد جای خود دارد، اما تنها می توان گفت که همواره نان عده ای در راستای اختلاف افکنی، حمله به طیف ارزشی و مدعی موهوم حقوق بشر بودن تعریف می شود ولا غیر.

 

روزنامه ها و سایت های خبری هر کدام به گونه خاص خودشان و منطبق با جهت گیری هایی که داشتند گمانه زنی می کردند و رسانه ملی نیز با انتشار خبرهایی کاملا سرپوشیده به نوعی قصد عدم پوشش کامل آن را داشت و تنها 20:30 بود که به روایت کوتاهی از این ماجرای بزرگ پرداخت. سکوت و کم کاری رسانه های داخلی همانا و قضاوتهای بی دریغ رسانه های معاند همان.

 

اما چرا رسانه های معاند سعی در خدشه دار کردن چهره امر به معروف دارند و تلاش می کنندبا زخم زدن بر دل قربانیان اسید پاشی، آنان را بدحجاب جلوه دهند؟

 

اولین بار این BBC، بنگاه خبری روباه پیر استعمار بود که 2 کلیدواژه اسیدپاشی و حجاب را در کنار یکدیکر قرار داد و کوشید این موضوع را به هزار دروغ و نیرنگ در ذهن مخاطب جا بیندازد که اسیدپاشی کار کسانی است که قرار بود برای حجاب و عفاف، امر به معروف و نهی‌از منکر انجام دهند.

 

این درحالی است که مادر یکی دیگر از آسیب‌دیدگان عکس دخترش را با پوشش چادر به خبرنگاران نشان داده و از اینکه گفته می‌شود اسیدپاشی به خاطر بی‌حجابی است گلایه می‌کند، او دلخور است که دختر او، بدحجاب معرفی شده و به این اسم و رسم شناخته شده است، از سوی دیگر قربانی دیگر این ماجرا به نام سهیلا دختری تحصیل کرده و از خانواده معظم شهدا است اما رسانه های معاند گوشی برای شنیدن حقایق نداشته و به سختی سعی در القای توهمات فکری خود هستند.

 

نکته آخری که می توان بدان اشاره داشت عملکرد دیرهنگام و منفعلانه رسانه ملی، سایر رسانه های روشنگر و خواص دلسوز جامعه که باز هم دیر هنگام به روشن گری در این زمینه پرداختند. عملکرد منفعلانه در فضای رسانه ای یعنی اینکه ما همواره یک قدم از هجمه رسانه ای عقب هستیم و تنها باید پاسخگوی حمله های رسانه ای و افکار عمومی طرف مقابل باشیم. فضای سیاسی آینده و برخی حرکات سیاسیون دگراندیش نشان می دهد پروژه های دیگری نیز در آینده دو ساله تا انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری اجرا خواهد شد تا از هر فرصتی برای عمیق تر شدن فضای سیاسی و اجتماعی در جهت جذب آرای خاکستری نسبت خود و تکرار تجربه مجلس ششم استفاده کنند، پس باید هشیار بود تا دچار عملکرد منفعلانه و دیرهنگام در برابر هجمه رسانه ای و افکار عمومی طیف دگر اندیش نشد.

 

منبع: جام نیوز، ائل پرس، پایگاه خبری زنان قم، بسیج رسانه




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.