Skip to Content

نمایش محتوا نمایش محتوا

به استناد سه واقعه تاریخ سیاسی ایران پس از انقلاب؛

واقعیت اروپا به روایت روحانی، ظریف و لاریجانی


برجام منهای آمریکا و اعتماد به سه کشور اروپایی البته تجربه‌ای است که در سال‌های نه‌چندان دور دهه 80، به مرحله عمل رسیده است.

به گزارش سرو ابرکوه، سه‌شنبه‌شب رئیس‌جمهور آمریکا به وضوح روح و جسم برجام را نقض و تصریح کرد که آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران خارج می‌شود و علاوه‌بر متهم کردن ایران از بالاترین سطح تحریم‌ها سخن گفت. رئیس‌جمهور کشورمان اما در واکنش به اظهارات ترامپ بر چندجانبه بودن برجام تاکید کرد و از برجام میان ایران و پنج کشور سخن گفت و اشاره داشت که 1+5 یک مزاحم را از دست داده است. روحانی تصریح کرد: «اگر به این نتیجه برسیم که با همکاری پنج کشور عضو برجام می‌توانیم به هر آنچه که منافع ملت ایران بوده، برسیم و به‌رغم حرف‌های بی‌نزاکت امشب ترامپ، برجام پایدار خواهد ماند.» اگرچه روحانی اشاره داشت باید منتظر باشیم که 6 کشور بزرگ جهان نسبت به این توافق چگونه عمل خواهند کرد.

رهبر معظم انقلاب نیز روز گذشته در واکنش به اظهارات ترامپ، بی‌اعتمادی به آمریکا از روز اول را یادآور شدند و تصریح کردند از روز اول بارها گفتم اگر می‌خواهید قرارداد ببندید، تضمین لازم را بگیرید و بعد ببندید. ایشان همچنین درخصوص برجام منهای آمریکا هم تاکید کردند من به این سه کشور اروپایی هم اعتماد ندارم. اگر می‌خواهید قرارداد بگذارید، تضمین عملی بگیریم، والا اینها همان کار آمریکا را خواهند کرد. اگر نتوانستید تضمین قطعی بگیرید، دیگر نمی‌شود برجام را ادامه داد.

برجام منهای آمریکا و اعتماد به سه کشور اروپایی البته تجربه‌ای است که در سال‌های نه‌چندان دور دهه 80، به مرحله عمل رسیده است. تا آنجا که تکیه بر آن تجربه و نقض عهد طرف‌های اروپایی، حسن روحانی را بر آن داشت که مذاکره با اروپاییان را بی‌نتیجه بخواند و تخم‌مرغ‌های دیپلماسی دولتش را در سبد کشاندن آمریکایی‌ها پای میز مذاکره بچیند. در همین راستا مرور خاطرات و اظهارات درخصوص مذاکرات سال 82، خالی از لطف نیست...

ماجرای میکونوس و سفرایی که دست از پا دراز‌تر به تهران برگشتند

17 سپتامبر سال 1992 در واپسین ساعات شب رستوران میکونوس شهر برلین، میزبان چند تن از اعضای حزب دموکرات کردستان ایران ـ حزبی سیاسی که در ایران رسما منحل شده ـ بود؛ رستورانی که به‌رغم نام یونانی‌اش به پاتوق همیشگی چهره‌های ایرانی مخالف نظام که به‌عنوان سازمان‌های چپ شناخته می‌شدند، تبدیل شده بود.

ساعت 11 شب و در حالی که صادق شرفکندی، دبیرکل حزب و هدف اصلی حمله، به همراه برخی از اعضا و نمایندگان حزبش در حال استراحت و بحث‌های سیاسی پیرامون ایران بودند، دو مرد مسلح وارد شدند و میهمانان را به رگبار بستند. در این حمله چهار مرد از جمله صادق شرفکندی به قتل رسیدند.

بعد از این عملیات تروریستی، سرویس اطلاعاتی و جاسوسی خارجی بریتانیا MI6 به طرف آلمانی خود اطلاع داد که بنا به برخی منابع مطمئن، دو تن از عوامل قتل رهبران کرد، هنوز به احتمال قوی در آلمان هستند. دستگاه اطلاعاتی آلمان بر پایه همین اطلاعات، این دو را دستگیر کرد و طی بازجویی‌ها به آدرس و شماره تلفن یک ایرانی به نام کاظم دارابی رسید.

دارابی پیش‌تر از فعالان اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در ایران بود و از طرفداران انقلاب اسلامی به شمار می‌آمد. سرویس اطلاعاتی آلمان و دپارتمان جنایی پس از اینکه پای دارابی به ماجرا کشیده شد، ادعا کردند که قاتلان برای حکومت ایران کار می‌کرده‌اند و دارابی را متهم کردند که مسئولیت سازماندهی قتل‌ها را برعهده داشته است.

در همین گیرودار روزنامه‌های انگلیسی نیز انگشت اتهام را به سوی دولت ایران دراز کردند و مدعی شدند که موضوع فراتر از سرنوشت کاظم دارابی و چند تبعه لبنانی دیگر است.

در سال 1996 (1375) و در خلال بررسی‌ها پای دولت ایران به‌طور جدی وسط کشیده شد. بر این اساس قاضی رئیس دادگاه در برلین با صدور احضاریه‌ای، علی فلاحیان وزیر اطلاعات وقت جمهوری اسلامی ایران را به‌عنوان مظنون به دادگاه فرا خواند. دادستان کل آلمان مدعی بود دلایل قطعی وجود دارد مبنی‌بر اینکه قتل‌ها با نظارت وزارت اطلاعات ایران صورت گرفته است. اگرچه از ابتدای حادثه میکونوس، مداوما در آلمان این صدا به گوش می‌رسید که دستور قتل‌ها مستقیما از وزارت اطلاعات ایران صادر شده است، اما هیچ سند و مدرکی برای اثبات آن در دست نبود.

هرچند این احضاریه درنهایت با درخواست وزیر دادگستری آلمان از قاضی رئیس دادگاه برلین منتفی شد، اما چندی بعد ابوالحسن بنی‌صدر همراه با فردی به نام ابوالقاسم مصباحی – که مدعی بود از افسران پیشین وزارت اطلاعات ایران است- در دادگاه مربوطه حاضر شده و ادعا کرد دستور قتل‌ها زیر نظر کمیته‌ای با حضور آیت‌ا... خامنه‌ای رهبر ایران، هاشمی‌رفسنجانی رئیس‌جمهور، علی‌اکبر ولایتی وزیر امور خارجه و علی فلاحیان وزیر اطلاعات صادر شده است. درنهایت دادستان حکم قطعی را مبتنی بر همین ادعاها و با تکرار آنها صادر کرد و بحرانی جدید را برای جمهوری اسلامی ایران رقم زد.

پیامدهای دیپلماتیک این ماجرا اما به درگیری لفظی شدید میان مقامات دو کشور محدود نشد؛ یک روز پس از اعلام حکم دادگاه، در اقدامی بی‌سابقه همه دولت‌های اروپایی سفیران خود را از تهران فراخواندند. در پاسخ به تصمیم اروپایی‌ها، ایران نیز ضمن رد ادعاهای بی‌اساس دادگاه آلمانی، سفیران خود را از این کشورها فراخواند. این اوج بحرانی بی‌سابقه و تمام‌عیار در تاریخ انقلاب اسلامی است. یک ماه بعد و در شرایطی که همه‌ سفرای کشورهای اروپایی، ایران را ترک کرده بودند، رهبر انقلاب پشت تریبونی که همه از آن عقب‌نشینی ایران را انتظار می‌کشیدند، آب پاکی را روی دست اروپایی‌ها ریختند و پیش‌بینی کردند که سفرای اروپایی، منفعلانه به ایران بازخواهند گشت. در عمل نیز چنین شد و حدود 10 ماه بعد از صدور حکم دادگاه میکونوس، سفرای اتحادیه اروپا، یکی پس از دیگری به تهران بازگشتند. البته رهبر انقلاب در همان سخنرانی تصریح کردند که سفیر آلمان باید دیرتر از همه وارد تهران شود و درنهایت سفیر آلمان نیز بعد از تمام سفرا با فضاحت تمام به ایران بازگشت.

یادآوری تجربه اعتماد ایران به اروپا در دهه 80

در دهه 80 کشورهای اروپایی در نقش پلیس خوب و آمریکا در نقش پلیس بد ظاهر شدند تا مسیر پیشرفت ایران اسلامی در زمینه انرژی هسته‌ای را سد کنند و می‌توان گفت در همین فضا بود که روند اعتماد‌سازی دولت اصلاحات آغاز و این روند به توافق سعدآباد و بیانیه مشهور سعدآباد انجامید.

بیشتر تحلیلگران و کارشناسان بیانیه سعدآباد را با عنوان عقب‌نشینی ایران از حقوق هسته‌ای خود و تسلیم در برابر کشور‌های غربی عنوان کردند، هرچند می‌توان هدف توافق سعدآباد را ایجاد وقفه در روند هسته‌ای شدن ایران دانست. شاید نکته مهم این توافق که تحلیلگران را به این نتیجه رسانده بود، این باشد که ایران در این توافقنامه نتوانسته بود هیچ امتیازی از طرف مقابل کسب کند، ولی در مقابل امتیازات زیادی را به طرف غربی داده و از حقوق اصلی کشور عقب‌نشینی کرده بود. این درحالی است که عقب‌نشینی مورد استقبال دولتمردان آمریکایی واقع شد و «آدام ارلی»، معاون وقت سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: «وادار کردن ایران به انجام چنین کاری نتیجه یک تلاش چندجانبه بود که ما خواهان آن بودیم و به‌طور کامل در آن شرکت داشتیم. وزیران امور خارجه سه کشور اروپایی در مذاکرات خود در تهران هیچ امتیازی به ایران نداده‌اند.»

ماحصل مذاکرات سعدآباد، صدور توافقنامه مشترک میان تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) و ایران با محتوای کم‌سابقه‌ای بود؛ توافقنامه‌ای که روحانی در جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی هنگام قرائتش در حضور خبرنگاران مجبور شد بارها توقف کند تا صدای شعارهای اعتراضی انبوه دانشجویان از خارج از محوطه کاخ، مزاحم اطلاع‌رسانی وی نشود.

روحانی در مردادماه ۱۳۸۴، در روزهای پایانی مأموریت خود در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی طی نامه‌ای تاریخی خطاب به محمد البرادعی، دبیرکل سابق سازمان انرژی اتمی گزارشی از روند فراز و فرود پرونده هسته‌ای ایران ارائه کرد که خلاصه آن نشان می‌دهد روند دو سال مذاکرات هسته‌ای در دولت اصلاحات با تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) به‌طور کامل به «شکست» رسید و در حالی که جمهوری اسلامی ایران واو به واو تعهداتش را در این مدت اجرا کرد و بسیاری از تاسیسات هسته‌ای خود را به حالت تعطیلی و تعلیق درآورد، سه کشور اروپایی حتی یکی از تعهدات‌شان را نیز اجرایی نکردند و جالب آنکه این روند بار دیگر از سال 92 تاکنون در حال تکرار است.

در بخشی از این نامه آمده است: «متاسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابه‌ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قول‌های انجام‌نشده و درخواست‌های بیشتر روبه‌رو شد. قول‌های اکتبر ۲۰۰۳ [مهر۱۳۸۲] سه کشور اروپایی درباره‌ همکاری هسته‌ای، امنیت منطقه‌ای و منع گسترش، هنوز حتی بررسی هم نشده‌اند. تعهد فوریه‌ ۲۰۰۴ [بهمن۱۳۸۲] سه کشور اروپایی که به‌عنوان مابه‌ازای گسترش تعلیق به مونتاژ و تولید قطعات ارائه شده بود و بر مبنای آن سه کشور متعهد شده بودند که «تلاش فعالانه به عمل آورند تا تلاش‌های ایران در اجلاس ژوئن ۲۰۰۴ [خرداد۱۳۸۳] شورای حکام شناسایی شود، به شکلی که شورا بعد از آن تنها بر مبنای گزارش مدیرکل، هرگاه و اگر براساس رویه عادی اجرای قرارداد پادمان و پروتکل الحاقی ضروری دانست، عمل کند»، تحقق نیافت تا اینکه ایران در نوامبر ۲۰۰۴ [آذر۱۳۸۳] موافقت کرد تعلیق داوطلبانه‌ خود را بیشتر گسترش دهد، به نحوی که تاسیسات تبدیل اورانیوم را که به وضوح توسط دبیرخانه آژانس به‌عنوان خارج از شمول هرگونه تعریف «فعالیت‌های مربوط به غنی‌سازی» تعیین شده بود، دربرگیرد و سه کشور اروپایی- اتحادیه اروپا هنوز به تعهد خود در موافقتنامه‌ نوامبر ۲۰۰۴ [آذر۱۳۸۳] پاریس مبنی‌بر شناسایی «اجرای بدون تبعیض حقوق ایران براساس معاهده‌ منع گسترش مطابق با تعهداتش براساس این معاهده» عمل نکرده‌اند.»

با کدخدا بستن راحت‌تر است

 سپهر سیاست خارجی ایران در سال 92 همچنان بر مذاکرات هسته‌ای استوار بود و از همان روزهای ابتدایی سال، مذاکرات آلماتی و همچنین دیدارها و مذاکرات سعید جلیلی با کاترین اشتون اگرچه بی‌نتیجه محسوس، ولی همچنان بر ادامه همکاری‌ها استوار بود. از این رو فراز و فرودهای 10 ساله پرونده هسته‌ای کشورمان و موضوع مذاکرات با گروه کشورهای 1+5 چنان پررنگ بود که مهم‌ترین بخش تبلیغات و وعده‌های نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم را تشکیل می‌داد.

در کشاکش تبلیغات انتخاباتی، حسن روحانی که داوطلب انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم بود، 23 اردیبهشت ماه، در دانشگاه شریف حاضر شد و در جمع دانشجویان تصریح کرد که برای نجات کشور به آشتی نیاز داریم. روحانی علاوه‌بر آشتی با اندیشمندان و گروه‌ها و جناح‌های مختلف، بخش وسیعی از سخنانش را به «ضرورت آشتی با جهان» اختصاص داد و گفت برخی فکر می‌کنند با دنیا یا باید جنگید یا کوتاه آمد، اما راه سومی هم وجود دارد و آن تعامل سازنده با جهان است. کار سیاسی، سازش نیست، بلکه راهی کم‌هزینه و از عقل استفاده کردن است.

روحانی در لابه‌لای سخنانش با اشاره به اینکه اگر آمریکا ابرقدرت جهانی است، ایران نیز ابرقدرت منطقه‌ای است، تاکید کرد دوستی و دشمنی‌ها در دنیا، همیشگی نیست و در روابط بین‌المللی باید تخاصم را به تنش، تنش را به روابط سرد و روابط سرد را به روابط نسبتا مطلوب تبدیل کنیم و بالاترین هنر این است که تهدید را به آسیب و آسیب را به فرصت تبدیل کنیم که این کار در مقاطع مختلف انجام شده است.

روحانی که سیاست خارجی دولت احتمالی‌اش را شرح می‌داد، مذاکره با آمریکا را بسیار سخت اما امکان‌پذیر دانست و تاکید کرد مذاکره با آمریکا راحت‌تر از مذاکره با اروپایی‌هاست، چراکه اروپایی‌ها یک «آقا اجازه»ای از آمریکایی‌ها می‌خواهند.

حسن روحانی که مذاکره‌کننده ارشد ایران با سه کشور اروپایی در سال 84 بود، در اثبات بی‌ارادگی اروپا، توافق ایران با سه کشور اروپایی برای شروع فعالیت هسته‌ای در سال 84 را یادآور شد و گفت: «در آن زمان انگلیسی‌ها به آمریکا سفر کردند، اما نتوانستند آمریکا را راضی کنند.»

در همین راستا روحانی نتیجه گرفت: «آمریکایی‌ها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحت‌تر است.» و تصریح کرد حالا که رهبر انقلاب در سخنان اول فروردین راه مذاکره را باز گذاشتند، دولت بعد با رعایت خطوط قرمز می‌تواند این رابطه را برقرار کند.

رئیس تیم هسته‌ای ایران در سال 82، در ادامه چالش هسته‌ای کشورهای مصر، لیبی، کره‌جنوبی و ایران را در آن سال یادآور شد و خاطرنشان کرد که لیبی به طور کامل تسلیم شد و تمام امکانات هسته‌ای خود را به آمریکا تحویل داد و مصر در شورای حکام عذرخواهی کرد و دانشمندان خود را دستگیر کرده و به محاکم قضایی فرستاد و کره‌جنوبی نیز عملی مشابه مصر انجام داد، اما جمهوری اسلامی ایران راه تعامل سازنده را برگزید و به دنیا نشان داد که آمریکا و اسرائیل دروغ می‌گویند.

روحانی در ادامه تاکید کرد که باید کشور را از حمله دور کنیم و یادآور شد عده‌ای می‌گفتند مذاکره با غرب و آژانس نتیجه‌ای ندارد و عده‌ای دیگر می‌گفتند که باید فعالیت‌های هسته‌ای را تعطیل کنید، اما راه وسط و تعادل انتخاب شد تا هم کشور را از حمله دور کنیم و هم فرصتی به دست بیاوریم تا اقدامات هسته‌ای خود را تکمیل کنیم و به همین ترتیب راه مذاکره با آژانس را در پیش گرفتیم و در داخل کشور نیز مسئولان ارشد نظام را به اجماع نظر رساندیم.

روحانی مبارزه با آمریکا را در این دانست که اگر آمریکا می‌گوید فعالیت هسته‌ای ایران صلح‌آمیز نیست، با تعامل کاری کردیم که در سال بعد کشورهای عضو شورای حکام که آمریکا نیز جزء آن است اعلام کردند فعالیت‌های ایران صلح‌آمیز است و گفت با دنیا باید تعامل کرد.

 حسن روحانی در صفحه 599 کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» می‌نویسد: «اروپا در مذاکرات تهران تعهد کرده بود تا زمانی که فعالیت نطنز آغاز نشده است، از ارجاع پرونده هسته‌ای به شورای امنیت جلوگیری کند ولی در بهمن 1384 در شرایطی پرونده هسته‌ای به شورای امنیت ارجاع شد که نطنز در تعلیق بود بنابراین اروپا تعهد خود را نقض کرده بود.»

  رئیس‌جمهور در صفحه 376 کتاب خود می‌نویسد: «در حوزه اقتصادی هم کار به این دلیل پیش نمی‌رفت که ما می‌گفتیم تحریم‌ها باید شکسته شود اما آنها می‌گفتند اینها مراحلی دارد و در کوتاه‌مدت نمی‌توان به نتیجه رسید. ما دیدیم که گویی می‌خواهند بحث را چند سال ادامه دهند. در ضمن اروپایی‌ها می‌گفتند بر فرض که این تحریم‌ها را برداریم، شما باید مشکل‌تان را با آمریکا نیز حل کنید. برای اینکه در شرایط تحریم آمریکا، شرکت‌های ما با شما کار نمی‌کنند. پیشنهادهای اقتصادی آنها هم در حد دادن وام و خرید گاز از ایران یا ادامه مذاکرات درخصوص موافقتنامه تجارت و همکاری بود.»

روحانی در ادامه در صفحات 186 و 187 کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای به روایت تخلف البرادعی از وعده‌اش به ایران می‌پردازد و می‌نویسد: «در مذاکرات تهران (سعدآباد) تعلیق را در حد مجوزی که از سران نظام داشتیم و در چارچوب توافق با البرادعی قبول کردیم و لذا در بیانیه نوشته شد: «در «چارچوب تفسیر آژانس» البته البرادعی بعدا تحت فشار اروپا تخلف کرد و آژانس هم با تفسیر جدیدی علاوه‌بر نطنز، قطعه‌سازی و مونتاژ را هم جزء موارد تعلیق اعلام کرد... خطاب به البرادعی اضافه کردم که شما در تهران به من گفتید معنای تعلیق در حد گازدهی است. چرا تخلف کردید؟»

روحانی در صفحه‌های 223 و 224 تاکید می‌کند: «به آنها (وزرای سه کشور) گفتم ما در مذاکرات تهران با هم توافق کردیم که بر مبنای تعریفی که مدیرکل آژانس از تعلیق داشته است اقدام کنیم ولی شما برخلاف تعهدتان به البرادعی نامه نوشته و به او فشار آورده و گفته‌اید که تعلیق را به صورت وسیع‌تری تعریف کند. البرادعی به من گفت که سه کشور برای من نامه فرستاده و گفته‌اند تعلیق، این چنین تفسیر شود. قرار ما این بود که با صداقت با هم رفتار کنیم!»

رئیس‌جمهور در صفحات 596، 597 و 598 کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای ضمن اشاره به توافق پاریس، درنهایت به شکست این مذاکرات اشاره کرده و تاکید می‌کند بعد از نزدیک به دو سال مذاکرات ایران و سه کشور اروپایی، آنها قصد به نتیجه رسیدن و حل کردن پرونده هسته‌ای ایران را نداشتند و یک بسته پیشنهادی تحقیرآمیز به ایران دادند.

آقای روحانی پس از تشریح جزئیات پیشنهادهای اروپایی‌ها به ایران، در دهه ۸۰ می‌نویسد: «در مجموع پیشنهاد مذکور در زمینه تقاضاها از ایران بسیار طولانی اما در مورد پیشنهادهای ارائه شده به ایران به‌طور مضحکی کوتاه و نارسا می‌باشد. فقدان هر گونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن، این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه می‌سازد. پیشنهاد یادشده توهینی به تمام ملت ایران است که سه کشور اروپایی باید به خاطر آن از ملت ایران پوزش بطلبند.»

رئیس‌جمهور در صفحه 422 کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای با اشاره به دیدارش با آنگلا مرکل رئیس وقت حزب دموکرات مسیحی آلمان در تاریخ هفتم اسفند 83 می‌نویسد که مرکل خطاب به وی تاکید می‌کند ایران باید اعتمادسازی کند و این اعتمادسازی جز با به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل محقق نمی‌شود: «اعتمادسازی بسیار مهم است. ایران فعالیت شدیدی در زمینه تولید موشک‌های میان برد دارد. به چه منظوری این کار انجام می‌شود؟ این موشک‌ها در ارتباط با سلاح‌های کشتار جمعی بسیار خطرناک شمرده می‌شوند. مهم این است که شما موجودیت اسرائیل را قبول ندارید.»

بخشی از متن نامه‌ ایران به آژانس برای از سرگیری فعالیت‌های UCF اصفهان مورخ ۱۰/۵/۱۳۸۴ (اول آگوست ۲۰۰۵): «متاسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابه‌ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قول‌های انجام نشده و درخواست‌های بیشتر روبه‌رو شد.

نظر علی لاریجانی درخصوص مذاکرات ایران با غرب در ابتدای دهه ۸۰

علی لاریجانی در انتقادات به مذاکرات سال‌های بین 82 تا 84 با کشورهای اروپایی و مسئول وقتش یعنی حسن روحانی، اصطلاح دُرّ غلتان و آب نبات را به‌کار برد. لاریجانی که بعد از حسن روحانی به دبیری شورای عالی امنیت و مذاکرات با طرف‌های خارجی رسید، تاکید داشت که ما دُرّ غلتان نمی‌دهیم تا آب‌نبات بگیریم. وی چنان بر این نظر استوار بود که در 6 آذر 86، در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان در پاسخ به سوالی درباره انتقاداتش از روحانی گفته بود: «در آن زمان که آقای روحانی مسئول مذاکرات مسائل هسته‌ای ایران بودند، از راه‌هایی استفاده می‌کردند که راه‌های صحیحی برای مذاکره نبود و من مکررا به آنها درخصوص عواقب این‌گونه مذاکرات هشدار داده‌ بودم که هنوز هم معتقدم در آن زمان دُرّ غلتان را دادیم و آب‌نبات گرفتیم.»

خاطرات تحقیرآمیز «استراو» از مذاکره با ایران

جک استراو، وزیر خارجه پیشین انگلیس خاطراتی از دوران مذاکرات هسته‌ای اروپا با ایران در دهه 80 دارد که آنها را هم مکتوب کرده و هم در مصاحبه‌ها و مستندهایی که در این زمینه در انگلیس و با نقش شبکه «بی‌بی‌سی» ساخته شده بود بازگو کرده است.

او در مستندی به نام ایران و غرب که از این شبکه پخش شد، خاطره‌ای از دوران مذاکرات را این‌گونه تعریف می‌کند: «پس از انجام مذاکرات و امضای توافق پاریس که طی آن ایران پذیرفت همه فعالیت‌های غنی‌سازی را تعلیق کند، در بازگشت به انگلستان، برای گذراندن تعطیلات آخر هفته با قطار عازم شهر محل زندگی خود بودم. بین راه تلفن همراهم زنگ زد. آن‌ سوی خط دکتر کمال خرازی، وزیر خارجه ایران بود.

او گفت: ما می‌خواهیم 20 سانتریفیوژ را برای تحقیقات علمی فعال نگه داریم. من دیدم در حضور همراهانم در قطار نمی‌توانم درخصوص یک پرونده حساس بین‌المللی مذاکره کنم، لذا به مستراح قطار رفتم. آنجا به خرازی گفتم شما توافقنامه را امضا کرده‌اید و دیگر نمی‌شود زیرش بزنید. اما او باز اصرار کرد. من گفتم باید در این خصوص با دیگران صحبت کنم... در همان حال کسی هم به در مستراح می‌زد و ظاهرا عجله داشت تا از آن برای کاری غیر از مذاکره‌ اتمی استفاده کند... .»

توافقنامه تهران، نتیجه یک ترس دیپلماتیک

درباره بسیاری از مفاد پیش‌نویس‌ بیانیه توافق شده بود؛ فقط دشوارترین مساله [تعلیق غنی‌سازی اورانیوم] کنار گذاشته شده بود. بحث دور میز جریان داشت، ایرانی‌ها امیدوار بودند این ژیمناستیکِ کتبی که برای آن شهره عالم‌اند، بتواند ترکی در دیوار سفتِ ما سه نفر ایجاد کند.

ساعت ۱۰:۳۰  بود و هنوز توافقی صورت نگرفته بود، به‌ویژه بر سر مورد حساس تعلیق غنی‌سازی اورانیوم. ناگهان دکتر روحانی اعلام کرد که وقتش است که همه برویم و رئیس‌جمهور را ببینیم...

ما سه نفر به یکدیگر نگاه کردیم. دیگر همدیگر را خوب می‌شناختیم. من گفتم اما چیزی وجود ندارد که به خاطرش برویم و دیدار کنیم. دومینیک گفت برنامه‌های کاری ما در هواپیما و فرودگاه آماده است و یوشکا گفت ما خیلی خوشحال می‌شویم که برویم به کارمان برسیم. توافق را به وقت دیگری موکول کردیم و همه از صندلی‌ها بلند شدیم. بهت و حیرت بر چهره طرف ایرانی‌ها نشسته بود. ایرانی‌ها را دیدیم که رفتند دور هم جمع شدند. دکتر روحانی و دیگر مذاکره‌کنندگان شروع به تلفن زدن کردند؛ به تصور ما با مقامات ایرانی تماس می‌گرفتند.

ما کمی پلکیدیم، بعد برای تنفس به باغ زیبا [سعدآباد] رفتیم. درنهایت، به داخل دعوت شدیم. طفره رفتن‌های شفاهی جای خودش را به مذاکره جدی و سختِ قدیمی داد. نتیجه، بیانیه تهران بود.»

بخشی از خاطرات محمدجواد ظریف از کتاب «آقای سفیر»  

 زمانی که موضوع ایران بیرون از شورای امنیت مطرح بود، سه کشور اروپایی به همراه آمریکا وجود داشتند. یکی از مشکلات آن زمان این بود که سه کشور اروپایی مذاکره می‌کردند، اما به دلیل اینکه می‌دانستند دعوای اصلی با آمریکا است، نهایتا مجبور بودند این کشور را راضی کنند... آمریکا بازیگر غایب حاضر در همه جلسات مذاکرات اروپایی‌ها بود.

 امتیازی که آمریکا در قبال آن از اروپا گرفت، به مراتب بیش از امتیازی بود که به اروپا داد؛ یعنی اروپا به آمریکا تعهد داد اگر به‌رغم حمایت‌های آمریکا، ایران کماکان دست از غنی‌سازی برندارد، اروپا آمریکا را در ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت یاری کند. در واقع آمریکا به جای اینکه یک‌تنه به شورای امنیت فشار آورد، وارد یک معادله چندجانبه شد.

 رابطه با آمریکا یا هر کشور دیگری «ابزار» است و باید در جهت منافع ملی به کار گرفته شود؛ رابطه با آمریکا به قول فقها «نه واجب است نه حرام». بنده به دلایل متعدد معتقدم که ما از تعامل مستقیم کمتر ضرر می‌بینیم، چون واسطه‌ها چه دولتی و چه شخصی نه صداقت دارند و نه مسائل ما را به‌درستی می‌فهمند و نه پیام‌ها را درست منتقل می‌کنند، انباشت برخوردهای منفی حل نشده از کودتای 28 مرداد تا لانه جاسوسی و از حمایت آمریکا از عراق تا موضوع هسته‌ای، برداشت‌های اشتباه و سوءتفاهمات ناشی از تعاملات غیرمستقیم، مهم‌ترین عوامل بی‌اعتمادی و تقابل است، روابط ایران و آمریکا نیازمند یک پارادایم جدید است، طرفین خواسته‌ها، نگرانی‌ها و دیدگاه‌های خود را از طرف دیگر مشخص کنند؛ این اقدام قبل از اینکه دوجانبه باشد یک اقدام داخلی است، هریک از طرف‌ها باید در محیط‌های تصمیم‌گیری خود مثل شورای امنیت ملی یا نهاد رهبری، تصویر روشنی که از مشکلات با طرف مقابل دارند و راه‌حل‌های آن ایجاد کنند.

بخش‌هایی از گفت‌وگوی محمود سریع‌القلم با «ایرنا» در تیرماه 95

پیش از آنکه بخواهیم استقلال را تعریف کنیم لازم است واقعیت‌های جهانی را درک کنیم. برای تعریف استقلال با مثال اتحادیه اروپا شروع می‌کنم. کشورهای حاضر در اتحادیه اروپا تصمیم گرفتند بخشی از حاکمیت ملی خودشان را به اتحادیه اروپا بدهند و به ازای آن یکسری امتیازاتی را از تشکیل یک اتحادیه به دست آورند. امتیاز تشکیل اتحادیه، وجود یک بازار مشترک، تعیین حداقل گمرک و رسیدن به یک شاخص ارزی مشترک بود. اروپایی‌ها برای رسیدن به هدف رشد اقتصادی، این اتحادیه را تشکیل دادند. من فکر می‌کنم همه کشورها استقلال سیاسی و امنیتی را می‌خواهند اما استقلال اقتصادی، فناوری، آموزش، کشاورزی و صنعت مسائلی جهانشمول است. لازم است ما درخصوص واژه استقلال تفکیک قائل شویم. استقلال به چه معنا و در چه دوره‌ای، نکته مهم تعریف استقلال در دنیای امروز است. استقلال در مسائل امنیتی با استقلال در اقتصاد، کشاورزی، صنعت و... تفاوت دارد. استقلال در مسائل سیاسی و امنیتی حتما باید وجود داشته باشد. اما اگر بخواهیم استقلال را به شکل سنتی آن تعریف کنیم درنهایت به این رویکرد می‌رسیم که ارتباط با نظام بین‌المللی به معنای از دست دادن هویت است.

گفت‌وگو با «ایسنا» 5 اسفند 96

رشد و توسعه اقتصادی اصولی دارد جهانشمول. اگر اجرا شد، رشد تحقق پیدا می‌کند. توسعه ایران محتاج سرمایه‌گذاری خارجی است. سیاست خارجی کشور در یک ریل حرکت می‌کند و سیاست‌های توسعه اقتصادی در ریل دیگر. اگر این یک ریلی نشود.

 

فرهیختگان




Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


شهرستان ابرکوه شهرستان ابرکوه

استان یزد استان یزد