سرو ابرکوه؛ شب گذشته مدیرکل محترم حوزه استاندار در مطلبی در صفحه اینستاگرام خود، مطلبی نگاشته اند: که "یزد حسیینه ایران است"، "هدف قیام امام حسین اصلاحات بود" پس "یزد پایتخت اصلاحات است." و مبادا کسی فکر کند که این موضوع با حسیینه ایران بودن و حسینی بودن مردمان این دیار منافاتی دارد.

اکنون مائیم و چند نکته؛

اول اینکه از این دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع) بعید بود که به جای استدلال، مغالطه نمایند. ما و شما و ایشان واقفیم که این سخن، از نوع مغالطه "اشتراک لفظی" است. این نوع مغالطه که در سخنان جناب عبدالکریم سروش به وفور یافت می شود، وقتی رخ می دهد که لفظ مشترک در مقدمات استدلال تکرار شود، ولی در یک مقدمه، یک معنا از لفظ و در مقدمه دیگر، معنای دیگری از لفظ اراده گردد.

مثل این است که بگوییم که "خانه ارزان کمیاب است. هر چیز کمیاب گران است؛ پس خانه ارزان گران است!!" یا بگوییم: "سعادت غایت زندگی است. غایت زندگی انسان مرگ است؛ پس سعادت انسان، مرگ است." در حالیکه غایت در مقدمه نخست به معنای هدف و در مقدمه دوم به معنای آخرین رویداد است.

پر واضح است که بین اصلاحات مدّ نظر حضرت سیدالشهدا(ع) و اصلاحات مراد این حضرات، تفاوت از زمین تا آسمان است. اصلاحاتی که سیاست را از دیانت جدا و دین را افیون توده ها می داند، اصلاحاتی که به دنبال اباحه گری و رواج تسامح و تساهل است کجا و اصلاحات به معنای زدودن کژیها و ارائه اسلام ناب محمدی(ص) کجا؟

ثانیاً اگر کسی هم پیدا شود که مغالطه بودن جمله آقای حیدری را انکار کند. قاعدتاً این مغالطه که "یزید مقابل اصلاحات ایستاد. قاطبه مردم ایران در مقابل اصلاحات ایستادند؛ پس قاطبه مردم ایران یزیدی اند" راهم استدلال می داند!!

نکته سوم اینکه؛ نماینده ولی فقیه در استان حضرت آیت الله ناصری در نماز جمعه دیروز، سخنانی بیان داشتند با این مضمون که یزد پایتخت هیچ گروه و جریانی نیست، یزد حسینیه ایران است و... لذا باید یزد را با ویژگیهای خود یزد وصف کنیم؛ دارالعباده؛ دارالعلم، شهر قنات و قنوت و قناعت، شهر کار و کاریز و شهر خشت و خاطره.

در واقع به نظر می رسد مطرح کردن دوباره مباحث این چنینی، تک نوازی در میان ارکستر شکوهمند آحاد جامعه و اقدامی مغایر با وحدت و همدلی این مردم است.

این سخن بگذار تا وقت دگر

مصطفی قاسمی پور