اما از کمبود آب غیر از بحران بی آبی، امروز چیز دیگری هم نصیب مردم نجیب و مؤمن یزد شد و آن هم سردرگمی بود!

از دیروز در پی قطعی آب یزد که  دست به گریبان مردم شده است زندگی با دشواری هایش در حال سپری بود که در اتفاقی عجیب از دولت تدبیر، مدارس ابتدایی یزد تعطیل شد، آن هم در حالی که بیشتر دانش آموزان و معلمین پشت درب های بسته مدارس منتظر بودند و والدین دانش آموزان از این تدبیر ناگهانی ناراضی!

اما بلاتکلیفی در بحران آب ،درحالی باعث بلاتکلیفی در مدارس شد که مسئولین می توانستند با اندکی تدبیر وبایک پیامک کوتاه، امید صدها دانش آموز را برای رفتن به سر کلاس و مدرسه نا امید نکنند.

هر چند نمی توان از مسئله حیاتی بحران کم آبی و بی آب در شهر کویرنشینان گذشت، اما مسئولین نیز نباید اجازه دهند دانش آموزان یزدی که به حق شایسته بهترین ها هستند از درس و کلاس غافل شوند و به جای گوش دادن به درس های معلم، تن به پرسه زدن درخیابان بدهند و والدبن و سرویس های دانش آموزان و معلمان و مدیران را سردرگم کرد.

این « بی تدبیری» مسئولان و نمایندگان « دولت تدبیر و امید» در استان در حالیست که روز گذشته ستاد بحران استان برای بحران آب تشکیل جلسه داده و رئیس این ستاد به « مرگ تدریجی مردم استان به دلیل بحران آب»هشدار داده بود ، ولی خبری از ابلاغ یا دستورالعمل اجرایی برای تعطیلی مدارس شهر یزد نبود.

در مواردی که دولت سابق اقدام به تعطیلی ناگهانی مدارس یا ادارات می کرد ، همین طیف مسئولان فعلی فریاد « واقانونا»سرداده و یقه چاک می دادند که «بی تدبیری» و «بی نظمی» و .... شد و این افراد سابقه مدیریت ندارند ، اگر کار در دست هم حزبی های ما بود، «یهشت برین» برای مردم فراهم بود! اما امروز مشکلات مهم و اساسی مردم دربین فعالیتهای سیاسی و حضور بی کم و کاست مسئولان ارشد استان در جلسات سیاسی ، آن هم صرفاً جلسات اصلاح طلبان و تلاش برای احیاء این طیف سیاسی گم شده است!

چنان تمرکز خود را بر این امر واقف داشته اند که گویی مشکل عمده استان در حاضر، تنها و تنها «توسعه یکجانبه سیاسی»آن هم برای اصلاح طلبان است  «اعتدال» را صرفا در ادامه مسیر ادانند و لاغیر!غافل از اینکه مشکل اکثریت غالب مردم استان « آب و اشتغال و صنعت و ...» است ؛ نه سیاسی و حزبی آن هم یک حزب و دسته و باند خاص!

مردم یزد علی رغم تشنگی کویر از دیرباز صبوری و قناعت را پیشه خود داشته و وقت شناس و زمان شناس بوده اند، هرچند بی آبی دست بر گردن مردم نهاده و جز خشکسالی های پی در پی چیز دیگری برای مردم به جا نگذاشته اما نباید گذاشت با برخی بی تدبیری ها، کاسه صبر مردم لبریز شود به طوری که نتوان پاسخگوی ان ها بود.

مردم امروز به یکدیگر می گفتند: باید خطاب به دولت مردان یازدهم که «مدعیان تدبیر» هستند و «سفیران امید» گفت « می توان به جای پیامک انبوه تبریک نوروزی که دردی از سختی مردم نمی کاهد بر اطلاع رسانی دقیق تر و بهتر همت گمارند تا دیگر شاهد این سردرگمی و نابسامانی در شهر دارالعباده و دارالعلم یزد نباشیم».

بگذریم...

اما استان یزد بدتر و بحرانی تر از گذشته چنان با بی آبی گلاویز شده که فریاد مردمانش به فلک رسیده ولی همه در تحیراند که چرا این فریاد به گوش مسئولان بالا دستی که خود را موظف به تأمین خواسته های مردم می دانند نمی رسد.

آیا اقدام برای تشنگی یزد دیر نشده؟! آیا شرایط بحرانی تر از امروز ممکن است؟! یا حیات مردم هنوز در خطر نیافتاده؟! آیا زمان آن نرسیده که نمایندگان و دولت برای عطش مردم اقدامی جدی کنند؟! این ها سؤالاتی است که که مردم یزد روزانه صد ها بار از خود می پرسند...