یزد آوا؛

شهيد مفقود الاثر احمد نخعي نژاد

تاريخ شهادت :21/11/61        

محل شهادت: رقابيه

شهيد مفقود الاثر احمد نخعي نژاد بعدا پيكر مطهرش در تاريخ 15/1/73  كشف شد و در مراسمي در تاريخ 26/3/73 تشيع  و تدفين گرديد. شهيد درسال 1337 در زرند كرمان  درخانواده‌ای مذهبي و متدين  به دنيا آمد،  چند سال بعد خانواده اين شهيد به يزد نقل مكان كردند. شهيد بعد از اخذ مدرك فوق ديپلم به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در مدارس راهنمايي به خدمت پرداخت. شهيد نخعي نژاد 2  بار به جبهه اعزام شد كه سرانجام در تاريخ 21/11/61 در محل جنگل امقعر درعمليات والفجر مقدماتي مفقود گرديد.

متن وصیت نامه معلم شهید احمد نخعی نژاد

« ولا تحصبن الذين قتلو في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»

آنكس كه تورا شناخت جان را چه كند     فرزند و عيال و خانمان را چه كند

ديوانه  كني  هر  دو  جهان  بخشي      ديوانه  تو  هر دو جهان را چه كند

  بسم الله الرحمن الرحيم و بسم رب شهداء و الصديقين و بسم الله قاسم الجبارين

با درود  به رهبر كبير انقلاب و با درود به شهداي راه خدا، همانطور كه وظيفه هر مسلماني است كه  وصيتنامه داشته باشد من نيز چند سطري مي نويسم.

"واعتصموا بحبل الله جميا و لا تفرقوا" به ريسمان خدا چنگ بزنيد و متفرق نشويد

ما هر چه به سرمان مي آيد نتيجه تفرقه است كه بين ما امت رسول خدا پيش مي آيد، با هم متحد باشيد و بدنبال قرآن و روحانيت برويد ديگر هيچ قدرتي نمي‌تواند بر شما مسلط شود. امام را دعا كنيد، بيشتر قرآن بخوانيد و در معني آن بنگريد و تفكر كنيد. سخن ديگرم اين است كه خيلي مواظب باشيد كه حب دنيا شما را نگيرد كه اگر ذره اي حب دنيا در شما اثر كرد، بدون شك راه جهنم را در پيش گرفته ايد .

سخن ديگرم درباره منافقين است، منافقين در طول تاريخ بيشترين ضربه را به اسلام زده اند چرا كه نامردوار از پشت ضربه مي زنند. وقتي كه دشمن ما آمريكا و امثالهم رو در روي ما مي جنگند، هيچ خطري متوجه مانيست چرا كه ما جان به كف جلويش را مي گيريم ولي آن وقتي كه دشمنان دوست نما دور مار ا بگيرند ما دشمنان را مي شناسيم كه جلويش بايستيم و روزي كه شناختي، ديگر كار تمام است پس سعي كنيد دوستان را از دشمنان تشخيص دهيد.

و حرف ديگرم با خود منافقين است با آنان كه هنوز به خواب خرگوشي فرورفته و آن چنان درجهل و خريت فرو رفته اند كه بيدار نمي شوند، حال دگر به خود آييد و جوش و خروش در صحنه را ببينند. جوانان و پيران و نوجوانان كه جان بركف آماده اند تا هرگونه توطئه اي را در گلو خفه كنند، ديگر شما كاري نمي توانيد بكنيد بخود آئيد و اين قدر نامردانه در جلو مردم و اسلام و خدا نايستيد. ديگر تا كي همانند كبك سرخود را زير برف كرده ايد و فكر مي كنيد كه همانطور كه شما نمي بينيد ديگران هم شما را نمي بينند.

سخن ديگرم با همسرم مي باشد اولا از تو مي‌خواهم اگر بدي از من سرزده مرا ببخشي و دوم اينكه فرزندانم را آنطور كه من مي خواستم تربيت كني يعني آنطور كه خدا و قرآن  مي گويند آنها را بفرست قرآن وعلوم ديني را بياموزند و اسلام و خدا را به آنها بشناسانی و باز سخن ديگرم با خود فرزندانم است، آنگاه كه شما بزرگ شديد و توانستيد حرفم را بفهميد اين نصيحتم را بخوانيد و آويزه گوش كنيد.

هر كاري كه براي  غير خدا كرديد هيچ و پوچ است و راهي بسوي بت پرستي و شرك است و فقط براي خدا ركوع و سجود كنيد و از خدا بترسيد و ديگر از هيچ چيز و آنگاه كه قصد نافرماني خدا كرديد بياد آريد كه خدا مي بيند و بدنهاي ما انسانها طاقت آتش را ندارد و برويد دنبال اينكه خدا را بشناسيد  و در پايان از همه آن كساني كه از من ناراحت شده و ناراحتي ديده اند طلب بخشش مي كنم و ديگر آنكه هر وقت خواستيد برمزارم گريه كنيد  بر غريبي زينب و اهل بيت امام حسين (ع) و مظلومي حسين (ع) بگرييد و ياد آوريد صحراي كربلا و روز عاشورا را و راضي نيستم كه در عزايم بنشينيد چرا كه شايد دشمن ببيند و خوشحال شود. از خدا مي خواهم كه از گناهان ما درگذرد آمين يا رب العالمين.