نمایش محتوا
روایت هدیه سرباز ارتش بعث به رزمنده ایرانی
سرو ابرکوه به نقل از دفاع پرس؛
کتاب «نمی از ایثار» مشتمل بر مجموعه خاطرات دوران دفاع مقدس رزمندگان شهرستان ابرکوه است، که به قلم «محمدرضا بابایی ابرقویی» به رشته تحریر در آمده و توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد منتشر شده است؛ چهار خاطره زیر برگرفته از این مجموعه و از خاطرات «کرامت کریمی» از استان یزد است.
خاطره اول
وقتی ارتش بعثی عراق به ایران حمله کرد؛ رفتم پایگاه بسیج ثبت نام کنم ولی قبول نکردند و گفتند: با این سن کم، کاری از دستت برنمی آید. گفتم: اگر نتوانم اسلحه دست بگیرم، می توانم به چند نفر آب برسانم. پدرم به شدت مخالفت می کرد. گفتم: اگر برایم دوچرخه بخرید به جبهه نمی روم. می دانستم چون پول ندارند نمی خرند، در نتیجه می توانستم به جبهه بروم. البته از قبل با رفقایی که می رفتند صحبت کرده و کلاً دلکنده بودم.
برای اولین بار در تاریخ 1361/12/1 از طرف استان فارس به جبهه اعزام شدم. ابتدا رفتیم کازرون، در پادگان آموزشی شهید دستغیب، محمدرضا کریمی، مرحوم حسن کاظمی هم بودند. 16 روز با لباس شخصی آموزش دیدیم.
فرمانده پادگان آقای «جابر نیزهدار» بود. سر صبحگاه گفت: لباس نداریم و دوره آموزشی شما هم خیلی فشرده هست. روز و شب آموزش میدیدیم.
بعد از آموزش ابتدا به پایگاه شکاری امیدیه و سپس ما را به سوسنگرد بردند. هنوز مغرب نشده بود که به سوسنگرد رسیدیم، به شدت باران میبارید. وارد مدرسهای بدون برق و تاریک شدیم. صبح روز بعد نیروها را تقسیم و سازماندهی کردند. البته باز هم در سوسنگرد ماندیم.
یک اسلحۀ کلاش تاشو به ما دادند، رفتیم سر پست. به ما گفته بودند ماشینهایی که از اینجا رد میشوند را تفتیش کنید و اگر دیدید بار غیر مجاز دارند جلوی آنها را بگیرید. یک روز در حال نگهبانی، کامیونی پر از وسایل منزل قصد خروج از شهر را داشت. وسایل مردم جنگزده که منازل خود را ترک کرده بودند بار زده و میبردند.
با اسلحه جلوی آنها ایستادم و گفتم: اجازه ندارید این وسایل را ببرید. راننده پیاده شد و گفت: «تو با یک وجب و نیم قد میخواهی جلوی کاروان ما را بگیری؟»
گفتم: فرمانده دستور داده که این وسایل را پیاده کنیم. با تلفن قورباغهای زنگ زدم به فرمانده و آمد با آنها صحبت کرد. بالاخره وقتی وسایل را در جای خودش خالی کردند اجازه عبور داده شد.
خاطره دوم
سال 1366 با برادران رضا فتاحی، رضاعلی نقی، رسول برزگر و... به غرب کشور اعزام شدیم. در شهرستان سقز از استان کردستان درون یک گاوداری که تمیزش کرده بودند مستقر شدیم.
در موقعیت «جندالله» به نیروهای عملیاتی ملحق شدیم. چند روز لب یک رودخانه بودیم. آن موقع با 2نفر کمکی تیربارچی بودم. این منطقه در استان سلیمانیه و محدوده شهر ماووت عراق بود.
یک ماشین جیپ ما را سوار کرد و از پلی به نام پل امام رضا (ع) عبور داد. به ارتفاعی رسیدیم که خودرو قادر به بالا رفتن از آن ارتفاع نبود، اسم ارتفاع گردرش بود.
چهار ساعت طول کشید تا پیاده از تپه بالا رفتیم. به رسول گفتم که من را رها نکن و بیا با هم برویم. وقتی رسیدیم بالا، چون خیلی تاریک بود رسول را گم کردم.
هر کدام به سنگری جداگانه رفتیم. درون سنگر خیلی تاریک و چیزی پیدا نبود. وارد سنگر شدم، گفتم: برادرها یه کم به من جا بدهید تا امشب را اینجا بخوابم. کسی جواب نداد، فکر کردم چون نگهبانی دادهاند، خسته شده و خوابشان برده است! سرم را گذاشتم روی کمر یکی از این افراد و با اسلحه و خشاب خوابم برد. صبح متوجه شدم دیشب بین جنازههای نیروهای عراقی خوابیدهام.
خاطره سوم
بعد از پایان عملیات با یکی از رزمندهها که اهل ارومیه بود، رفتیم لب رودخانه تا سنگرهایی که آنجا بود را بررسی کنیم. چند نفر از عراقیها را دیدیم که داخل سنگرها پنهان شده و نتوانسته بودند فرار کنند.
یکییکی به اسارت درآمدند تا تعدادشان به 16 نفر رسید. وسایل و تجهیزاتشان را گرفته و به سمت اردوگاه اسرا حرکت کردیم. در مسیر یک گروه فیلمبرداری از صدا و سیمای مرکز خراسان آمدند با ما مصاحبه کردند و از اسرا فیلم گرفتند. سؤال کردند: از کجا اعزام شدید؟ گفتیم: از استان یزد. خوشبختانه یک ماشین رسید، سوار شدیم و به محل تحویل اسرا رفتیم، اسرای عراقی را تحویل داده و به موقعیت جندالله برگشتیم.
خاطره چهارم
پس از پذیرش قطعنامه 598 و برقراری آتشبس گروه «يونيماگ» که روی ماشینهایشان نوشته بود (U.N) در مرز ایران و عراق مستقر شدند. با یک وانت تویوتا لندکروز، یخ میآوردم و بین سنگرها توزیع میکردم. یک روز چند قالب یخ اضافه بود که جایی برای آنها نداشتیم.
فاصله بین ما و عراقیها زیاد نبود. کمکم نیروهای نگهبان با سربازان عراقی آشنا شده بودند، گاهی با هم صحبت میکردند. یکی از عراقیها که کاملاً فارسی بلد بود، کنار خط مرزی مرا صدا زد و گفت ما یخ نیاز داریم اگر ممکن است چند قالب یخ به ما بدهید. قالبهای اضافی یخ را بردم پشت سیم خاردار و تحویلش دادم. بعد که برگشت گفت: که من اهل نجف اشرف هستم. عکس امام خمینی و عکس خانوادهاش را در جیب داشت و به ما نشان داد.
مقداری پول از جیبش بیرون آورد و گفت تازه حقوق گرفتم، هر مقداری میخواهید بردارید. نیازی به پول نبود ولی یک جانماز و مهر که تربت اصل کربلا بود به من هدیه داد. متأسفانه آن مهر را بعد از مدتی گم کردم که اگر 100 میلیون پول گم کرده بودم آنقدر ناراحت نمیشدم.
انتهای پیام / ک
Related Assets:
- ساده زیستی مسئولان، مردم را نسبت به انقلاب دلگرم می کند/ بصیرت مردم قبل و بعد از انقلاب تغییر نکرده است
- یادواره 50 شهید دانشآموز ابرکوه در مدرسه ابنسینا به روایت تصویر
- روایت«چشمان اشکآلود اسیر عراقی» در کتاب نمی از ایثار
- مجموعه «خاطرات رزمندگان ابرکوه» و «خاطرات حسن بابامحمدی اسفندآبادی» در دست انتشار است
- فرار از چنگ بعثیها با بدنی مجروح
- شهید ابرکوهی که عجیب آرزوی شهادت داشت
- گردو بازی با چاشنی شیمیایی
- روایت فاتحهخوانی شهید ابرکوهی برای همرزم جانبازش
یادداشت
| |
| |
| |
| |
| |
| |
|
گفتگو
| |
| |
| |
| |
| |
| |
|
شهرستان ابرکوه
- برداشت ۱۵ هزار تن زردآلو در ابرکوه (Opens New Window)
- رادیو شهری ابرکوه راه اندازی شود (Opens New Window)
- ثبت نام 100 نفر در طرح اقدام ملی مسکن ابرکوه (Opens New Window)
- کاهش 20 درصدی برداشت هلو و شلیل در ابرکوه (Opens New Window)
- اختصاص ۷۰ میلیارد کمک بلاعوض برای توسعه سامانه آبیاری نوین در ابرکوه (Opens New Window)
- آغاز ضدعفونی محل نگهداری احشام در ابرکوه (Opens New Window)
- کودک کتابخوان ابرکوهی برگزیده پویش ملی «با کتاب در خانه» شد (Opens New Window)
- اجرای تعزیه در اسدآباد ابرکوه با قدمت نیمقرن به روایت تصویر (Opens New Window)
- اردی؛ محلهای عاشورایی در دل شهر مهردشت به روایت تصویر (Opens New Window)
- اجرای نخستین مانور مشترک «مدیریت ازدحام مصدومان ترافیکی» در ابرکوه+ عکس (Opens New Window)
- عزاداری واقعی با معرفت و شناخت همراه است/ برخورد قاطعانه و بیتعارف قوه قضائیه با مفسدان نماد امربهمعروف و نهی از منکر است (Opens New Window)
- افتتاح نخستین نمایشگاه عکس «نمای محرم» در سیدون علی نقیا ابرکوه به روایت تصویر (Opens New Window)
- بدحجابی و پوشش نامناسب زنان ریشه در بیغیرتی مردان دارد/ با حفظ دین و ناموس، امام زمان را یاری کنیم (Opens New Window)
- آیین تکریم و معارفه مسئول دفتر نمایندگی ولیفقیه در سپاه ابرکوه+ تصاویر (Opens New Window)
- علت کنسل شدن اجرای ورزش زورخانهای بخش بهمن در جشن غدیر ابرکوه چه بود؟ (Opens New Window)
- عزاداری سکولار و بدون خروجی سیاسی در بین مردم جایگاهی ندارد (Opens New Window)
- استقبال از محرم و تعویض پرچمهای امامزاده احمد (ع) ابرکوه به روایت تصویر (Opens New Window)
- کتابخوان 8 ساله ابرکوهی برگزیده نخستین جشنواره ملی «هدهد سفید» شد+ عکس (Opens New Window)
- نامگذاری دو خیابان به نام «زکات» در بخش بهمن شهرستان ابرکوه+ عکس (Opens New Window)
- دستگیری 3 سارق در ابرکوه و اعتراف به 20 فقره سرقت (Opens New Window)
استان یزد
- افزایش 10 میلیون تومانی سقف تسهیلات مسکن روستایی (Opens New Window)
- موزه آب یزد تعطیل شد (Opens New Window)
- خسارت 5 درصدی آفت مگس مدیترانه ای در یزد در سال گذشته (Opens New Window)
- فعالیت ۱۰۰ شرکت دانش بنیان در استان یزد (Opens New Window)
- تولید ماسک در یزد 100 درصد افزایش یافت (Opens New Window)
- افشای هویت تروریستی ارتش آمریکا در کتاب «حام» (Opens New Window)
- خرید تضمینی بیش از هزار تن گندم از کشاورزان یزدی (Opens New Window)
- تامین 90 درصد گوشت یزد از خارج استان/ پایین نگهداشتن قیمت گوشت در استان موجب کاهش واردات دام است (Opens New Window)
- مدیران شایسته باید جایگزین مریدان وابسته شوند (Opens New Window)
- ثبت نام 100 نفر در طرح اقدام ملی مسکن ابرکوه (Opens New Window)
- خانوادهها با بهانهگیری جلوی راه ازدواج فرزندان خود سنگاندازی نکنند (Opens New Window)
- حضور پیرغلامان 25 کشور اسلامی در یزد/ با برگزاری اجلاس پیرغلامان بار دیگر شور حسینی را شاهد خواهیم بود (Opens New Window)
- در مجالس روزهای پایانی ماه ذیالحجه، جریان مباهله تبیین شود/ لزوم توجه به مجالس شادی اهل بیت (ع) (Opens New Window)
- اینجا خیلی حس و حال خوبی دارم/ دوست دارم دوباره به حج بیایم (Opens New Window)
- هشتگ "یزد_دیدنی" و "یزد_شهر_بادگیرها"ترند نخست توئیتر فارسی شد (Opens New Window)
- تجلیل از خیرین مدرسه ساز و مدرسه یار اسفندآباد ابرکوه به روایت تصویر (Opens New Window)
- مرحله دوم توزیع میوه در یزد آغاز شد (Opens New Window)
- کاهش ازدواج و افزایش طلاق در 11 ماهه سال 97 در یزد (Opens New Window)
- رونق تولید گردونه اقتصادی کشور را به حرکت درمیآورد (Opens New Window)
- به عملکرد خودم نمره 16 میدهم (Opens New Window)